«فِی بِضْعِ سِنِین لِلَهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ؛ (فرجام) کار در گذشته و آینده از آن خداست، و در آن روز است که مؤمنان از یارى خدا شاد مىگردند.»
یک روز که حاکمی غیر الهی در این سرزمین، فرمانروایی میکرده با مغلوب شدنش، دل مؤمنان شاد شده و امروز با غلبه فرمانده و سربازانی الهی بر دشمنان خدا، دل مؤمنان در اقصی نقاط عالم، شاد شده است؛ جز این نیست که «لله الامر».
رهبر معظم انقلاب، از روی ایمان به همین آموزههاست که میگویند: «به خداوند متعال حُسن ظن داشته باشید و به او توکل کنید و بدانید که وعده خداوند در دفاع از مؤمنین حتمی و تخلف ناپذیر است.» او اعتماد به دفاع از ایران دارد، مادامی که «ایران» با «ایمان» همراه و قرین است.
دشمن، بیشتر از تمرکز روی پهپادها و کروزها و بالستیکها بلاشک روی ایمان مردم ایران، متمرکز خواهد شد. نقطه قوت و رمز پیروزیها ایمان به این است که ما هیچکارهایم؛ کسی که مؤمنانه میگوید «الله رمی» نمیبازد؛ برای همین است که سالهاست ایرانی باخت نمیدهد.
امروز با دیدار فرمانده کل قوا با جمعی از فرماندهان نیروهای مسلح و تقدیر و تمجید آنان، گویی روحی تازه در کالبد سرداران و امیران دمیده شد. تعارف نداریم؛ جنگی که جنگش را مردم آنچنان حس نکنند ولی گنج عزت و اقتدارش را از آن خود ببینند، پیشرفتهترین و حرفهایترین جنگهاست.
تدبیری که در لسان حکیم و فرمانده کل قوا از جانب نیروهای مسلح همیشه سرافراز، ستوده شد بابت همین بود. کمترین آسیب و نگرانی و هزینه برای ما ایجاد شد؛ و بیشترین آسیب و دلشوره و تبعات به دشمن تحمیل گشت.
نبرد نابرابر بود؛ ایران بود و جبهه مظلوم و البته مانند کوه محکم و مقاومت؛ از آنطرف جمع شیاطین صغیر و کبیر هم جمع بود. کشورهای ظاهرا ابرقدرت چندبرابر لایههای امنیتی که در جنگهای دیگر استفاده میکنند را به کار بردند اما به حول و قوه الهی شکستی مفتضحانه خوردند. وعده صادق، ترجمه «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللهِ» بود.
ما کم هستیم اما وقتی خدا با ما باشد، نصرت و غلبه به اذن الهی با ماست کمااینکه تا کنون نیز همینگونه بوده و در ادامه هم همینطور خواهد بود.
یکی از ارکان حیاتی پیروزیها چه در بیان نورانی امام راحل (ره) و چه در منویات رهبر معظم انقلاب، «وحدت» بوده است. دشمن غیر از تخریب ایمان، روی از بین بردن وحدت هم کار ویژه میکند. اختلاف عقیده و سلیقه در همه جوامع و ملتها وجود دارد؛ مدیریت و مهار این اختلافات و جلوگیری از تبدیل شدن آنها به گسل و گسستهای غیرقابل پیوند، هنر حکمرانی و مدیریت است. پیش بردن جامعهای که هم موحد باشد و هم متحد، بسیار پیچیده و دشوار است و برای توفیق حداکثری در این دو امر و به حداقل رسیدن آسیب به این دو ویژگی، باید هم چشمها را به روی حقایق باز کرد و هم چشمها را به روی بسیاری از اختلافات یا اشتباهات بست.