تبیین یکی از آن واژههایی است که خودش به شدت نیاز به تبیین دارد؛ چراکه برداشت غلط از آن میتواند به ضدتبیین تبدیل شود. یکی از مواردی که در مورد این مفهوم باید به یاد داشته باشیم آن است که تبیین، مستقلا هیچ مخاطبی را قانع نمیکند؛ بلکه باید به یک حقیقت و واقعیتی تکیه داشته باشد. مثلا عملکرد خوبی رقم خورده و ما آن را تبیین میکنیم یا دشمن، دروغی گفته و ما با سلاح استدلال آن را خنثی میکنیم. اگر این پشتوانه نباشد هیچ گوش شنوایی برای تبیین ما وجود نخواهد نداشت. یکی از مسائلی که در این برهه نیاز به تبیین دارد مشارکت در انتخابات است. برای افزایش مشارکت ، صدور بخشنامه، ارائه راهبرد، تبیین چرایی حضور و مسائلی از این دست، هم خیلی سخت است و هم خیلی کماثر. برای افزایش مشارکت باید دید چه مسائلی مردم را از پای صندوقهای رأی دور میکند؟ چه مشکلاتی آنها را از آینده کشور ناامید ساخته است؟ چرا فضای سیاسی کشور، جذابیت خود را برای طیفی از مردم از دست داده است؟ انتخابات به کدام دلایل اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی برای بخشی از مردم بیهیجان است؟
انتخابات و همراهی سیاسی مردم با حاکمیت، آفتهایی دارد که اگر این آفتها ریشه بدوانند دیگر سخت میتوان آنها را از شجره طیبه مردمسالاری دینی در ایران زدود.
یکی از این آفتها تنگی معیشت و حاد شدن آن است. مهمترین دلیل گلایهمندی مردم بیشک دشواری گذران زندگی از نظر اقتصادی است و هر دلیلی جز این یک آدرس غلط است. بخشی از مردم بهراستی نسبت به گذشته فقیر شدهاند و در این سراشیبی نفسگیر، چندسال است که ذرهای استراحت نکردهاند و نفسشان تازه نشده است. یک سیر نزولی ادامهدار در مسائل اقتصادی، امید را نابود میکند و میدانیم که امید، سوخت موتور دموکراسی و مشارکت سیاسی و اجتماعی است.
آفت مهم دیگر، خلف وعده است. مردم دستکم از دو دولت اخیر خلف وعدههای جدی دیدهاند. هر دوی این دولتها با اعتماد به نفس کامل و شجاعانه پا به میدان گذاشتند و با اطمینان از رفع مشکلات اقتصادی سخن گفتند.
این مشکلات در هر دوی این دولتها بدتر شد. هرچند بین دولت کنونی با دولت سابق، فاصله بسیار زیاد است. در دولت کنونی اقدامات متراکم، مردمی و اثربخش کم نمیبینیم و مطمئنیم این اقدامات هم از شرایط بدترِ امروز جلوگیری کرده و هم اتفاقات خوبی را در آینده رقم خواهد زد اما فعلا مردم از هر دو دولت طعم تلخ خلف وعده چشیدهاند. در مسائلی مانند مسکن، اینترنت و کالاهای اساسی مردم برای این خلف وعدهها، توضیح قانعکنندهای نشنیدهاند. حال آنکه درمان خلف وعده، توضیح منطقی و صمیمانه به مردم است. این نسخه رهبر معظم انقلاب بود اما چندان اجرایی نشد. بنا بر تصریح ایشان ممکن است شرایط به نحوی پیش برود که مسئولین در انجام وعده خود موفق نباشند، در این حالت باید صمیمانه شرایط را با مردم در میان بگذارند و تصمیمات جدید را به آنها ابلاغ کنند. خلف وعده نیز نَفَس مشارکت سیاسی را میگیرد و امید به صندوقهای رأی را نابود میسازد.
آفت سوم شبهاتی است که ذهن مردم را در مورد ماهیت مردمسالاری و انتخابات در ایران آزار میدهد. انتخابات در جمهوری اسلامی ایران بسیار سالم است، اما باید مراقب بود نحوه تأیید یا رد صلاحیتها به عنوان یک سؤال در ذهن مردم نماند. اگر شخصیت یا چهره محبوبی رد صلاحیت میشود مردم باید دلیل آن را بدانند. داشتهایم افرادی را که به سبب پیگیری دغدغههای مردم محبوب شدهاند اما خبر
رد صلاحیت شدنشان مردم را شوکه میکند. نباید این انگاره در ذهنها شکل بگیرد که نظام انتخاباتی کشور افرادی که با صراحت از دغدغه مردم سخن بگویند را نمیپذیرد.
بر طرف ساختن این آفتها بر عهده مسئولین است. بار افزایش مشارکت نیز بر دوش آنهاست. مخاطب مصوبهها و راهبردهای افزایش مشارکت نیز باید خود آنها باشند. مشارکت در انتخاباتهای ایران بالاتر از میانگین جهانی بوده؛ اگر الآن پایین آمده باید بخشی از دلایلش را در خودمان جستجو کنیم.
جواد شاملو