یک. تنوع و تکثر فرهنگها در میان ملل دنیا باعث شده تا کمتر پدیدهای بتواند بهصورت ذاتی و بدون دوپینگ تبلیغاتی، دوقطبی حقیقی ایجاد کند. نه در جهان بلکه در همین ایران خودمان که همه از یک زبان و با اشتراکات فرهنگی فراوانیم، کمتر پدیدهای وجود دارد که حول محور آن دوقطبی راستینی از حق و باطل وجود داشته باشد. نمونهها فراوان است اما حتی تدین هم نمیتواند شاخصی قطبی ساز باشد و جامعه را به دودسته متدین و غیرمتدین تقسیم کند. غرض اینکه امروز و برای اولین بار، ماجرای قدس به معیار کامل و تمام نمای حق و باطل تبدیلشده است و طرف سومی ندارد. همه جهان کمابیش فهمیدهاند در غزه چه گذشته و دریکی از دو سو ایستادهاند، یا در سمت شرف و انسانیت و مظلومیت و کودک و بیمارستان و مسجد و کلیسا و یا در سمت وحشیگری، درندهخویی، ظلم و بمب. آری تمام دوگانههای دنیا دروغ است، دوگانه اصلی همان دوگانه کودک شیرخوار و سلاح مرگبار است، همان دوگانهای که در عاشورا نمایان شد و امروز در غزه دیده میشود و این مسئله قدس است که همه دوگانهها را کنار زده و دوگانه اصلی را پیش چشمان جهانیان گذارده است.
در این دوگانه واقعی و عاشورای امروز، جبههها از هم یارگیری هم کردهاند؛ درحالیکه برخی اعراب ریشهدار سرزمین کهن فلسطین سلطه اشغالگر را پذیرفته و به عرب اسرائیلی شناخته میشوند، دانشجویان مسیحی و یهودی دانشگاه هاروارد علیه رژیم صهیونیستی اعتصاب میکنند. قدس، بهخوبی میان شرافت و رذالت خطوط شفافی گذاشته و از همین رو، قاسم میان انسانیت و دنائت گشته است.
دو. «قدس قاسم» وجه دیگری هم دارد. متواتر است که ۱۰ سال پیش و در آغاز جنگهای عراق و شام، حاج قاسم در میان رزمندگان میگفت که کار ما در این منطقه به این زودیها تمام نمیشود و جنگی ۱۵ ساله است. حاجی معتقد بود که پایان قطعی سلفی گری و داعش و بوکوحرام و ارتش آزاد، آغاز سقوط اسرائیل است. قدس امروز، یعنی ۶ ماه پس از حماسه طوفان الاقصی، خیلی شبیهتر به چیزی شده که حاج قاسم تلاش میکرد برای ما تصویر کند، شرارت و وحشیگری از سوی اسرائیل پیشازاین هم بود اما آنچه امروز پررنگتر شده، ملتی مقاوم است که بمب و گرسنگی و بیآبی و خطر را به جان میخرد اما لحظهای کوتاه نمیآید تا حقش را بگیرد. این همان قدس قاسم است.
سه. روز قدس، یادگار بینظیر امام راحل ماست که امسال پرشورتر از هرسال در سراسر جهان برگزار خواهد شد. در تهران این راهپیمایی باشکوه با تشییع شهدای اخیر همراه است که بر عظمت کار افزوده. روز قدس فعلا تمام آن چیزی است که پای آرمان قدس از ما برمیآید و البته کمچیزی هم نیست. به اوایل متن بازگردم. اگر در کربلا خون بر شمشیر پیروز شد، چه استبعادی دارد که مشتهای گرهکرده ما بر بمبها غلبه کند.
چهار. دیر نخواهد بود که این اجتماعات پرشور که دیگر تنها متعلق به مسلمین هم نیست، با آزادی قدس شریف تبدیل به جشنهای پیروزی هرساله شود. سالهایی خواهد آمد که جمعه آخر هرماه رمضان، دوشادوش برادران و خواهرانمان سالروز جشن ظفر بگیریم، انشاءالله.