دروغ بزرگ الیزه

کاترین کولونا، وزیر خارجه فرانسه مدعی شده دولت متبوعش تلاش‌های موثری را در راستای جلوگیری از سرایت جنگ غزه به لبنان انجام داده است. امانوئل مکرون نیز در مواضع ظاهری و رسمی کاخ الیزه، همه طرف‌ها را به خویشتنداری دعوت کرده و خواستار پایان یافتن مناقشه شده است!

شاید اگر یک مخاطب عادی با حداقل دانش سیاسی مواضع اعلامی پاریس در جنگ غزه را رصد کند، عزم فرانسوی‌ها در  پایان دادن به جنگ غزه را تحسین کند اما نقش فرانسوی‌ها در نسل‌کشی غزه و حتی عملیات‌های تروریستی رژیم اشغالگر قدس در دیگر نقاط منطقه کمتر از خود تل‌آویو نیست! این نقش‌آفرینی در ۲ سطح تعریف می‌شود: یکی ارائه داده‌های اطلاعاتی به موساد  و حتی مشارکت غیررسمی با ارتش رژیم اشغالگر قدس در عملیات‌های شناسایی و دومی، زمینه‌سازی برای خلق تنش‌های مقطعی و مزمن با هدف ایجاد حاشیه امن برای صهیونیست‌ها. تنها یکی از این موارد، ترور مجاهد شهید شیخ صالح‌ العاروری توسط پهپادهای رژیم اشغالگر قدس و شهادت مظلومانه این فرمانده مقاومت است. به‌راستی نقش فرانسوی‌ها در این جنایت چه بوده و ناظر بر چه اهدافی تبلور یافته است؟

نخست اینکه فرانسه یکی از بازیگران فرامتنی فعال در تحولات سیاسی - امنیتی لبنان است؛ از این رو اساسا امکان ندارد تل‌آویو یا حتی واشنگتن عملیاتی را در قبال لبنان طراحی کنند و دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه و کاخ الیزه را از این موضوع مطلع نسازند. این قاعده درباره ترور شهید العاروری نیز صادق است. چندی پیش، برنارد ایمیه، رئیس دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه در سفری به بیروت، به مقامات لبنانی درباره تلاش رژیم اشغالگر قدس برای ترور صالح العاروری، اسامه حمدان و زیاد نخاله هشدار داد اما مشخص شد وی این هشدار را بدون هماهنگی با مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه به بیروت مخابره کرده است. همین مساله منجر به برکناری ایمیه از ریاست دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه شد. ماجرا این است که مکرون کاملا از تلاش صهیونیست‌ها برای ترور العاروری اطلاع داشته و با این عملیات نیز کاملا همراه و همگام بوده است.

دروغ بزرگ الیزه

در چنین شرایطی ابراز نگرانی کاخ الیزه درباره گسترش دامنه جنگ، مصداق نوعی عملیات فریب با هدف لاپوشانی نقش‌آفرینی سلبی پاریس در برهه کنونی محسوب می‌شود. رد پای خونین فرانسه در اکثر بحران‌هایی که یک طرف آن لبنان یا حوزه شامات است کاملا قابل مشاهده است. فراموش نکنیم فرانسوی‌ها قصد دارند با هدف حضور بلندمدت در منطقه غرب آسیا، دامنه مداخله  خود را در کشورهای گوناگون منطقه گسترده‌تر سازند، از این رو بخشی از رویکرد و رفتار فرانسوی‌ها در جنگ غزه ناظر بر زمان حال و بخشی دیگر از آن معطوف به آینده شکل می‌گیرد. با این حال شبهه‌ای درباره سوءنیت کاخ الیزه در قبال تحولات منطقه (از جمله جنگ غزه) وجود ندارد. وجه اشتراک فرانسه با ۲ کشور آمریکا و انگلیس در برهه کنونی، تنفر آنها از صلح و ثبات در غرب آسیا و جهان اسلام است. پاریس معتقد است ایجاد ثبات و صلح واقعی در منطقه غرب آسیا، مترادف با  تمرکز افکار عمومی منطقه بر «اخراج بازیگران بیگانه» خواهد بود، از این رو فرانسه نیز مانند آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، بازیگری بحران‌زیست محسوب می‌شود که حیات بین‌المللی آن در سایه خلق بحران‌های هدفمند و خودساخته نضج می‌گیرد. در چنین شرایطی باید مراقب آدرس‌های انحرافی مخابره‌شده از سوی کاخ الیزه ماند. تطبیق مواضع اعلامی و رویکرد واقعی فرانسوی‌ها در قبال جنگ غزه، به دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما امکان مهار و کنترل تحرکات سلبی پاریس و متحدانش را در شرایط حال و آینده خواهد داد. مقامات فرانسوی باید بدانند مخابره آدرس صلح با دمیدن در آتش جنگ در تعارض مطلق قرار دارد. از این رو بهتر است امانوئل  مکرون و وزیر خارجه‌اش، به جای رو آوردن به اقدامات نمایشی مانند مکالمات تلفنی و ملاقات‌های حضوری با سران کشورهای منطقه، کمی از نقش پشت پرده خود در هموارسازی مسیر عملیات پهپادی رژیم اشغالگر قدس در منطقه ضاحیه بیروت (که منجر به شهادت فرمانده مقاومت شهید العاروری شد) سخن بگویند! در این صورت کمترین آبرویی برای فرانسوی‌ها نزد افکار عمومی لبنان، منطقه و جهان باقی نخواهد ماند.

حنیف غفاری