چمدانهایی که تا لحظه آخر پر و خالی میشوند، اضطرابها و سفارشهای لحظه آخری و آغوشهایی که دل کندن از آنها بسیار سخت است؛ اینها تنها چند سکانس کوتاه از فیلمنامه پر از گره مهاجرت است. مسئله مهاجرت از ایران طی سالهای اخیر به موضوعی مهم و حتی بحرانی تبدیل شده است. مصطفی زمانیان، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، اخیرا در این باره گفت: «امروز وضعیت مهاجرت نسبت به گذشته فرق کرده است و مثلاً اگر کسی به آلمان مهاجرت کند، برای در اختیار گرفتن یک کُرسی دولتی یا به دست آوردن یک موقعیت کسب و کار اقتصادی به این کشور سفر نمیکند بلکه او مهاجرت میکند تا در ایران نباشد و این تفسیر بسیار خطرناکی است که به نظرم باید در مورد آن، فکر کرده و تعامل کنیم.»
زمانیان در بخش دیگری از اظهارت خود، گفت: «امروز شرایط مهاجرت برای متمولین، پیشروان کسب و کار، حوزههای استارتآپها و فناوریها و حوزه علم و فن آوری، بسیار جدیتر از مردم عادی شده است، لذا این جنس مسائل از آن دسته موضوعاتی است که ضرورت بازاندیشی در الگوی اساسی حکمرانی را برای ما توجیه میکند..»
انگیزه افراد از مهاجرت بسیار متنوع است. برخی با اهداف اقتصادی مهاجرت میکنند و برخی با اهداف علمی، آموزشی و حتی رفاه اجتماعی. با این وجود، بسیاری از افرادی که از کشور مهاجرت میکنند، در صورت تحقق خواستههای خود در ایران به بازگشت به کشور بی تمایل نیستند. تابستان سال جاری بود که بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران در این باره گفت: «۸۰درصد ایرانیان خارج از کشور تمایل به بازگشت دارند، اما فضا به گونهای است که تردید میکنند.»
اگرچه برخی از این تردیدها میتواند منشاء غیرسیاسی داشته باشد، اما برخی مهاجران نیز، نگرانیهای دیگری دارند. این، همان موضوعیست که حجت الاسلام محسنی اژه ای، روز سه شنبه ۱۹ دی ماه به آن پرداخت و گفت: «هر ایرانی اعم از ایرانیان داخل و خارج از کشور در پناه قانون هستند و قوانین جمهوری اسلامی ایران شامل حال همه ایرانیان است (به استثنای مواردی خاص که پیشبینیهای مربوطه در خود قانون شده است).
۲۵۰ شبکه در حال تبلیغ این هستند که بروید ایران توی فرودگاه بازداشت میشوید؛ اقدام اخیر در دسترسی ایرانیان خارج از کشور به سامانه ثنا بسیار مناسب بود. عمده مشکلات ما در خارج از کشور دسترسی نداشتن افراد به امور حقوقی و قضاییشان بود. فضای تلخ، تند و تیرهای علیه جمهوری اسلامی شکل دادهاند؛ ایرانیانی داشتهایم که اخیرا چراغ خاموش آمدهاند و هیچ مشکلی نداشتهاند.»
یکی از نکاتی که در سایه مهاجرت نخبگان و قشر تحصیلکرده باعث نگرانی میشود، مسئله ایجاد مشکلات جدی در حوزههای تخصصی کشور است. این موضوع از ماهها پیش در سایه مهاجرت پزشکان متخصص و پرستاران مطرح است، به گفته «حسینعلی شهریاری»، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، طی دو سال گذشته، ۱۰ هزار پزشک از ایران مهاجرت کردهاند. اما اخیرا و پس از ماجرای هک سامانههای سوخت کشور، مهاجرت فعالان حوزه آی تی، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است.
بسیاری از افرادی که در حوزه امنیت سایبری فعال بوده اند و از ایران مهاجرت میکنند در شرکتهای مطرح آمریکایی و اروپایی کار میکنند. «افرادی که از ایران مهاجرت کردند اکثراً در شرکتهای مطرح آمریکایی و اروپایی کار میکنند. این موضوع نشان میدهد، مهاجرت اتفاقاً آسیب زیادی دراینزمینه به کشور وارد کرده است، چون افراد نخبه، دیگر در کشور نیستند و درحالحاضر صرفاً افرادی در رأس کار هستند که سابقه نهایت ۵ ساله در زمینه امنیتشبکه دارند.
