روز ۱۷ آذر ۱۳۳۲ بود. کمتر از چهار ماه از کودتای ۲۸ مرداد میگذشت. «ریچارد نیکسون» نائب ریاست جمهوری آمریکا به تهران آمد. این، اولین سفر یک مقام بلند پایه آمریکایی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ایران و سقوط دولت مصدق بود؛ دولتی که از شر انگلیس به آمریکا پناه برده بود، ولی توسط همان آمریکا ذبح شد!
یکی از برنامههای سفر نیکسون، حضور در دانشگاه تهران و دریافت دکتری افتخاری بود! اما روز قبل از آن اتفاقی افتاده بود. همزمان با ورود نیکسون مقالهای تحت عنوان «سه قطره خون» منتشر شد. مفاد آن برای تاریخ ماند. [۱]در این مقاله آمده بود: «هرگاه دوستی از سفر میآید یا کسی از زیارت بازمیگردد یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال، در قدم او گاوی و گوسفندی قربانی میکنیم؛ آقای نیکسون! وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان را قربانی کردند».
اما ماجرای این قربانی چه بود؟
سوم آذر ۱۳۳۲ اعلامیه کوتاهی از سوی دربار پهلوی منتشر شد. خبر درباره سفر نایب ریاست جمهوری آمریکا و همسرش به ایران در بازه زمانی ۱۸ تا ۲۱ آذر بود. در سندی از وزارت دارایی پهلوی آمده که مبلغ ۶۴۷ هزار و ۲۴۷ ریال و هفتاد دینار بابت پذیرایی از نیکسون و همسرش هزینه شد. [۲]این عدد با استناد به محاسبهگر تورم بانک مرکزی معادل تقریباً ۱۵ میلیارد تومان امروز است. [۳]
اعلامیه دربار شاهنشاهی درباره سفر ریچارد نیکسون
هزینه پذیرایی از نیکسون و همسرش در ایران
همزمان خبری منتشر شد که روابط سیاسی ایران و انگلستان مجدداً در شرف برقراری است. این روابط در مهر ۱۳۳۱ به دلیل جریان ملی شدن صنعت نفت ایران قطع شده بود. تیتر یک روزنامه اطلاعات در روز چهاردهم آذرماه این شد: «از امروز روابط سیاسی ایران و انگلیس برقرار گردید».
این تیتر یعنی نابودی رویای مصدق-کاشانی درباره ملیشدن صنعت نفت ایران. همزمانی محاکمه مصدق و فرش قرمز شاه برای سفیر انگلستان و نائب ریاست جمهوری آمریکا باعث شد که فضای خفقان پس از کودتا به فضای خروش دانشجویی بدل شود.
از روز ۱۴ آذر تظاهراتی شکل گرفت و در بازار و دانشگاه عدهای دستگیر شدند. روز ۱۵ آذر مجددا تظاهرات بیسابقهای در دانشگاه و بازار صورت گرفت که با ورود نظامیان پهلوی خفه شد. از این نقطه ماجرا را از زبان شهید مصطفی چمران (شاهد عینی ماجرا) میخوانیم که در سال ۱۳۴۱ روایت کرده است.
باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت!
چمران اینگونه روایت میکند: "از آن روز، یعنی ۱۶ آذر ۱۳۳۲، ۹ سال میگذرد ... دانشجویان تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند. تظاهرات علیه افتتاح مجدد سفارت [انگلیس]و اظهار تنفر به دادگاه «حکیم فرموده» ... وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی مینمود.
روز ۱۵ آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد «باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبندهای نجنبد.»
صبح ۱۶ آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوقالعاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثهای را پیشبینی میکردند. دانشجویان حتیالامکان سعی میکردند که به هیچ وجه بهانهای به دست بهانهجویان ندهند.
حدود ساعت ۱۰ صبح موقعی که دانشجویان در کلاسها بودند، چندین نفر از سربازان دسته «جانباز» به معیت زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشکده فنی شدند. صدای چکمه سربازان از راهرو پشت در به گوش میرسید. در این هنگام پیشخدمت دانشکده مخفیانه وارد کلاس شده به دانشجویان گفت: مواظب باشید. سربازان میخواهند به کلاس حمله کنند. اگر اعلامیه دارید، از خود دور کنید.
دانشکده فنی را به کلی محاصره کرده بودند تا کسی از میدان نگریزد. اکثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشکده خارج شوند. در این میان بغض یکی از دانشجویان ترکید. او که مرگ را به چشم میدید و خود را کشته میدانست دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل کند و آتش از سینه پر سوز و گدازش به شکل شعارهای کوتاه بیرون ریخت: «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه».
هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت و، چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجویان یکی پس از دیگری به زمین میافتادند به خصوص که بین محوطه مرکزی دانشکده فنی و قسمتهای جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقبنشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پلهها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند.
اجساد خونآلود شهیدان و آن همه نالههای پرشورشان نه تنها در دل سنگ این جلادان اثری نکرد بلکه با مسرت و پیروزی به دستگیری باقی مانده دانشجویان پرداختند. هر که را یافتند گرفتند و آنگاه آنها را با قنداق تفنگ زدند با دستهای بالا به صف و روانه زندان کردند و خبر پیروزی خود را برای یزید زمان بردند تا انعام و پاداش خود را دریافت دارند. به این ترتیب سه نفر از دوستان ما بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی شهید و بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند. " [۴] سید مصطفی چمران، خود نیز در زمره مجروحین ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بود. بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی قربانی کسی شدند که ۲۱ سال بعد در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۵۳ به دلیل ارتکاب بزرگترین رسوایی تاریخ سیاسی آمریکا موسوم به واترگیت از صحنه سیاسی ایالات متحده حذف شد. ریچارد نیکسون تنها رئیس جمهور مستعفی تاریخ آمریکاست و رژیم شاه برای یک چنین فردی دست به جنایت ۱۶ آذر زد.
دست نوشتهی از علی شریعتی به مناسبت بزرگداشت ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ با کلیدواژه سه آذر اهورایی (منظور بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی) در سال ۱۳۵۴ وجود دارد که نوشته است: «اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند! [۵]چه کسی روز ۱۶ آذر را روز دانشجو نامید؟ ساواک پاسخ میدهد
وقایع روز ۱۶ آذر در سالهای بعد، به فراخور شرایط، از سوی نسلهای بعدی دانشجویی زنده نگه داشته شد. سندی محرمانه از سال ۱۳۴۳ در اختیار است که نشان میدهد تراکتهایی مربوط به ۱۶ آذر در دانشگاه تهران پخش شده است. در این متن این تراکت آمده است: «شهدای دانشگاه در ۱۶ آذر با خون خود نهاد آزادی و استقلال ایران را آبیاری کردند. درود بروان پاک شهیدان ۱۶ آذر بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی.»
سند محرمانه نهادهای امنیتی شاه در سال ۱۳۴۳:
پخش تراکتهای مربوط به ۱۶ آذر در دانشگاه تهران
سندی به تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۴۸ نیز در اسناد ساواک موجود است که از بزرگداشت ۱۶ آذر در دانشگاه تهران خبر میدهد. در این سند سابقاً سری آمده است: به مناسبت روز ۱۶ آذر (سالروز بقتل رسیدن سه تن از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۲) از اواخر آبان ماه گذشته برخی از دانشجویان دانشگاه تهران و دانشکده پلی تکنیک، ضمن نوشتن شعارهائی از جمله «۱۶ آذر روز دانشجو میباشد» روی قسمتی از دیوارهای دانشکدههای دانشگاه مذکور و دانشکده صنعتی پلی تکنیک تهران، از روز ۱۲/۹/۴۸ اعلامیهها و تراکتهائی با مضامین زیر تهیه و در دانشگاه تهران و برخی از مراکز عالی آموزشی پایتخت به تعداد محدود پخش نمودند: «.. متحد شوید. آمریکا و سگهای زنجیری آنها را درهم شکنید، خاطره شهیدان ۱۶ آذر گرامی باد»
در این اعلامیهها و تراکتها ضمن یادآوری خاطره روز مذکور و ادعای اینکه حکومت محمد مصدق در یک توطئه مشترک امپریالیسم جهانی و ارتجاع داخلی سرنگون گردید و دولت امپریالیست امریکا در دستگاههای اداری کشور ایران نفوذ دارد، درباره چگونگی ادامه فعالیتها و مبارزات دانشجویان در سطح دانشگاهها، واقعه ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ و کشته شدن ۳ نفر از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران مطالبی درج و در خاتمه با ذکر اینکه دانشگاه همچنان پایگاهی برای آزادیخواهان و میهنپرستان پابرجا خواهد ماند، از دانشجویان خواسته شده که در روز ۱۶/۹/۴۸ از حضور در کلاسهای درس خودداری نمایند.
گزارش ساواک از بزرگداشت ۱۶ آذر در دانشگاه تهران | تاریخ سند: ۱۶ آذر ۱۳۴۸
رهبر انقلاب در روایتی از دلیل تظاهرات دانشجویان در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲میگویند: «جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همهی نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیلهی دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود میآید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همهی سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است.» ۱۳۸۷/۰۹/۲۴