تلاش کینه‌توزانه ۱۴ساله من‌وتو برای تخریب هویت ایرانی - اسلامی

این نوشتار صرفا یک تجربه‌نگاری مدیریتی است، نه یک پژوهش علمی درحوزه رسانه. فعالیت حرفه‌ای من در سیما (۱۳۸۹ تا ۱۴۰۲) تقریبا با عمر « من‌وتو » یکسان است. درسال۱۳۸۹تازه مدیر گروه اجتماعی شبکه دو سیما شده بودم که با من‌وتو آشنا شدم. من از برون‌مرزی شبکه الکوثر به سیما آمده بودم و رصد رقبا امری بدیهی بود.

دنبال دیش و رسیور برای دفترم بودم که پس از پیگیری فراوان گفتند باید درخواست و احرازصلاحیت شما در کمیته‌ای که در حوزه ریاست تشکیل می‌شود، بررسی شود؛ البته ماه‌هاست که تشکیل نشده بود! خلاصه ناامید شدم و به سایت‌های اینترنتی آن زمان بسنده کردم. بعد ازنزدیک به دو دهه فعالیت شبکه‌های شعاری وضعیف لس‌آنجلسی و بعداز فتنه ۸۸ ، دو شبکه جدی راه‌اندازی شده بود؛ من‌وتو در حوزه سرگرمی وسبک زندگی و بی‌بی‌سی درحوزه خبر و البته هر دو در محیط حرفه‌ای لندن. موسسان من‌وتو کیوان و مرجان عباسی (اسکندری) هستند که با جست‌وجویی ساده‌می‌توان باخانواده، تحصیل، ازدواج‌شان درمشرق‌الاذکار، جایگاه‌شان دربهائیت وارتباط‌شان با رژیم‌صهیونیستی آشنا شد. آن‌ها مامور به تاسیس شبکه‌ای گرانقیت شدند. در یکی از آخرین برنامه‌های «امید ای‌ام» در زمستان ۱۴۰۲، مجری ضمن ابراز تاسف از اعلام تعطیلی اظهار کرد که با ماهی سه، چهار میلیون دلار! اعانه ایرانیان خارج از کشور، من‌وتو می‌توانست به حیاتش ادامه دهد. البته اعتمادی، شریک کیوان عباسی معتقد است هزینه من‌وتو بیش از اینهاست. به‌عنوان مثال فقط هزینه یک جشن سال‌تحویل آن‌ها بیش از دو میلیون پوند است. آن‌ها طی حیات۱۴ساله‌شان هیچ‌گاه درمورد منابع مالی من‌وتو، شفاف‌سازی نکردند.

 

یک تیر و چند نشان «آکادمی موسیقی گوگوش»

شروع پخش فصل اول برنامه گرانقیمت «آکادمی موسیقی گوگوش» درهشتم آبان۱۳۸۹، آن هم چند روز پس ازافتتاح رسمی من‌وتو، شروعی مقتدرانه وهوشمندانه بود تا همزمان چند نشان را بزند؛ هم شایعه مالکیت گوگوش بر من‌وتو را تقویت و هم ژانر سرگرمی شبکه را اعلام و هم جایگاه موسیقی در کنداکتورشان را بیان می‌کرد. 

 

بفرمایید رذالت

اولین آشنایی من با من‌وتو برنامه «بفرمایید شام» بود. طرح یک مسابقه آشپزی برایم آمد که احساس کردم با برنامه‌ای که توصیفش را از شبکه تازه‌تاسیس من‌وتو شنیده‌ام، شباهت دارد. تهیه‌کننده تایید کرد و با آوردن چند قسمت از آن، دیدم برنامه‌ای مهم است. گویا تمام رذایل غرب و بهائیت در آن جمع شده بود. بعد‌ها معلوم شد که یک مانیفست عالی برای بیان زیرساخت فکری من‌وتو در حوزه فرهنگ و سبک زندگی است که تخریب خانواده، اباحی‌گری، لذت بدون مرز، شادی دوپینگی و تخدیری انسان تنهای غربی را به‌صورت حرفه‌ای و بزک‌کرده نشان می‌داد. این برنامه همسن من‌وتو است؛ از آبان ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲.

