محمدعلی احمدخانبیگی کارشناس مسائل اجتماعی طی یادداشتی به موضوع پشت پرده سیاست تغییر لباس در دوران پهلوی اول پرداخت که جزئیات یادداشت به شرح ذیل است:
استعمار و سیاست تغییر لباس
جوامع مختلف بسته به اینکه نسبت به هستی چه بینشی داشته و چه معنایی برای زندگی قائل باشند و چه ارزشهایی را بر جهان حاکم بدانند، سبک و اسلوب خاصی در ساختن شهر، خانه، پوشیدن لباس و… خواهند داشت. بهعنوانمثال هر منطقهای در هلند، لباس سنتی خاص خود را دارد و از روی همین تفاوت میتوان تشخیص داد که این فرد پروتستان است یا کاتولیک.
ورود و رواج نمادهای فرهنگی غربی در هر کشوری به معنای پیروی استفادهکنندگان اینگونه مدها و نمادها از فرهنگ بیگانه است. از نظر جنبه اقتصادی نیز این افراد همواره کالاهای تولیدشده دیگران را میخرند، مصرف میکنند یا میفروشند؛ بنابراین استعمار نوین با تغییر لباس با یک تیر دو نشان زده است؛ هم فرهنگ خود را غالب میسازد و هم اقتصاد خود را توسعه میبخشد.
ترکیه یکی از کشورهایی بود که سیاست تغییر لباس باهدف مقابله بافرهنگ دینی و ملی در آن اجرا شد. آتاتورک بر سر داشتنِ کلاه «فینه» را که مردم ترکیه از آن استفاده میکردند و نمادی از هویت اسلامی آنها بود، به ارتجاع نسبت داد و تلاش کرد آن را از اعتبار ساقط کند. در ادامه نیز همین تغییر البسه به کشف حجاب و دین زدایی از قوانین ترکیه انجامید.
کلاه پهلوی نماد ضد فرهنگ
لباس مردان و زنان در دوره قاجار برآمده از فرهنگ کهن ایرانی و نمادی از دلبستگی ایرانیان به آموزههای اسلام بود. اما رضاخان میرپنج به تقلید از همتای ترکیهای خود و با ترغیب انگلیس، تغییر لباس ملی ایرانیان از حالت سنتی به مدرن را کلید زد. بعد از مسافرت رضاشاه به ترکیه، کلاه لبه دار تبدیل به کلاه شاپو شد و در همین زمان حضور زنان بیحجاب در محافل و مجالس بهاتفاق همسرانشان خصوصاً برای کارکنان دولت جنبه اجبار به خود گرفت.
رضاخان در ابتدا چنین تصور میکرد که برای رسمیت بخشیدن به کشف حجاب، باید زمینههای لازم را در کانون خانواده فراهم ساخت. بدین منظور، در راستای ایجاد زمینه برای رسمیت یافتن و اعلام کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه را به تصویب رساند؛ بنابراین اجرای این مقررات و لزوم رعایت آن برای تعلیم و آموزش فرهنگ غرب بود.
برای روشن شدن مطلب بهتر است نقلقولی از رضاشاه را بیان کنیم. صدرالاشراف در خاطرات خود در مورد مسافرت رضاشاه به ترکیه و تعویض کلاه مینویسد: بعد از مسافرت به ترکیه رضاشاه اظهار داشت: «ما باید صورتاً و سنتاً غربی بشویم و باید در قدم اول کلاهها تبدیل به شاپو بشود و هنگام افتتاح مجلس شورا همه باید با شاپو حاضر شوند و در مجلس کلاه را به عادت غربیها باید بردارند».
در قدم بعدی رضاشاه و عوامل فراماسونری حکومت پهلوی ازجمله محمدعلی فروغی، کلاه پهلوی را به کلاهفرنگی که شباهت زیادی به کلاه سربازان انگلیسی داشت تبدیل کردند. پس از تبدیل کلاه پهلوی به کلاهفرنگی بود که شاه به وزرا و وکلاء اعلام کرد که شروع به رفع حجاب زنها کنند و، چون برای عامه مردم یکدفعه مشکل بود اقدام به بیحجابی کنند، بدین ترتیب برنامه اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه، عملاً با رفع حجاب همراه شد و مقدمات اعلام کشف حجاب را بیشازپیش فراهم آورد.
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: پیوسته امت مسلمان به راه خیر قدم مینهند، تا زمانی که از فرهنگ و آداب و رسوم (مانند پوشیدن لباس و غذا خوردن و …) کافران تقلید نکنند و اگر در آداب از بیگانگان پیروی کردند خداوند قادر آنان را ذلیل میگرداند.