حسن روحانی به دنبال ریاست جمهوری 1404| حسن روحانی به چه می اندیشد

 در میان ۵۱۰ نامزد انتخابات مجلس خبرگان ، حسن روحانی که روز آخر شخصا به ستاد انتخابات رفت، پر سر و صداتر از همیشه بود. برای کسانی که روحانی را در هشت سال ریاست‌جمهوری‌اش شناختند، این عجیب بود شخصیتی که زیاد عادت به خروج از پروتکل‌های خاص را نداشت، اکنون بی‌واسطه در مقابل دوربین‌ها حاضر شده و درحالی‌که می‌توانست مانند خیلی از دیگر نامزدها نماینده بفرستد، ولی شخصا وارد گود ثبت‌نام شد. چنین کنشی برای سیاسیون می‌تواند معنایی خاص داشته باشد. مدت‌هاست این گزاره مطرح است که روحانی می‌خواهد در دو انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی لیست بدهد، مانند همان لیستی که سال ۹۴ با محوریت مرحوم هاشمی رفسنجانی منتشر شد. برخی بر این باورند که روحانی در تلاش است خلأ هاشمی را پر کند. گزاره‌ای که صادق زیباکلام، شخصیت دانشگاهی اصلاح‌طلب به تندی پاسخ آن را داد.

صداقت زیباکلام با روحانی

زیباکلام به عدم تلاش روحانی برای رفع حصر به‌عنوان یکی از بارزترین دلایل وجه افتراق روحانی و هاشمی اشاره می‌کند و می‌گوید: «بین آقای هاشمی و آقای روحانی خیلی تفاوت وجود دارد و ایشان اصلا و ابدا نمی‌تواند نقش آقای هاشمی را ایفا کند. آقای هاشمی نشان داد از گذشته‌اش فاصله گرفته است.»

این شخصیت اصلاح‌طلب همچنین معتقد است: «روحانی و هاشمی هر دو نتوانستند گامی برای دموکراسی بردارند؛ اما آنها یک تفاوت مهم دارند؛ هاشمی نشان داد که می‌خواهد گام‌هایی در این زمینه بردارد، ولی روحانی تاکنون نشان نداده که دموکراسی برایش اهمیت دارد. یک نطق طی چهار سال دوم نمی‌توان از ایشان پیدا کرد که از مردم قدردانی کرده باشد که در انتخابات به او رأی دادند.»

روحانی در پاسخ به این سوال که آیا قرار است لیستی برای خبرگان بدهید، به‌صورت تردیدآمیزی می‌گوید: «فعلا من بنای لیست خاصی ندارم؛ اما به‌طور طبیعی در انتخابات خبرگان، فعالان سیاسی و حوزوی لیست‌هایی را به مردم ارائه می‌دهند، ولی من الان برنامه خاصی برای لیست خاصی ندارم.»

مشکلات اصلاحات

بخشی از این تردید از آن نقطه نشأت می‌گیرد که همه کنشگران سیاسی کشور درگیر آن هستند و آن اینکه هنوز هیچ‌کدام از جریانات سیاسی درباره شرایط انتخابات آتی به قطعیت نرسیده‌اند و نوع ورود اصلا مشخص نیست.

در جریان اصولگرا جریان پایداری و شریان و شورای وحدت هر یک مسیری مجزا به سمت انتخابات را طی می‌کنند. در این میان همایش مبنا که به عنوان یکی از محورهای اصلی شورای ائتلاف وارد انتخابات شد از جنبه اجتماعی و ارتباط با نسل جدید بدنه نیروهای انقلاب دارای اهمیت فراوانی است. این در شرایطی است که نسل جدید اصلاحات کمتر با احزاب اصلاح‌طلب ارتباط فکری و حتی سیاسی دارند.

البته در جبهه اصلاح‌طلبان چندپارگی موج می‌زند. جبهه اصلاحات با محوریت آذر منصوری و حزب اتحاد ملت، جریانی است که از سوی بخش‌های مختلف اصلاحات به تندروی و نفی صندوق رأی معروف است و احزابی چون کارگزاران نیز مرام و مشی جداگانه‌ای دارند و در عین اعلام قائل بودن به صندوق رأی، به نهادهایی چون شورای نگهبان می‌تازند.

حسن روحانی به دنبال ریاست جمهوری 1404| حسن روحانی به چه می اندیشد

میدان‌داری رئیس‌جمهور سابق از ماه‌ها قبل

لاریجانی نیز با یاران‌اش از مهم‌ترین پتانسیل‌های انتخابات است که به گفته بهروز نعمتی و شجاعی کیاسری، نمایندگان سابق نزدیک به لاریجانی لیست خواهد داد.

حال این میان اعتدالیون به محوریت روحانی نیز هستند که البته به نظر می‌رسد در چندگانه ائتلاف و عدم ائتلاف با جریاناتی چون کارگزاران سازندگی یا حتی لاریجانی مانده‌اند و هرازگاهی اخباری از کنش آنها به گوش می‌رسد.

روحانی ماه‌هاست جلساتی با استانداران و مدیران دوران خود برگزار و سعی می‌کند و این جلسات را محور اقدامات انتخاباتی خود کند، ولی به نظر می‌رسد مانند همه هشت سال دوران ریاست‌جمهوری‌اش روی دوقطبی‌سازی حساب ویژه‌ای باز کرده است و سعی دارد شکاف‌هایی را که خود ایجاد می‌کند، تبدیل به رأی برای خود و جریانی کند که درصدد شکل‌دهی به آن است.

او در یکی از نشست‌های خود می‌گوید: «اقلیتی آمده‌اند و با شعار همه مناصب را گرفته‌اند. مگر کشور متعلق به آن‌هاست؟ کشور متعلق به همه ماست نه هیچ گروه، جناح و حزب خاصی. ایران متعلق به تمام ایرانیان است؛ شیعه، سنی، ارمنی، یهودی، زرتشتی و دارای افکار دیگر. حتی ممکن است عده‌ای قانون اساسی را هم قبول نداشته باشند؛ اما باید بتوانند در کشور زندگی کنند.»

چالش اصلی روحانی

ولی چالش اصلی روحانی به اظهارات اخیر زیباکلام برمی‌گردد. این استاد اصلاح‌طلب دانشگاه تهران بر این باور است که «روحانی سابقه خوبی ندارد.»

او می‌گوید: «۲۴ میلیون نفر از مردم ایران در اردیبهشت ۹۶ رأی دادند و روحانی در دور دوم ریاست‌جمهوری اصلا انگار نه انگار که ۲۴ میلیون رأی آورده و در قبال این افرادی که به او رأی داده‌اند و افرادی که کار و زندگی خود را برای رأی آوردنش گذاشتند، مسئول است.»

خیلی از ۲۴ میلیون نفر تردید داشتند که رأی بدهند یا ندهند؛ اما در دقیقه ۹۰ به روحانی رأی دادند؛ اما متأسفانه روحانی و مجموعه وی در دور دوم ریاست‌جمهوری بلایی بر سر صندوق رأی آوردند که امید به اینکه تغییر و تحول از صندوق رأی حاصل شود، از بین رفت و نتیجه این موضوع را هم در انتخابات‌های بعد از ۲۹ اردیبهشت ۹۶ دیدیم که در شهرهای بزرگ مشارکت پایین آمد. این انتقاد را قبل‌ترها خیلی از اصلاح‌طلبان دیگر هم به روحانی داشتند. از مصطفی کواکبیان که گفته بود: «خجالت می‌کشم بگویم در انتخابات از حامیان حسن روحانی بودم» تا محمدعلی ابطحی که دولت روحانی را گُنگ و وزرایش را سوپر محافظه‌کار خطاب کرده بود.

در حقیقت روحانی برای ورود پرقدرت به عرصه انتخابات، چه برای مجلس خبرگان و چه مجلس شورای اسلامی، علاوه بر مشکل عدم قطعیت که همه جریانات سیاسی کمابیش با آن دست به گریبان هستند، با بدنه سرخورده اصلاح‌طلب و اعتدالگرا نیز مواجه است.

به بیانی دیگر روحانی با کارنامه هشت‌ساله‌ای که تاکنون درباره آن حتی به بدنه حامی خود نیز پاسخگو نبوده است، شاید حتی نقشی منفی برای اقبال به هر لیستی ایفا کند و همراهی‌اش با هر جریانی، نه رأی، بلکه ضد رأی تلقی شود. روحانی می‌خواهد ولی حداقل فعلا نمی‌تواند نقش محوری برای اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان ایفا کند.

با این وجود حسن روحانی در غیاب مرحوم هاشمی و غیبت سید حسن خمینی وارد انتخابات خبرگان شد تا شاید بتواند نقش لیدر اعتدالیون را ایفا کند و بعد در انتخابات سال ۱۴۰۴ بتواند میوه حضور خود را بچیند.

حال باید ایستاد و دید که رئیس‌جمهوری که با حرف‌درمانی هشت سال مردم را با سخت‌ترین شرایط روبه‌رو کرد، چگونه دوباره به صندوق رأی امید بسته است و می‌تواند به بدنه‌ای که آسیب زده است، دل ببندد.