افرادی که در ایران و در زمینه امنیت شبکه حضور دارند هم با شرکتهای ایرانی کار نمیکنند، چون حقوق بالایی به آنها داده نمیشود و ترجیح میدهند در ایران کار کنند و حقوق دلاری از شرکتهای اروپایی و آمریکایی بگیرند. نکته مهم این است که حالا با تضعیف امنیت شبکه، بسیاری از هکرها این تصور را دارند که طعمه مناسبی پیدا کردهاند و کارشان برای هککردن آسانتر از قبل است.»
علی قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس درباره خروج افرادی از کشور که دل آنها با وطن است، به فرارو گفت: «تعداد زیادی وطن پرست به تمام معنا وجود دارد که به وطن عشق میورزند، اما از موضوعات متعددی رنجیده خاطر هستند و میخواهند آینده خود را در فضایی کم تنشتر و با چشم انداز رشد بیشتری بسازند.
اگر به دنبال افزایش وطن پرستی هستیم، نباید با کوچکترین بهانهای تندترین واکنشها را نسبت به فرهیختگان کشور در سطوح عالی علمی و آموزشی نشان دهیم. هیچکس با شادی و رضایت قلبی وطن خود را ترک نمیکند. خروج از کشور آخرین گزینه برای هر ایرانی است»
آبان ماه امسال، رصدخانه مهاجرت ایران، در گزارشی اعلام کرد نرخ مهاجرت از ایران، با ۱۴۱ درصد افزایش به ۱۱۵ هزار ورودی جدید در سال رسیده است و به این ترتیب رتبه اول مهاجرفرستی بر اساس نرخ رشد مهاجر جدید را ثبت کرده است. کشورهای مقصد ایرانیان برای مهاجرت در طول یک سال گذشته، متنوع بوده، اما ترکیه، ایتالیا و کانادا جزو کشورهایی هستند که با مقاصدی، چون سرمایه گذاری، تحصیل یا خرید ملک، بیشتر مورد توجه ایرانیان بوده اند.
همچنین مهاجرت از طریق پناهجویی، روش دیگری است که طی سالهای اخیر، بین ایرانیان رواج بیشتری پیدا کرده است. این نوع مهاجرت که معمولا از مرزهای زمینی و دریایی انجام میشود، مهاجران را با چالشهای گستردهای از جمله خطر زخمی یا حتی کشته شدن رو به رو میکند. افزون بر اینها حتی در صورت انجام یک پناهجویی موفق، فرد پناهجو باید مدتی را در کمپهایی با امکانات محدود بگذرانند.
تا اواخر دهه ۱۳۷۰ و اوایل دهه ۱۳۸۰ شمسی، میل به مهاجرت، بیشتر بین افراد تحصیلکرده جامعه مشهود بود، اما اکنون این میل به سایر اقشار جامعه نیز سرایت کرده است. مدت زیادی از زمانی نمیگذرد که رئیس اتاق بازرگانی ایران و عراق خبر از افزایش میل به مهاجرت کارگران ایرانی به عراق داد، رسول صادقی، دانشیار گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران نیز در نهمین کنگره انجمن روانشناسی ایران که اواخر آبان ۱۴۰۲ برگزار شد، گفته بود: «در برخی از مناطق کشور با بحثی با عنوان فرهنگ مهاجرت مواجه هستیم. در شهرستان درهشهر در ایلام روستایی را میتوانم مثال بزنم که ۱۱۵ نفر از جوانان آنها به استرالیا رفتهاند. ۴۰ نفر از این جوانان که نتوانستند مهاجرت کنند، سال ۲۰۱۵ به صورت غیرقانونی به اروپا رفتند. این روستا اکنون تقریبا ترکیب زنانه دارد.»
به اعتقاد برخی کارشناسان، ناامیدی و دلسردی نسبت به برخی مسائل کشور نیز میتواند در افزایش شیوع مهاجرت موثر باشد. برخی از زوج ها، مهاجرت را با هدف فرزندآوری در کشوری دیگر انجام میدهند. انسیه خزعلی، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در رابطه با کاهش فرزنداوری میگوید: «متاسفانه وضعیت جمعیت و حال جمعیتی کشور اصلاً خوب نیست، باروری بسیار پایینی در سطح استانها وجود دارد و حتی بعضی از استانها وارد تله جمعیتی شدند. باروری بسیار پایین ما ۱۶ درصد و باروری پایین ۲۳ درصد و باروری کمتر از حد جانشینی ۴۸ درصد است که روز به روز این آمار پایینتر میآید و فقط ۱۳ درصد بالاتر از سطح جانشینی مسئله باروری را داریم. خیلی از کشورها که سیاست کنترل جمعیت را داشتند این سیاست را برداشتند و این نشان دهنده این است که باید به صورت جدی به این مسئله فکر کرد، نیروی جوانی که میتواند سرمایه اصلی یک کشور باشد با سرمایه دیگر قابل مقایسه نیست.»
فارغ از زوجها، برخی جوانان نیز به علت ناامیدی از سیستمهای علمی، آموزشی در کشور به مهاجرت تمایل پیدا میکنند. مهدی ذاکریان، تحلیلگر مسائل بین الملل و استاد دانشگاه علوم تحقیقات در این باره به فرارو گفت: «ما اصلا در روند جهانی صادرات و وردات نخبه حضور نداریم و نام این شرایط را میتوانیم از دست دادن نخبه یا فرار نخبهها بگذاریم.
حتی معتقدم شرایط از فرار هم بدتر است و میتوانیم بگوییم «پناهجویی نخبگان کشور». کار به جایی رسیده که هر شخصی که در کنکور و دانشگاه موفق است و در خارج از کشور مورد توجه قرار میگیرد فورا به فکر مهاجرت به کشوری دیگر خواهد افتاد، حتی وقتی شرایط وی در خارج از کشور به مراتب پایینتر از شرایط وی، داخل کشور باشد. علت چیست؟ شاید، چون این دانشجو و دانشمند تصور میکند که اگر به کشور دیگری مهاجرت کند مسیر پیشرفت هموار است، اما اگر داخل کشور بماند، نه به لحاظ حقوق و مسائل مادی و نه به لحاظ جایگاه شغلی و حرفهای تضمین خاصی نخواهد داشت. همین عدم وجود چشم انداز پیشرفت و برآورده نشدن نیازهای فردی و اجتماعی، یکی از علل مهاجرت افراد خواهد بود. برای خروج نخبهها از کشور فرش قرمز پهن کرده ایم»
وی در بخش دیگری از سخنان خود به مسئله حقوق و دستمزد تاکید کرد و گفت: «تا همین اواخر، بالاترین حد دستمزدی که دریافت میکردم، حدود ۱۷ میلیون تومان بود و در ماه گذشته این حقوق به ۲۲ میلیون تومان رسید. با این وضعیت حقوق و دستمزد، که حدود ۴۰۰ الی ۴۵۰ دلار میشود، چگونه میتوان نخبه کشور را ترغیب کرد در ایران بماند و به مشاغلی مانند استادی دانشگاه امیدوار باشد. حقوق من در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، ۵ هزار دلار بوده و امروز نیز، اگر در دانشگاهی در اروپا تدریس کنم، حداقل ماهی ۳ هزار یورو دریافت میکنم. وقتی ما حتی در حوزه پرداخت حق الزحمه اساتید دانشگاه اینگونه برخورد میکنیم، نخبهها به چه امیدی باید در کشور بمانند؟ دانشجو به شرایط استاد خود نگاه میکند و تصمیم میگیرد.».
اما مهاجرت تحصیلی از ایران هم چندان ساده نیست و در کنار همه هزینههای مهاجرت، افراد باید هزینهای مضاعف را نیز صرف آزادسازی مدرک خود کنند. هامون سبطی دبیر کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت در واکنش به افزایش هزینه آزادسازی مدارک تحصیلی میگوید: «موضوع آزادسازی مدارک با اعتراض وسیع دانشجویان و دانشآموختگان همراه بود، از دانشجویان فوق تخصص و متخصص علوم پزشکی گرفته تا دانشجویان وزارت علوم در مقطع لیسانس که همگی از این تصمیم شوکه شدند.»