حضور نیروهای ناتو در جنگ اوکراین مولد تنشهای جدیدتری میان مسکو و آتلانتیکیها بوده و هر لحظه امکان شعلهورتر شدن این منازعه وجود دارد. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه تاکید دارد ناتو نمیتواند حضور نیروهای خود در اوکراین را تکذیب کند و انکار این مساله بیفایده است. اصل این مناقشه از زمانی اوج گرفت که «رادوسلاو سیکورسکی» وزیر خارجه لهستان در کنفرانسی که به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد عضویت لهستان در ناتو برگزار شد، گفت: نظامیان ناتو در حال حاضر در اوکراین حضور دارند و من میخواهم صمیمانه از نمایندگان این کشورها برای این موضوع تشکر کنم.
فراتر از اظهارات سیکورسکی، امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه در اظهاراتی که حکایت از هوش اندک وی است، از برنامه فرانسه و برخی کشورهای اروپایی دیگر برای اعزام نیرو به اوکراین خبر داد. کار به جایی رسید که سیاستمداران آلمانی سراسیمه مواضع پاریس را زیر سوال برده و تاکید کردند برنامهای برای اعزام نیرو به خاک اوکراین ندارند. بهراستی چه اتفاقی رخ داده است؟ بازی نامتوازن مکرون منبعث از چه دغدغهای است و چه تبعاتی برای کاخ الیزه و ناتو خواهد داشت؟
واقعیت امر این است که فرانسویها قدرت مواجهه مستقیم با روسیه در جنگ اوکراین را ندارند. ضمن آنکه مکرون نیز از سال 2017 میلادی تاکنون در کسوت یک سیاستمدار ناموفق و خام مورد شناسایی اعضای ناتو و اتحادیه اروپایی قرار گرفته است.
از این رو باید رمزگشایی از اظهارات مکرون را معطوف بر مولفههای فرامتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. به عبارت بهتر، مکرون درصدد دفرمهسازی فرامتن نبرد و تاثیرگذاری آن بر ابعاد متنی و میدانی آن برآمده است. او تلاش میکند هزینههای جنگ اوکراین را برای روسها در خارج از میدان افزایش دهد. این همان فرمولی است که غرب در جریان جنگ غزه نیز انجام میدهد: تنظیم فرامتن برای تغییر متن!
با همه این اوصاف، مکرون حتی در اقناع همپیمانان اروپایی خود در پیشبرد این بازی نخنما عاجز مانده است. کار به جایی رسیده که مارین لوپن، رهبر جبهه ملی و ملانشون، رهبر جریان چپ، هر 2 نگرانی خود را بابت مواضع اخیر رئیسجمهور فرانسه و تاثیر آن بر معادلات ژئواستراتژیک پاریس ابراز کردهاند. حتی برخی اعضای حزب متبوع مکرون (حزب جمهوری به پیش) تاکید کردهاند وی در اعلام مواضع اخیر خود برخی محاسبات ضروری را در نظر نگرفته و همین مساله میتواند به پاشنه آشیل سیاسی وی تبدیل شود. افزایش دامنه و عمق منازعه در اوکراین از سوی فرانسویها، به معنای ادراک ناقص و بلکه معکوس آنها از معادلات نبرد است. در حالی که 2 شهر راهبردی «باخموت» و «آودیوکا» به تسخیر روسیه درآمده و ارتش اوکراین روزبهروز به نقطه پایانی شکست در منطقه دونباس نزدیک میشود، فرانسه به خیال تمرکززدایی از روسها در شرق اوکراین، بدترین و پرریسکترین بازی ممکن را طراحی کرده است.
مکرون نهتنها قدرت تغییر موازنه میدان جنگ اوکراین را ندارد، بلکه قدرت تحلیل شرایط جاری در نظام بینالملل را از دست داده است. بدونشک فرسایشی شدن جنگ اوکراین معنایی جز افزایش فاکتورهای غیرقابل پیشبینی در آینده نزدیک نخواهد داشت. رد مواضع مکرون از سوی اولاف شولتس، صدراعظم آلمان و دیگر مقامات، بیانگر تعارض پیشفرضها، محاسبات و ذهنیتهای اعضای پیمان آتلانتیک شمالی در قبال جنگ اوکراین است. این تعارضات از ابتدای جنگ نیز وجود داشت، منتها از سوی «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو انکار میشد. اکنون مکرون تلاش میکند یک «بحران کنترل شده» را برای جلوگیری از یک «بحران کنترل نشده» خلق کند! عقلانیت، مهمترین پیششرط تحلیل هر پدیدهای در مناسبات جهانی محسوب میشود که مکرون از آن بیبهره است. محصول این بازی، قطعا تضعیف بیشتر جایگاه پاریس در نظام بینالملل خواهد بود.
حنیف غفاری