یک. روزها و شبهای پیش رو، حساسترین زمان برای جریان مقاومت و بهویژه مردم قهرمان و مظلوم غزه است. رژیم غاصب صهیونیستی، هرچه بیشتر جنایت میکند، کمتر نتیجه میگیرد و همزمان جنگ افکار عمومی، چه در عرصه بینالملل و چه حتی در میان خود ساکنان سرزمینهای اشغالی را به مقاومت واگذار کرده است. هرروز و هر هفته، نیروهای مقاومت چند اسیر اسرائیلی آزاد میکنند و دروغی جدید از دروغهای صهیونیستها برملا میشود و در سوی دیگر ماجرا، هرروز رژیم صهیونیستی کودکان بیشتری به خاک و خون میکشد و بیمارستان و مسجد و مدرسه و کلیسای جدیدی را ویران میکند.
دو. صحنههای ارسالی از غزه عمیقا دلخراش و دردناک است. کمتر کسی است که این تصاویر را دیده باشد و از خشم، دندان بر دندان نساییده باشد. بعضی از ما، گاهی در محل کار یا خانه، بعد از تماشای تصاویر غزه از قاب تلویزیون یا تلفن همراه، از دیگران فاصله گرفته و در خلوت خود گریستهایم. آن شب که بیمارستان المعمدانی بر سر هزاران زن و کودک و پزشک و پرستار آوار شد، چشمها همه سرخ بود و خیلیها تا صبح نخوابیدند. بسیاری از خود یا دیگران پرسیدهاند که آیا عملیات طوفان الاقصی به اینهمه جنایت و تحمل درد و رنج میارزید؟
سه. پاسخ این پرسش در یافتن هدف طرف مقابل از جنایت نهفته است. رژیم صهیونیستی میداند که حمله به بیمارستان و مدرسه، پیروزی نظامی محسوب نمیشود، حماس و جهاد اسلامی را هم خلع سلاح نمیکند و اتفاقا بهعکس، افکار عمومی دنیا را بهشدت تحریک میکند. پس چرا دست به چنین جنایتی میزند؟ اسرائیل دقیقا به دنبال همین است که فلسطینیان و هر که حامی فلسطین است از خود بپرسد «آیا حمله به چنین رژیم غاصبی ارزشش را داشت؟» و اگر پاسخ در ذهن و دل ما منفی بود، یعنی اسرائیل در جنگ ادراکی، پیروز میدان بوده است.
چهار. ۲۴ روز گذشت و خبری از حمله زمینی به غزه نیست. اسرائیل، مطلقا در هیچ زمینهای پیروز نبوده است و در این بحران دستاورد، تنها به دنبال پیروزی در جنگ ادراکی است. یعنی چه؟
یعنی من و شما و هر که هوادار ایستادگی در برابر رژیم است حس کند این ایستادگی به تحمل هزینههایش نمیارزد. خب راهکار و بدل این تاکتیک و باطل کننده آن چیست؟ راهحل آن است که جریان مقاومت نهراسد و بازهم بایستد. ما باید با پوست و گوشت خود و با تکتک سلولهایمان به این واقعیت معتقد شویم که تنها راه پیروزی در برابر متجاوز و غاصب، ایستادن است، یعنی نترسیدن از وحشیگری دشمن و تداوم اقدامات آفندی و پدافندی.
پنج. ممکن است برخی بگویند سخن گفتن از مقاومت راحت است اما بار وحشتناک و سنگین آن را تنها مردم فلسطین تحمل میکنند. این گزاره صحیح نیست. ما یعنی ایرانیان مسلمان و غیرمسلمانی که حالا نزدیک به نیمقرن است در برابر هر تجاوز خارجی محکم ایستاده و تصمیم گرفتهایم از هیچ تهدیدی نترسیم، روزهای سخت را پشت سر گذاشتهایم. ۳۵ سال از جنگ تحمیلی علیه ملت ایران گذشته است و هنوز پیکر شهید تفحص میشود. تصاویر بمباران شیمیایی سردشت بهاندازه امروز غزه دلخراش است. بمباران مناطق مسکونی دزفول و حمله موشکی به مدرسهای در بهبهان با ۲۰۰ کشته و زخمی که همه دانشآموز یا معلم بودند، تنها گوشهای از جنایات رژیم بعث علیه کشورمان است. هشت سال پیش پیکر ۱۷۵ شهید غواص در تهران تشییع شد که با دستان بسته زندهبهگور شده بودند. نمیدانم! شاید مشاور و راهنمای صدام در این اقدامات، همین صهیونیستها بودهاند. کسی که بیمارستان را بمباران میکند و در چند دقیقه هشتصد نفر را قتلعام میکند، نمیتواند باآنکه ۱۷۵ اسیر جنگی را با دستان بسته زندهبهگور میکند بدون نسبت باشد. آرامش امروز ما هم مدیون همان تحملها و نترسیدنهاست.
