برنامه «وارونگی» که در قسمتهای مختلف خود به بررسی سمپاشی شبکههای معاند میپردازد، در بخشی از برنامه اخیر خود به مسأله خروج مجری اینترنشنال و ادعاهایی میپردازد که تاکنون درباره زن و آزادی مطرح شده بود؛ ادعایی که با بیان ثابت و اذعان او به نبود امنیت روانی و آزار جنسی ، بهخوبی میتوان متوجه ماهیت واقعی این شبکهها شد. گزارش پیشرو روایت جامجم از صحبتهایی است که اکبر نصراللهی، استاد دانشگاه در برنامه وارونگی با اجرای مصطفی صادقی درخصوص این شبکهها مطرح کردند.
جنگ اطلاعاتی
اکبر نصراللهی، رئیس دانشکده علوم ارتباطات و رسانه در پاسخ به این پرسش که اساسا میتوان به این شبکهها عنوان رسانه اطلاق کرد گفت: برخی کارکردها را در ادبیات کلاسیک ارتباطات برای رسانهها متصور هستیم مثل کارکردهای آموزشی، اطلاعرسانی، سرگرمی، نظارتی، راهنمایی و رهبری. یعنی هر سازمانی که عنوان رسانه به خود میدهد، باید به مردم آموزش دهد تا توانمند شوند یا درباره واقعیتها اطلاعرسانی کند.
همچنین سرگرمسازی برای انبساط خاطر در جهت رفع خستگی و آماده شدن برای کارهای جدی کارکرد دیگری است. رهبری و راهنمایی به سوی رشد، توسعه، تعالی و تکامل هم مد نظر است. اگر این شاخصها را در نظر بگیریم، نمیتوانیم ایران اینترنشنال، بیبیسی یا منوتو یا سایر لشکر رسانهای غرب را رسانه بنامیم. برخی از اینها از اول هم رسانه نبودند و بعضی هم پس از اتفاقات و اعتراضهای اخیر نشان دادند کارکرد رسانهایشان را ازدست دادهاند.
این شاخصها و اینکه شبکههای نام برده دیگر رسانه نیستند فقط دیدگاه من نیست بلکه کارشناسان داخلی و فعالان رسانهای مستقل در خارج هم در این زمینه اتفاق نظر دارند. مثلا آقای شمسالواعظین چهرهای شناخته شده است که اواخر اسفند۱۴۰۰ در کلابهاوس بیان کرد اینها رسانه نیستند و کارهای زرد انجام میدهند. باراک راوید هم بهصراحت میگوید موساد از «ایراناینترنشنال» برای جنگ اطلاعاتی استفاده میکند.
همچنین رعنا رحیمپور، مجری معروف بیبیسی را مجبور کردند ـــ بعد از افشای فایل صوتیاش که در آن گفت هدف اینها ایران پارهپاره است و اهداف تجزیهطلبانه دارند، نه دموکراسی ـــ با گریه خداحافظی کند. اخیرا هم آقای زیدآبادی بیان کرد اینها بدآموزی را ترویج میکنند و غیرحرفهای هستند. فرد دیگری به نام فرامرز دادرس بحثهای پولشویی، تجاوز جنسی و... را در ایران اینترنشنال عنوان میکند. حالا من این سؤال را میپرسم؛ آیا رسانهای که تجزیهطلب است، امنیت روحی و روانی مردم ایران را هدف قرار داده است، حال مردم را بد میکند و به آنها آموزش قانونگریزی و حمله به پلیس را میدهد و با موساد در جنگ اطلاعاتی علیه ایران همکاری میکند، واقعا رسانه است؟ با توجه به شاخصهایی که گفتم، اینها رسانه نیستند.
برخی از ابتدا رسانه نبودند و موساد و سرویسهای جاسوسی آنها را ایجاد کردند و بعضی دیگر هم به مرور زمان کارکرد رسانهای خود را از دست دادند.
دست در دست موساد
در ادامه سخنی از انتشار عکس وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با سرشاخهها و سرخبرنگاران این شبکه در کنفرانس خبری و بیرون از آن و همچنین نشان دادن بیمحابای این ارتباطها به میان آمد که نصراللهی تصریح کرد: اگر پنج یا ۱۰ سال قبل به دانشجویان یا همکاران خود در دانشگاه میگفتیم شعارهایی که بیبیسی نظیر جریان آزاد اطلاعات، حق مردم نسبت به دانستن و بیطرفی میدهد مابهازای خارجی ندارد به سختی میتوانستیم آنها را قانع کنیم، ولی اعتراضات و اغتشاشات سالهای قبل نشان داد به مدد پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی، دنیا به یک کارگاه بزرگ ارتباطات سیاسی و کارگاه بزرگ سواد رسانهای بدل شده است؛ یعنی مردم به راحتی میتوانند آنچه آنها ادعا میکنند را با آنچه میبینند انطباق دهند و راستیآزمایی کنند.
