یک. ما خدا نیستیم ما باید بنده خدا باشیم. خدا سبحان است؛ حتی از همین سبحانگفتن ما منزه است؛ چرا نباشد وقتی برترین خلق عالم خطاب به خدای سبحان، عرضه میدارد: «ماعرفناک حق معرفتک؛ آنچنانکه شایسته تو بود تو را نشناختم.»
هیچیک از غیر معصومان، نمره کاملی نمیگیرند؛ کار که به امثال ما برسد، بحث از نمره کامل که شوخی است؛ باید ببینیم لب مرزی قبول میشویم یا نه. اما در معادلات و توهمات سیاسی، ماجرا انگار طور دیگری پیش میرود. یا صدیم یا صفریم و بین این دو، گویی هیچ عددی وجود ندارد. ما پاک و مطهریم و مثل روز، روشن و نورانی؛ رقیب هم ناپاک و نجس است و مثل شب، سیاه و ظلمانی.
این تفکر در بسیاری از دستگاههای مختلف، جاری و ساری شده و کأن قانونی نانوشته وجود دارد که کسی اشتباهی را گردن نگیرد تا به ساحت قدسی آن مجموعه گردی ننشیند!
دو. برآیند این دولت و خصوصا شخص رئیسجمهور تا این لحظه در تلاش و مجاهدت و مردمداری و تکمیل پروژههای رهاشده و معطلمانده، تحسینبرانگیز بوده و باز با نگاهی برآیندی، مجموعه مدیران ارشد دولت جزو پاکدستها و افراد سالم قلمداد میشوند. اما یک اصرار ناموجه گویی وجود دارد که خطاهای موردی و نه روندی را هم نپذیریم. پلیس خطاکار داریم؟ حتما داریم؛ کدام عقل سلیمی میگوید در جایی که بشر مختار وجود دارد، امکان خطا و یافتن خطاکار نیست؟ اما برآیند مجموعه پلیس، خطاکار است؟ هرگز. پس اینجا نباید اگر خطاکاری دیدیم بگوییم این پلیس نبوده و پلیسنما بوده است. این حرفها مردم را عصبانی میکند؛ پلیس خطاکار را بپذیریم و با آن برخورد کنیم تا آنوقت نگاه مردم به کل مجموعه پلیس، مثبت بماند. در دولت ولو دولت انقلابی، فساد رخ میدهد؟ مگر میشود در مجموعهای با هزاران میلیارد ثروت، قدرت و امکانات مختلف، فسادی رخ ندهد؟ حتما فساد هست؛ اما امتیاز این دولت چیست؟ خط قرمز برای برخورد با فساد، مشخص نمیکند؛ خودش فساد را شناسایی میکند؛ خودش گزارش میدهد و با خاطی برخورد میکند؛ حجم و تعداد فسادها به نسبت دولتهای قبل کمتر است و … . اینجا هم نباید بگوییم فساد نیست و فسادنمایی وجود دارد؛ ما مقدس نیستیم؛ نباید هم مقدسنمایی کنیم. بله؛ دشمن موجسواری میکند؛ بزرگنمایی میکند؛ شیطنت میکند؛ اقتضاء دشمنی هم همین است؛ اما وقتی ما هیچ سهمی از خطا برای خودمان قائل نباشیم، روایت ما دیگر هیچوقت خریدار نخواهد داشت.
سه. در مراء و جدل، رحمت خدا بر کسی نازل میشود که حتی وقتی میداند حق با اوست، جدل را رها کند. شاید کمتر چیزی مثل اختلاف و جدال بین مسئولان، خاطر مردم و بزرگان را آزرده کند. قدر نعمتها و لطف خدا را بدانیم؛ نعمت ولایت فقیه، نعمت این مردم صبور و شکور که هر بار خادمی از جنس خودشان به میان آنها میرود، حماسه خلق میکنند و همه مسئولان را واقعا شرمنده میکنند باید قدر دانسته شود.
این درگیریهای پشت تریبونی و رسانهای، هم انرژیبر است هم آبروبر است هم برکت را از زحمات همه خادمان میبرد.
در زمانه قلّت عدد ما و کثرت عدد اعدا، این بازیها معنی ندارد.