شش. غیر از ایرانیان، ملتها و گروههای دیگری هم در برابر تجاوز ایستاده و هزینه آن را تحمل کردهاند. حزبالله لبنان، نهادی ۴۰ ساله است و هرچند در دو دهه اول تشکیل خود، در جنگی نابرابر با اسرائیل، همچون امروز در موضع قدرت نبود، اما ایستاد و اسیر جنگ ادراکی دشمن نشد. اسرائیل میخواست مردم لبنان و بهویژه مناطق جنوبی آن را هم به این نتیجه برساند که «حمله به سگ وحشی نمیارزد» و درراه تثبیت این گزاره سلاحی جز وحشیگری نداشت. اما حزبالله در دو مرحله یعنی ۱۹۹۹ و ۲۰۰۶، در جنگ رودررو با رژیم غاصب چنان ایستادگی کرد که طرف مقابل فهمید وحشیگری علیه مردم لبنان، مقاومت آنها را نمیشکند و تنها باعث طولانی شدن جنگ و تلفات بیشتر صهیونیستهاست. لبنانیها هم کمهزینه ندادند. اسرائیل حتی یکبار به مقر سازمان ملل در جنوب لبنان حمله کرد و بیش از ۲۰۰ پناهجو به این مقر را که عمدتا زن و کودک بودند به خاک و خون کشید. لبنان ایستاد و هزینه داد و امروز، به سطحی از بازدارندگی رسید که در شرایطی که اسرائیل برای جنایت، مانعی سر راه خود نمیبیند، تنها در برابر لبنان به اقدامات مختصر مرزی اکتفا میکند که البته پاسخ همانها را هم دریافت میکند.
هفت. ایران و لبنان در این مسیر تنها نبودهاند. یمن هم هزاران شهید داده تا طرف مقابلش یعنی عربستان که ازقضا، همزمان با طرح عادیسازی روابط با اسرائیل، بر جنایت علیه مردم یمن میافزود، در هم بشکند و پا پس بکشد. کلا کمتر جنایتی در منطقه ما هست که ردپایی از رژیم صهیونیستی در آن نباشد. عراق و سوریه و برخی ملتهای دیگر در منطقه همچنین وضعیتی را تجربه کردهاند. مرور این وقایع تاریخ معاصر برای آن است که بگوییم ما اگر تنها راهحل برای مسئله فلسطین را مقاومت میدانیم، از یکراه رفته حرف میزنیم. همین حالا هم خیلی از ما در میان خانواده و اقوام خود شهدایی داریم و از متحدان آمریکا و اسرائیل زخمخوردهایم. همین حالا هم اغلب خیابانها و کوچههای ما به نام شهدایمان مزین شده که بهترین جوانان این کشور بودهاند.
هشت. فلسطین اگر میخواهد به آرامش پایدار دست یابد و تضمین کند که در آینده به وضعیت امروز دچار نشود، باید این روزها و شبها بایستد. چارهای جز این نیست. مقاومت تنها راه نجات است. مردم غزه که امروز، جانانه ایستادهاند و باوجود تحمل سختی بسیار، نه ترک وطن میکنند و نه رزمندگانشان دست از سر صهیونیستها برمیدارند، ورق تاریخ ملت خود را تغییر خواهند داد و میتوانند مطمئن باشند که فرزندانشان در فلسطینی آزاد و آرام زندگی خواهند کرد. غزه به همان میزان که از کرانه باختری مقاومتر است، به همان میزان زودتر به این پیروزی دست خواهد یافت. این سنت الهی است که مقاومت در خانه، قطعا باعث شکست متجاوز شود، بهشرط آنکه در میانه راه، مقاومت در هم نشکند. آنچه رنج این روزهای غزه را کمی قابلتحمل میکند این است که غزه، به فرمول طلایی مقاومت و اکسیر آرامش دستیافته است. غزه مبتکر و خلاق است و دست پیش را گرفته، منفعل نیست، به مقاومت فعال خود ادامه میدهد، زیر بار درد نمیشکند و هنوز با توان بالا عملیات میکند و از همه مهمتر اینکه از دشمن صهیونیست اصلا نمیترسد.
سید محمد بحرینیان