این روزها مقامات غربی بیش از هر زمان دیگری نسبت به شکست رژیم اشغالگر قدس در ابعاد متنی و فرامتنی جنگ غزه آگاه شدهاند. اخیرا دیوید کامرون، نخستوزیر سابق و وزیر خارجه کنونی دولت انگلیس که اتفاقا بسیاری از محافل سیاسی در لندن وی را مهره اصلی کابینه (حتی بالاتر از ریشی سوناک نخستوزیر انگلیس) میدانند، در حال پیچیدن نسخههایی برای مدیریت بحران جاری در اراضی اشغالی است. حتی کامرون نتوانسته است نگرانی خود را بابت آغاز گردش کار حقوقی رسیدگی به شکایت آفریقای جنوبی از رژیم اشغالگر و کودککش صهیونیستی کتمان کند و مدعی شده تنها راه پایان دادن به بحران جاری در جنگ غزه «راهکار سیاسی» است. در همین راستا، دولت انگلیس طرحی 5 مادهای را ارائه کرده که قابل تامل است. منابع غربی میگویند وزیر خارجه انگلیس طی هفته جاری این طرح را با سران رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان فلسطین در میان گذاشته که طبق آن، جنگ در نوار غزه متوقف شده و گروگانها نیز آزاد میشوند و مذاکرات برای آتشبس دائم نیز انجام میشود. طرح انگلیس شامل تعیین افق سیاسی برای تشکیل کشور فلسطینی و همچنین تشکیل کابینهای شایسته برای مدیریت کرانه باختری و غزه میشود؛ بر اساس طرح انگلیس، سران حماس از غزه خارج شده و به کشور دیگری منتقل میشوند.
به عبارت بهتر، انگلیسیها به نوعی در صدد نابودی حماس از طریق ابزار سیاسی بوده و حتی آیندهنگاری جنگ غزه را نیز بر همین مبنا انجام میدهند. لندن در صدد است هدفی را که نتانیاهو در جریان جنگ غزه به آن دست نیافته با استناد به راهکارهای سیاسی و کمهزینهتر محقق سازد. نکته مهمتر اینکه دولت انگلیس«آزادی کامل اسرای صهیونیست» را در ازای «بررسی آتشبس دائم در غزه» (!) مطرح کرده است: یعنی ستاندهای نقد در برابر وعدهای نسیه! در اینجا رژیم اشغالگر قدس میتواند پس از آزادی کامل اسرای صهیونیست (که بعید است تحقق یابد) مدعی شود مذاکرات برای آتشبس دائمی و پایان دادن به جنگ به نتیجه نرسیده و باید جنگ را این بار بدون اینکه کمترین دغدغهای بابت حضور اسرای صهیونیست در غزه وجود داشته باشد، ادامه دهد. بدیهی است آنچه مقاومت فلسطین طی ۴ ماه مقاومت ترکیبی، هوشمندانه و قاطعانه در برابر صهیونیستها به دست آورده مصداق عینی یک دستاورد بسیار بزرگ محسوب میشود و نهتنها در میدان جنگ، بلکه در فرامتن آن و با استناد به راهکارهای ظاهرا سیاسی نیز نمیتوان آن را از بین برد.
طرح انگلیس برای پایان دادن ظاهری به جنگ غزه را میتوان ترجمان همان اهداف سهگانه اعلامی نتانیاهو یعنی «نابودی حماس»، «اشغال نوار غزه توسط رژیم صهیونیستی» و «آزادی اسرای صهیونیست» قلمداد کرد. این طرح را میتوان پروژه نجات نتانیاهو و رژیم اشغالگر قدس از سوی دولت انگلیس تلقی کرد. ماموریت صهیونیستها به لندن در این صحنه مشخص است: مدیریت ابعاد متنی و فرامتنی شکست در جنگ غزه به سود تلآویو. بهتر است لندن به جای ایدهپردازیهای وقیح و هدفمند درباره آینده غزه، به فکر محاسبه هزینههای اجتنابناپذیر شکست مشترک خود و صهیونیستها در این آوردگاه باشد.
طرح ارائه شده از سوی انگلیس، نشانه «استیصال مطلق تلآویو» است و دیگر هیچ. 2 حزب سنتی انگلیس - کارگر و محافظهکار - نقش بسزایی در خلق تنشهای دائمی در منطقه ایفا کردهاند. این نقشآفرینی از سال 1948 میلادی، یعنی زمان تاسیس رژیم نامشروع صهیونیستی ملموس بوده و اساسا هیچ مرجع و پژوهشگری در حوزه روابط بینالملل نیز منکر آن نیست. از این رو هضم شکست رژیم اشغالگر قدس در جنگ اخیر غزه برای لندن نیز بسیار دشوار است. تفکیک بازی تلآویو و لندن از یکدیگر در این برهه زمانی حساس یک خطای شناختی بزرگ محسوب میشود. قطعا بازی خاص لندن در زمین تلآویو، منتج به تحقق اهداف مشترک انگلیس و صهیونیستها در جنگ غزه نخواهد شد و صرفا همپوشانی و همافزایی این 2 بازیگر ضد بشری در مسیر شکست نهایی را تقویت میکند. در آن زمان، مشاهده چهره سیاستمداران جنگطلب انگلیس مانند دیوید کامرون و ریشی سوناک دیدنی خواهد بود.
حنیف غفاری