چند روز مانده به انتخابات ۱۱اسفند ۱۴۰۲، صحبتهای مادر شهیده «فائزه رحیمی» از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان درباره رأی اولی بودن دخترش و اشتیاق او برای شرکت در انتخابات شور عجیبی به دل مردم بهویژه رأی اولیها انداخت. او جوانان هم سن و سال فرزندش را به شرکت در انتخابات تشویق کرد. این دعوت مادرانه برای حضور در پای صندوقهای رأی بسیاری را که برای شرکت در انتخابات مردد بودند ترغیب به مشارکت کرد. اما دیروز پای صندوقهای رای، عجیب جای فائزه خالی بود. در عوض ۵/۳میلیون رأی اولی به نیابت از او گل کاشتند.
فائزه قرار بود امسال رأی اولی باشد
زهرا رضایی، مادر شهیده فائزه رحیمی از شهدای حادثه تروریستی کرمان در باره اشتیاق دخترش میگوید: «چندماه قبل برای حضور در سر صندوق انتخابات اسمم را نوشته بودم و آمدم برای او تعریف کردم که من ۱۱ اسفند سر صندوق هستم. فائزه گفت پس من چی مامان؟ گفتم مامان تو فرصت نمیکنی. شنبه و سهشنبهها مجلس میروی! چهارشنبهها کارورزی میروی. پنجشنبهها حوزه هنری برای کارگاه نویسندگی میروی. وقت نداری. گفت نه مامان هر جور شده اسم من را هم رد کن. چون امسال رأی اولی هستم. خیلی خوشحال بود که قرار است امسال شناسنامهاش مهر انتخابات بخورد. قسمت چنین شد که مهر شهادت بخورد. همان چیزی که آرزویش را داشت. وظیفه خودم دانستم از مردم و بهویژه جوانان دعوت کنم تا برای سرنوشت کشورمان خودشان تصمیم بگیرند و به دهان مستکبرین مشت محکمی بزنند. اگر مردم عقب بنشینند باید جوابگوی خون شهدا باشند.»
یک دختر جهادی
شهیده فائزه رحیمی، دانشجوی ترم ۵ رشته امور تربیتی دانشگاه فرهنگیان تهران بود که حالا نخستین شهید زن تربیت معلم محسوب میشود. بهگفته خانواده و دوستانش او علاقه زیادی به نوشتن درباره شهدا داشت و در حال نوشتن کتابی برای شهدا بود. همیشه حسرت میخورد که چرا در روزهای دفاعمقدس نبوده تا در راه دفاع از وطنش شهید شود. علاقهاش برای کمک به همنوع پای او را به گروههای جهادی میکشاند. این دخترحتی در دوران اوج پاندمی کرونا هم داوطلبانه برای تزریق واکسن کرونا به مردم پیشقدم شده بود.
دختر روسری آبی که نیتش شهادت بود
فائزه در سالروز شهادت حاج قاسم نه فقط بهعنوان یک زائر که در اصل بهعنوان پشتیبان و خادم برای ساماندهی به گروههای زائرین از دانشگاه به کرمان رفته بود. در مراسم خلاف بسیاری از زائران، روسری آبی کمرنگ به سر میکند و در جواب چرایی اطرافیان که چرا مشکی سر نکردی میگوید مهم نیت است و با همان روسری آبی به شهادت میرسد.اتاق او پر از عکسهای رهبر انقلاب، حاج قاسم سلیمانی و شهید ابراهیم هادی بود. مادرش میگوید:«من از دوستانش شنیدم که هر هفته سر مزار شهدا میرفت و از آنان تقاضای شهادت میکرد. در عرصههای جهادی مختلف فعال بود و همیشه الگوی زندگی من بود؛ از ابتدای ترم جدید دانشگاهش درنظر داشت که طوری برنامهریزی کند که به مسافرت کرمانش برسد؛ حتی در راه هم برای امتحان روز یکشنبهاش درس میخواند.» ناگفته نماند چندی پیش جمعی از شورای پایگاه بسیج شهید کربلاییاحمد مؤسسه همشهری با حضور در منزل این شهیده گرانقدر از خانواده این شهیده تجلیل کردند.