تلاش کینه‌توزانه ۱۴ساله من‌وتو برای تخریب هویت ایرانی - اسلامی

آغاز رقابت

در سال ۱۳۸۹ به همراه یکی از بهترین تهیه‌کنندگان سیما و مجری پرآوازه‌اش برنامه‌ای شبانه با ضرباهنگ تند حول پرونده‌های اجتماعی ساختیم. خانم بهبودی و مرحومه نامداری برنامه ارزان «جمع ما» را طراحی و راه‌اندازی کردند؛ برنامه‌ای که همزمان با سریال پرمخاطب «ساختمان پزشکان» پخش می‌شد و به آن تنه می‌زد. گرم کار بودیم که ناگهان نامه‌ای نظارتی با شداد و غلاظ به دست‌مان رسید که جمع ما رونوشت برابر با اصل «من‌وتو پلاس» است؛ حتی اسم و نشانش. این دومین نوبتی بود که اسم من‌وتو در گروه اجتماعی شبکه دو شنیده می‌شد و البته اولین آشنایی من با من‌وتو پلاس. محکم ایستادیم و استدلال کردیم که در طراحی و ساختار هیچ شباهتی به من‌وتو پلاس نداریم و شبیه‌دانستن نام و نشان (لوگو) منفعلانه است و خلاصه هیچ توطئه‌ای در کار نبوده، اما مشاهده من‌وتو پلاس با دید خریدار منافعی داشت. دیدیم توانایی مجریانش قابل مقایسه با مجری خوب ما نیست. دریافتیم ساختار و اجزای برنامه، ارائه و طراحی نور و میزانسن ما خیلی بهتر از آنهاست، ولی برگ برنده آن‌ها دو چیز بود؛ اول این‌که آن‌ها مرغ همسایه بودند و دوم از جذابیت‌های جنسی بهره می‌بردند! یعنی ابزار مرسوم اغلب رسانه‌های جهان که ما باافتخار از آن پرهیز می‌کنیم. البته پشتوانه نظری این رفتار در صهیونیسم و بهائیان دارای قدمت بود. حمایت من‌وتو از انواع رذالت‌های جنسی و تولید برنامه‌هایی سخیف مانند «شب جمعه» یا پخش سریال‌هایی با همین مضامین همگی ذات ناپاک اتاق فکر من‌وتو و تلاش برای اندولسیزاسیون جامعه ایرانی را نمایان می‌کرد. عادی‌سازی انواع اباحی‌گری هیچ‌گاه از دستور کار من‌وتو خارج نشد. به‌عنوان مثال یکی از شرکت‌کنندگان آکادمی موسیقی، خانم جوانی بود که با چیزی شبیه به حجاب، سرش را پوشانده بود. یا خانم شرکت‌کننده‌ای در بفرمایید شام در کنار مشروبات از خاطره حجش می‌گفت.

 

پهلوی‌شویی 

زمان زیادی از افتتاح شبکه نگذشته بود که یکی از مهم‌ترین و راهبردی‌ترین برنامه‌ها به آنتن رسید. «تونل زمان» با بهره‌گیری از جذابیت خاطره‌بازی، شروع به شیرین‌نمایی گذشته کرد و کم‌کم هدف بسیار مهم «پهلوی‌شویی» نمایان شد. البته این هدف آنچنان مهم بود که در برنامه‌های زیادی دنبال شد. از آخرین برنامه‌هایی که به تطهیر پهلوی پرداخت، مستند «پرویز ثابتی» بود که صدای اپوزیسیون خارج‌نشین را هم درآورد.

 

سیاست با طعم استهزا

پیش از شروع برنامه‌های گفتگو‌محوری مانند «رو‌به‌رو» که عریان از جدایی‌طلب‌ها و تروریست‌ها دعوت می‌کرد، من‌وتو با برنامه‌هایی مثل «شبکه نیم»، «ببین تی‌وی» و از همه قدیمی‌تر «سالی‌تاک» به عرصه سیاست وارد شدند، ولی با پوشش طنز. هرچند واقعیت این بود که با استهزا سعی در جذب مخاطبی خاص داشت و همزمان ذائقه‌سازی می‌کرد؛ شیوه‌ای که ما به‌ندرت و باوسواس و برای جنایتکارانی مثل نتانیاهو به سراغ آن می‌رویم. گویا آن‌ها ما را دشمن خارجی فرض می‌کردند.

 

