«نوشتن علیه فراموشی، ایستادگی در برابر قدرت است». این جملهای است از میلان کوندرا، نویسنده اهل جمهوری چک. او بنابراین جمله سلاح زورگویان را فراموشی میداند. اگر مردم هیچگاه ظلم ظالمان را فراموش نمیکردند بقای قدرتمندان ظالم ممکن نبود. مثلا هرچقدر هم جنایت هیروشیما و ناکازاکی سهمگین و غیرقابلباور باشد، باید پذیرفت امروز بعد از گذشت هشتاد سال از آن رفتهرفته فراموششده است. به این معنا که وقتی میگوییم آمریکا، همه به یاد زغال شدن این دو شهر نمیافتند. مردم به آرامی یادشان میرود ایالاتمتحده حتی یکبار هم بابت این جنایت، تن به یک ابراز تأسف ساده نداد. در سال ۹۸ و در اولین روزهای سال ۲۰۲۰ میلادی، آمریکا خودروی یک مقام رسمی ایران را در خاک عراق موشکباران کرد و باافتخار گفت: «من زدم!». یعنی به شدیدترین نوع ممکن و بدون آنکه جنگی در جریان باشد به دو کشور حمله کرد و سپس پرچم پیروزی را بالا برد. این روحیه گنگستری و قلدرمآب در جهان امروز که ظاهری انسانگرا و خشونتگریز دارد چگونه ممکن است؟ با نیروی فراموشی. نیرویی که خصوصا در جهان امروز قدرتمندتر شده است چراکه بمباران اخبار و اطلاعات باعث میشود ما آگاهی مستمر و زنجیروار خود را از دست بدهیم و شناختمان از جهان یک شناخت گسسته و منقطع و وابسته به امروز باشد.
بهبیاندیگر، ما اصلا نباید از اینکه ایالاتمتحده، آتشبس انسان دوستانه در غزه را وتو کرد متعجب شویم؛ بلکه برعکس این اتفاق جای تعجب فراوان داشت. آمریکا چه زمانی در تاریخ خود از جنگ جلوگیری کرده که این دومین بارش باشد؟ آمریکا از جنگ در اوکراین جلوگیری کرد؟ عراق را راحت گذاشت یا افغانستان را؟ مهمترین جنبشهای ضدجنگ تاریخ معاصر جهان در آمریکا و علیه دولت آمریکا شکل گرفته است. پایان دادن جنگهای گوناگون در اقصی نقاط جهان، وعدهای بوده که نامزدهای انتخاباتهای ریاست جمهوری این کشور با آن رأی جمع میکردند.
اگر ما امروز تعجب میکنیم که چرا یکی از مهمترین داعیهداران حقوق بشر در جهان به آسودگی قطعنامهای که خواهان آتشبسی حداقلی و انساندوستانه است را وتو میکند، در دام فراموشی و شناخت منقطع گرفتارشدهایم. هر جا و هرزمانی که بین دو گروه متخاصم جنگی در گرفت، آمریکا آن را به خودش ربط داد و به آن وارد شد و ابعاد آن را خونینتر کرد. حال که جنگ بر سر پاره تن این کشور، یعنی رژیم غاصب صهیونیستی است. چگونه آمریکا حکم به پایان این جنگ بدهد؟ التهاب در غرب آسیا راهبرد ایالات متحده است و اساسا یکی از مجریان این راهبرد خود رژیم غاصب.
نماینده ایالاتمتحده در شورای امنیت علت این مخالفت را اینگونه بیان کرده است: «چنین اقدامی بذر جنگ بعدی را میکارد». نگاه آمریکا به جنگ همینقدر غیرانسانی و کارکردگرایانه است. قصابی هزاران کودک و زن و غیرنظامی تنها به این دلیل که جنگ دیگری شکل نگیرد؟ این چه منطق متناقضی است؟ جنگ بد است چون در آن انسانها میمیرند؛ حال شما وحشیانه قتل عام کنید تا جنگ دیگری درنگیرد و انسانهای دیگری نمیرند؟ این جمله که شوخی است؛ اما همین شوخی هم چند نکته را روشن میکند.
اول اینکه حتی آمریکای بشردوست هم میپذیرد که گاهی برای پایان جنگ باید جنگید و منطق مطلقا ضدجنگ، با عقل سلیم مخالف است.
دوم اینکه اعتراف میکند مقاومت فلسطین با این حملات افسارگسیخته پا پس نمیکشد و از فردای آتشبس سایه تهدید طوفانالاقصیای دیگر بر سر اراضی اشغالی سنگینی میکند.
سوم اینکه میپذیرد پیروزی در این جنگ برای رژِیم صهیونیستی ضرورتی حیاتی دارد و شکست در این جنگ، بقای این رژیم را هرچه بیشتر از گذشته تهدید میکند.
وتوی این قطعنامه شورای امنیت، وتوی انسانیت بود و باعث شد پرده فراموشی از پیش چشم افکار عمومی جهان کنار برود و یک بار دیگر آمریکای بدون روتوش را با چشم غیرمسلح ببینند. این اقدامات است که ثابت میکند مرگ بر آمریکا، همان مرگ بر جنگ و مرگ بر مرگ است.
جواد شاملو