یکی از همکاران سردار سیدمهدی موسوی رئیس یگان حفاظت رئیسجمهوری در آستانه برگزاری مراسم تشییع این شهید، دلنوشتهای برای همکار شهیدش نوشت که به این شرح است:
شهید موسوی بین بچههای نهاد و بین مسولین استانها و ... به سید مهدی معروف بود. سید مهدی قبل از اینکه سرتیم حفاظت حاج آقا در آغاز دوران ریاست ایشان بر قوه قضاییه بشود، سرتیم حفاظت آقا عزیز فرمانده وقت سپاه بود.
حاج آقا پشتکار سید مهدی و نحوه برخورد مناسبش با دیگران را دیده بود و از همین جهت از آقاعزیز درخواست کردند که سیدمهدی سرتیم حفاظتشان بشود.
سید مهدی در این مدت، پا به پای حاج آقا بود. ایشان میخوابید، سید مهدی هم میخوابید، ایشان غذا میخورد، سید مهدی هم غذا میخورد و هر کاری که حاج آقا میکرد کنار حاج آقا و همراه ایشان بود. واقعا سایه حاج آقا بود، شما فکر کنید شخصیت بزرگواری مثل حاج آقا رئیسی و سطح تعامل گسترده که با مردم داشت و جا به جای کشور را قدم میگذاشت چه شرایط سخت حفاظتی را ایجاد میکند، اما سید مهدی با حوصله و صبر شرایط را بدون تشنج مدیریت میکرد.
در نتیجه همین تعامل با مردم در جریان یکی از سفرهای استانی شرایط به گونهای شد که سیل جمعیت مقابل ماشین حاج آقا قرار داشتند، سید مهدی برای نجات جان یک پیرزن ماشین ون حامل رئیس جمهور با او برخورد کرد و از روی پای او رد شد و سید مهدی دچار شکستگی شدید شد. خب سید مهدی میتوانست بعد از این حادثه جانبازی بگیرد و بقیه عمر خدمتی اش را در خانه بگذراند، اما عشقی که او به حاج آقا داشت باعث شد که خیلی زودتر از آنچه که مدنظر پزشکها بود، به کار برگردد. نکته جالب اینکه هم سید مهدی مشتاق بازگشت به کار و قرار گرفتن در کنار رئیس جمهور بود، هم حاج آقا. وقتی بعد از این ماجرا به حاج آقا گفتند که برای شما سرتیم دیگری در نظر گرفتیم ایشان تاکید کردند که کارها فعلا با بقیه محافظان پیش برود تا سید مهدی خوب بشود و به کار برگردد.
سید مهدی و بقیه تیم حفاظت در این چند سال بیشتر از اینکه با خانواده شان باشند با حاج آقا بودند. حاج آقا برای همه ما پدر بود، به معنای واقعی کلمه پدرمان بود برای همین است که بین تک تک اعضای حفاظت علی رغم سختی کار و حتی سختگیریهایی که حاج آقا درباره بحث مشوقهای مادی داشت و تقریبا در این مدت تعطیل شده بود، این مصیبت مثل مصیبت از دست دادن پدر است. روحت شاد سردار، روحت شاد سید مهدی عزیز.