جنگ علیه خانواده

حدود سال ۱۳۹۲ در گروه مستند شبکه دو تصمیم گرفتیم برای حجاب و عفاف کار کنیم. پس از تلاش مفصل و پژوهش عمیق و دعوت از حدود۱۶۰برنامه‌ساز دغدغه‌مند از جمله بهترین‌های جشنواره عمار، به چند طرح از جمله «از لاک جیغ تا خدا» رسیدیم. یکی از یافته‌های‌مان این بود که رقیب دست بسیار گشوده‌ای در ترویج اباحی‌گری و بی‌حیایی داشت، ولی کار ما بسیار دشوار بود. خانم مجری جوانی که با پوشش غربی و در فاصله پنج، شش‌سانتی مجری آقا نشسته، به‌راحتی دارد ولنگاری را اشاعه می‌دهد، ولی اشاعه حیا با همان میزان تاثیر، کار سختی بود. از مهم‌ترین راهبرد‌های من‌وتو تخریب خانواده بود. ردپای این راهبرد در اغلب سریال‌ها، مستندها، مهمانان برنامه‌ها و جشن‌ها به چشم می‌خورد. خانواده اصیل‌ترین نهاد و مادر مقدس‌ترین شخصیت نزد ایرانیان است و این‌ها کافی بود تا مورد شدیدترین کینه‌توزی و دشمنی من‌وتو قرار گیرند. اعتراف می‌کنم تمرکز من‌وتو بر موضوعات زن و خانواده باعث شد در این حوزه اهتمام بیشتری به خرج دهیم و برنامه‌های گوناگونی طراحی و تولید کنیم. به‌عنوان نمونه «خانمی که شما باشی» را مرحومه نامداری، «آفتابگردان» را خانم مصباح، «پریزاد» را آقای ماه‌انباری و خانم سماواتی، «چراغ» را آقای هیودی، «مهربانو» را خانم پورابراهیم، «هیوا» را آقای فرزندی، «پروانه» را خانم اورعی و «مهمانی مامان» را آقای بکتاشیان ساختند، اما کینه من‌وتو از خانواده و زن پاک ایرانی پایانی نداشت و لازم بود یک برنامه به‌طور مستقیم، عیان و درنده به این‌ها بتازد. برنامه «سمت نو» راه‌اندازی شد. شنیع‌ترین، ناپاک‌ترین و نازل‌ترین مضامینی که قلم شرمش از نگارش آن‌ها می‌آمد، در این برنامه بیان و عادی‌سازی شد؛ از جمله شکستن تقدس مادری و تا این اواخر اعلام وقیحانه ارتباط همجنس یکی از مجریانش با یکی از کارکنان زن من‌وتو!

 

شریک مصی

برخی معتقدند که تلاش علینژاد در برنامه «تبلت» صدای آمریکا زمینه اصلی جنبش «ززآ» در پاییز ۱۴۰۱ است، اما بنده معتقدم ترویج سبک زندگی غربی، بی‌هویتی و انزجار از ایرانی‌بودن، تخریب خانواده وتعریف لاابالی از زن، تلاش‌های موثر من‌وتو طی ۱۳سال بود که توانست بخشی ازجامعه را زامبی‌سازی کند وبه جنبش فوق ملحق سازد. بی‌شک مسبب بسیاری ازخون‌های ریخته‌شده در پاییز ۱۴۰۱ من‌وتو است.

از یاد نخواهیم برد 

شاید بعد از یورش مغول و کشتار ایرانیان در جنگ جهانی اول، حمله یک دهه اخیر شبکه‌های فارسی‌زبان به ذهن و امید این ملت مظلوم، تبهکارانه‌ترین جنایت محسوب شود. «منوتو» یی‌ها با شادی مردم، دندان نفرت و کینه برهم فشردند و تا توانستند تحقیرش کردند و با اندوه ایرانیان شادی کردند و نمک بر زخم‌شان پاشیدند. هرگاه برپیکر ملت زخمی اقتصادی، امنیتی و... وارد شد، رشادت و آرمانخواهی‌مان را مقصر معرفی کردند. کوتاه‌ترین تاخیر درپاسخ را ترس از غرب وحشی انگاشتند و پاسخ و دفاع دلاورانه را جنگ‌طلبی قلمداد کردند. در اوج تحریم‌های اقتصادی و دارویی، ابتلای معاون وزیر بهداشت (دکتر حریرچی) به کرونا را نشانه ضعف نظام سلامت در محافظت از مردم تعبیر کردند، ولی کمی بعد که بوریس جانسون دچار همان مرض شد، گفتند او شجاع و قهرمان ملی است و از آنجا که به میان مردمش رفته بیمار شده! منوتو آشکارترین میهن‌پرستی سازمان‌یافته بهائیان به وطن‌شان رژیم صهیونیستی را سامان می‌داد؛ همان‌گونه که غربگرایان خود را مکلف به دفاع از منافع ملی مغرب‌زمین می‌دانند، نه به ملیتی که در شناسنامه‌شان ثبت است. به گمان من علت تعطیلی منوتو این است که کارفرما انتظار داشت ۱۳سال هزینه گزاف برای اندولسیزاسیون ایران در پاییز۱۴۰۱ثمر دهد وتعطیلی، مجازات ناتوانی‌اش بود. سردار عارف ما گفت: وا... هرکس تیر به سمت این نظام انداخت، آواره شد.