محمد قوچانی در مجله آگاهی نو در بخشی که مربوط به مرور کارنامهٔ حسن روحانی در ۱۰۰ روز اول ریاستجمهوری است مطالب جدیدی درباره مذاکرات عمان نوشته است.
در این قسمت به موضوع مذاکرات عمان اشاره شده و آمده است؛
روایت محمدجواد ظریف از مذاکرات عمان جالب است. ظریف هم مانند روحانی پس از تصدی وزارت امور خارجه و تحویل پرونده هستهای از شورای امنیت ملی به وزارت امور خارجه در جریان مذاکرات عمان قرار گرفت که این خود نشاندهنده سطح امنیتی و حفاظتی این مذاکرات است.
اما اجازه رهبری به وزارت امور خارجه برای مذاکره با واسطهٔ عمان با آمریکا برای ظریف غیرمنتظره نبود. او ضمن آنکه اقدام علیاکبر صالحی را «اقدامی بسیار شجاعانه» به خصوص با وجود کارشکنی و مخالفات سعید جلیلی و محمود احمدینژاد میداند اما سابقهٔ این نوع کارها را به سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ باز میگرداند.
محمدجواد ظریف به یاد میآورد که در سال ۱۳۸۷ روزی به دفتر مقام رهبری فراخوانده شد. در حالی که هیچ سمت رسمی نداشت و از همه مسئولیتهایش در دولت محمود احمدینژاد کنار گذاشته شده بود. یکی از مقامات عالی دفتر رهبری متن پاسخ مقام رهبری به نامهٔ رئیسجمهور آمریکا باراک اوباما خطاب به آیتالله خامنهای را در اختیار ظریف قرار داد و از او خواست آن را نه تنها به زبان انگلیسی ترجمه کند بلکه اگر دیدگاهی هم دارد بیان کند. برای ظریف وسایل پذیرایی را هم فراهم آوردند و گفتند تا پایان ترجمه نامه همان جا بماند.
اوباما در نامهاش پیشنهاد کرده بود فردی از سوی او (که ظاهرا ویلیام برنز بود) و فردی از سوی آیتالله خامنهای تعیین شوند تا با اختیارات تام گفتوگو میان دو کشور را پیش ببرند.
ظریف میگوید پس از پاسخ مقام رهبری به رئیسجمهور آمریکا، باراک اوباما نامهٔ دومی نوشت که ظریف در جریان آن هم قرار گرفت و رهبری ایران در حال تهیه پاسخ به این نامه بود که حوادث سال ۱۳۸۸ رخ داد. بدتر از آن حوادث تلخ که سیاست داخلی ایران را مشوش ساخت شعار مشکوک برخی تظاهرکنندگان در تهران بود که خطاب به رئیسجمهور آمریکا میگفتند: «اوباما/ اوباما یا با اونا یا با ما.» شعار که پیامی مشکوک به یک دولت خارجی بود و متاسفانه اوباما و به خصوص وزیر خارجهاش هیلاری کلینتون با خطای تحلیلی و راهبردی در دام افتادند و در سیاست داخلی ایران دخالت لفظی و کلامی کردند. از جمله هیلاری کلینتون در تحلیلی سراسر غلط گفت ظاهرا حکومت ایران از حکومت دینی در حال تبدیل شدن به حکومتی نظامی است! حرفی که در سال ۱۳۹۲ با انتخاب روحانی نادرستی آن به اثبات رسید. اما به صورت طبیعی رهبری ایران که بنا به سابقهٔ انقلابی و وظیفه قانونیاش مخالف هر گونه دخالت خارجی در سیاست داخلی ایران بود موضع سختی در برابر آمریکا گرفت. ظریف آن زمان هم طرف مشورت قرار گرفت و تلاش کرد به جای پاسخی تند اصلا به نامه دوم اوباما به رهبری پاسخی داده نشود.
چند سال قبل آیتالله خامنهای در یک سخنرانی عمومی ماجرای این دو نامه پاسخ ایران به آمریکا و تحلیل غلط دولت آمریکا از حوادث سال ۱۳۸۸ را با مردم در میان گذاشت؛ اما شاید هیچ کس هرگز نداند آن شعار مشکوک چگونه در جریان تظاهرات جنبش سبز بیان شد؟ شاید بتوان از میان برندگان برنامه برهم زدن مذاکرات ایران و آمریکا در همه سالهای پس از انقلاب از ماجرای مکفارلین تا برجام به ردپای صهیونیستها و سعودیها و دیگر دولتها رسید. شاید بتوان گفت مخالفت محمود احمدینژاد با مذاکرات عمان زمینه مساعدی برای این نقش فراهم ساخت چراکه سالها بعد صالحی فاش کرد احمدینژاد به او گفته است من نه تنها با مذاکرات عمان مخالفم بلکه به تو هم توصیه میکنم وارد این بازی نشو. این بازی خطرناک است و تو هم آسیب خواهی دید.
به هر حال از این گمانهزنیها و فرضیههای سیاسی هم عبور کنیم آنچه مسلم است این است که در حوادث سال ۱۳۸۸ بحران سیاست داخلی به سیاست خارجی تسری یافت و نه فقط به وحدت ملی که به امنیت ملی ایران آسیب زد و اصلاحطلبان و اصولگرایان ناخواسته در زمینی بازی کردند که در نهایت به ضرر منافع ملی ایران شد. مهمترین آن از دست رفتن شانس حل پرونده هستهای ایران بود که با فرصتطلبی و بیصداقتی دولت دموکرات آمریکا از دست رفت.