پس از اعلام رسمی لیست تایید صلاحیتها ، لیستهای انتخاباتی از سوی احزاب و گروههای سیاسی نیز یکی پس از دیگری نهایی میشود ومیتوان گفت که روند برگزاری دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی به راند آخرخود رسیده و زمانی به آغاز موسم داغ رقابت و تبلیغات کاندیداهای انتخاباتی نمانده است؛ فرصتی پایانی برای فعالیت بیش از پیش احزاب و فعالان سیاسی که از آن بهره میبرند تا نظر مردم را به سوی خود جلب کرده و آرای آنها را به سبد خود اضافه کنند.
دورهای که مردم باید اظهارات چهرههای سیاسی وجریانهای مختلف را با دقت وحساسیت فراوان دنبال کنند تا ازسناریوی پیدا و پنهان آنها باخبر شده وبراساس آن به انتخاب اصلح برسند. انتخابات ۱۱اسفند که طی آن نمایندگان ملت برای دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به مدت چهارسال انتخاب شده وعهدهدارسکان قانونگذاری کشورمیشوند نیز ازاین قاعده مستثنی نیست. در این گزارش قصد داریم تحرکات سیاسی فعالان حوزه سیاسی برای رسیدن بهصندلیهایسبزبهارستان رابهصورت اجمالی بررسی کنیم.
انشقاق در اردوگاه اصولگرایان
طبق شواهد و اخبار موجود، اردوگاه اصولگرایان در این دوره شاهد اختلافنظرهای جدی است و تا اندک زمان باقی مانده به آغاز ماراتن تبلیغات به طور قطع میتوان گفت که انتظار برای وحدت در این جبهه، خلاف واقع است. چهرههای برجسته این جریان در خوشبینانهترین حالت، خبر از وجود دو لیست برای انتخابات مجلس میدهند!
سردرگمی و مواضع چندگانه در جریان اصلاحات
اردوگاه اصلاحطلبان نیز وضعیتی بهشدت آشفتهتر دارد، لیدر جریان اصلاحات خود پیش از همه دچار سردرگمی است و هر روز به شکلی سخن میگوید! روزی از نبود زمینههای مشارکت سخن به میان میآورد و روزی دیگر در موضعی تعجببرانگیز، ابراز تاسف میکند که چرا سخنان رهبر معظم انقلاب درباره ایجاد انتخابات رقابتی دیر بیان شده است! موضعی که مقام معظم رهبری در همه انتخاباتهای گذشته بیان کردند و در این انتخابات نیز زودتر و پیشتر از همیشه با صراحت کمسابقهای بیان کردند!
بخش دیگری در این اردوگاه تصمیم خود برای عبور از انتخابات را گرفتهاند؛ در روزنامههایشان دستور نافرمانی مدنی میدهند و در جمع احزاب، ارائه لیست را جرمانگاری میکنند! اما این همه اختلافات در این جبهه نیست. در کنار سردرگمها و تحریمطلبها، چهرههای شاخصی دعوت به حضور و روزنهگشایی میکنند و گروههایی با جلسات فشرده، تهیه لیست انتخاباتی را پیگیری میکنند، اما در پس این ماجراهای ضد و نقیض در روزهای گذشته، دو موضع از سوی دو چهره مطرح اصلاحات عنوان شد که بهسادگی نمیتوان از آن گذشت و بیان مشابه دو چهره اصلاحطلب، آن هم با فاصلهای بسیار کوتاه را تصادفی یا نظر شخصی تلقی کرد. از همین رو توجه به چند نکته دراین زمینه ضروری است:
۱- به نظر میرسد برخی از چهرههای اصلاحطلب که مدعی هستند از رویکردهای رادیکال به دور هستند و از اعتدال، میانهروی و پایبندی به قانون اساسی سخن میگویند، تنها از این عبارات به عنوان یک پوشش استفاده میکنند و درواقع همان خواستها و مطالباتی که جریانها و چهرههای رادیکال در عبور از قانون اساسی دنبال میکنند را با بیان دیگر و به عنوان ضرورت تکرار میکنند و فراتر از آن این پرسش را باید مطرح کرد که رهبری در جایگاه پیشبرنده سیاستهای کلی نظام و فرماندهی کل قوا مگر چه اختیارات فراقانونی را در دست گرفته که خواستار واگذاری آن هستند؟
۲- مرعشی در سخنان خود مدعی میشود که تا منتخبان ملت قدرتمند نشوند، مردم انتخابات را جدی نمیگیرند! برابر چنین اظهاراتی این سؤال پیش میآید که مگر رهبر معظم انقلاب منتخب مردم نیستند و جایگاه رهبری جز با رای نمایندگان مجلس خبرگان تعیین و تمدید نشده است؟ قدرت رهبری مگر غیر از قدرت منتخب ملت است؟
۳- کدام یک از اختیارات قانونی و مطابق با قانون اساسی از منتخبان مردم در انتخاباتهای مختلف سلب شده که خواستار بازگشت آن هستید؟ مگر غیر از این است نزدیک به یک دهه دولت مورد حمایت اصلاحطلبان بر سر کار بود و براساس تصمیم و اراده این دولت، سیاست خارجی و داخلی کشور پیش رفت و شاهد نتایج آن در دیپلماسی، اقتصاد، فرهنگ و.. بودیم، بازتابی که در نهایت منجر به چرخش جامعه به سمت اصولگرایان در دو انتخابات اخیر شد!
۴- به نظر میرسد در پس تکرار واژه مردم و پنهان شدن پشت خلق عباراتی، چون «بازگرداندن قدرت به نمایندگان مردم» با هدف توجیه ناکارآمدی اصلاحطلبان در دو دولت گذشته و مجلس دهم است که موجب رویگردانی مردم از آنان شده و حال تلاش میکنند با فاقد قدرت نشان دادن خود، آب رفته را به جوی بازگردانند و سبد رایی که از دست دادهاند را دوباره به دست آورند که بعید به نظر میرسد کارگر افتد.