این عکسی که شما میفرمایید خود وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی منتشر کرد و افرادی مثل علیاصغر رمضانپور، مدیر ایراناینترنشنال، ژیار گل و پانتهآ مدیری هم عنوان کردند.
وی افزود: الان دیگر پشت پرده وجود ندارد. همه متوجه شدند. اگر چه اعتراضات و اغتشاشات سال قبل هزینههای جبرانناپذیری را به کشورمان وارد کرد، اما یک فایده داشت؛ اینکه ایرانیان دوست و دشمن خود را شناختند و بفهمند هدف اصلی اینها جلوگیری از پیشرفت ایران است و راهبرد آنها برای رسیدن به هدف بیثباتسازی و بحرانسازی در داخل و مشغولسازی ایران در خارج است.
شعار جریان آزاد اطلاعات
در حال حاضر ما شاهد یک آیندهفروشی توسط این رسانهها هستیم که به زنان ایرانی میگویند میخواهیم برای شماآیندهای تازه به ارمغان آوریم. اما در زمان حال، خروجی تفکر آنها، همان متن سیما ثابت است. نصراللهی در این مورد و در خصوص آزار مجریان شبکههای معاند با اشاره به مسأله سیما ثابت نکاتی را مطرح کر و گفت: باید به صراحت بگوییم مردم به مدد پدیده پیشرفت ارتباطات جمعی نگاه دیگران را به برخی مفاهیم جذاب مثل آزادی، زن، زندگی را متوجه شدهاند.
در این حد را من مطمئن هستم. زن، خانواده و زندگی واژههای جذابی برای همه است و کسی هم مخالف آزادی نیست. اگر کسی مختصر عقلی داشته باشد، میتواند درک کند که ۵۰ درصد جمعیت ما زنان هستند. نقش مهم زن، غیرقابل انکار است و در دین اسلام هم بر آن تاکید شده است. اما نکتهای که وجود دارد این است که اهداف پلید و راهبردهای براندازانه را در زرورق آزادی و زن و واژههای جذاب مثل جریان آزاد اطلاعات، بیطرفی و حق مردم برای دانستن میپیچند تا مردم را فریب دهند.
درواقع استفاده از این واژهها خودش یک فریب است. حالا اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم، بله، آنها آزاد هستند، اما در چه؟ در بههمریختن امنیت مردم ایران، دروغگفتن و ضدیت با نظام جمهوری اسلامی. درواقع آزادی در بیاخلاقی، در تجاوز و در پولشویی دارند. اینها چیزی است که خودشان میگویند. مثلا خانم سیما ثابت غیر از توییت خود، یک چت منتشر کرد که صحبت از آزار جنسی میکند.
دوگانگی رسانهای
نصراللهی در ادامه با اشاره به صوت منتشرشده از سیما ثابت درخصوص تجاوز به پونه قدوسی عنوان کرد: از این نگاه زیاد است و نشان میدهد بین آنچه ادعا میکنند یا تصاویر زیبایشان از زن و آزادی با واقعیت، زمین تا آسمان فاصله است. درواقع اگر مردم بخواهند متوجه شوند، همین شاخصها را بگیرند متوجه میشوند که در خبررسانیشان هم همین است. یعنی وقایع ایران را به گونهای ترسیم میکردند که اگر مردم از خانه بیرون نمیآمدند و مخاطب اینترنشنال بودند، تصور میکردند همه شهرهای ایران جنگ و درگیری است.
میخواهم بگویم آنچه واقعیت است با آنچه روی میدهد متفاوت است. دروغ، دوگانگی و بیصداقتی واقعیت این رسانههاست. خرج این رسانه را با این همه هزینه چه کسی میدهد؟ مثلا تلویزیونهای دولتها مشخص است که از چه طریق بودجه میگیرند. باید پرسید که بعد از بهبود روابط ایران و عربستان، اینترنشنال به دامن چه کسی و کجا رفته است.