واکنشهای رژیم صهیونیستی بعد از طوفان الاقصی در قالب بمبارانهای جنونآمیز و نسلکشی در غزه این رژیم را شبیه تیم بازندهای نموده است که در یک بازی حذفی و در لحظات آخر بازی گل میخورد و برای جبران گل خورده، بدون برنامه و کاملا هیجانی و غیرعلمی از چپ و راست روی دروازه حریف توپهای بیهدف میریزد. کافی است در این شرایط که تیم آشفته و بازنده با تمام توان جلو کشیده است فرصتی ایجاد شود تا از این حریف فروپاشی شده یک توپ ربایی شود و دوباره دروازه این حریف ازهمگسسته، فروبریزد و تیر خلاص به قلب آن شلیک شود اتفاقی که باید هر آن منتظر بود تا جبهه مقاومت آن را رقم بزند.
بازی اسرائیل در برابر جبهه مقاومت بازی مرگ و زندگی است. صهیونیستها در جنگ نامتقارن که هنر مقاومت است هنری ندارند، در زمین، ناکارآمد هستند و نیروهای ذخیره آنها هم هیچ آموزش خارقالعادهای جز گذراندن دوره سربازی ندیدهاند،سیستم موشکی و گنبد آهنینشان با چالش جدی مواجه شده است، در جنگ شهری فاقد تجربه هستند و در داخل هم با فروپاشی سرمایه اجتماعی مواجه شدهاند و قبل از طوفان الاقصی تظاهرات اعتراضی صدها هزارنفری ساکنین اراضی اشغالی علیه سیاستهای غلط اقتصادی و اجتماعی نتانیاهو نمادی از این فروپاشی است.آمریکا هم بهعنوان متحد راهبردی اسرائیل توان ورود در باتلاق دیگری شبیه عراق و افغانستان ندارد لذا به همین خاطر است که بایدن به صهیونیستها سفارش میکند اشتباه آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر را تکرار نکنید؛یعنی هرگز به لشکرکشی زمینی به غزه فکر نکنید.
بهترین برگ برنده برای جبهه مقاومت اشتباه استراتژیک و صدالبته مرگبار اسرائیل در ورود زمینی به غزه است تا داستان گرفتار شدن آمریکا در جهنم عراق و افغانستان و هزینههای تریلیارد دلاری و کشته شدن هزاران سرباز آنها تکرار شود.بنابراین اسرائیل بر سر دوراهی تاریخی قرارگرفته است؛ ازیکطرف میداند ممکن است ورودش به غزه را خودش برنامهریزی کند اما خروجش دیگر با خودش نیست و از طرف دیگر اگر وارد نشود نمیتواند هیمنه فروریخته خود را بازسازی کند.
قطعا عقل سیاسی حکممی کند که برای اسرائیلیها پذیرش شکسته شدن استخوان پرستیژ جهانی، ناکارآمدی گنبد آهنین و ضعف اطلاعاتی و قدرت بازدارندگیشان در افکار عمومی بهتر از آن است که پایان همیشگی خود را با ورود به غزه رقم بزنند.
نکته قابلتأمل برای اسرائیلیها این است که میدانند در صورت ورود زمینی به غزه، حزبالله لبنان با توان راهبردی و موشکهای هوشمند و نقطه زن خود وارد میشود و برای سوریه نیز بهترین فرصت برای بازپسگیری بلندیهای جولان است و قطعا جمهوری اسلامی نیز بهعنوان رهبر بلامنازع مقاومت، استاد جنگ نامتقارن و با موقعیت ژئوپولیتیکی و سوقالجیشی خود در حمایت از جبهه مقاومت ساکت نخواهد نشست و آمریکا هم میداند اگر در این نبرد تعیینکننده بخواهد اشتباه کند پایان انرژی و نفت بهعنوان خون صنعت غرب رقم خواهد خورد.بنابراین به نفع صهیونیستها و غرب خواهد بود که رفتار خود را عوض کنند و بپذیرند که مقاومت فلسطین از وضعیت پدافندی به وضعیت آفندی رسیده است و به قول انگلیسیها جن از بطری پریده است و دیگر ترمز مقاومت در دست اسرائیل نیست.
سارا فلاحی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس