دیپلماسی آسیاگرایی؟ | اسم رمز عقب‌نشینی آمریکا

حالا اصطلاح «سند سپتامبر» به نقطه جدیدی در روایت‌های رسانه‌ای تبدیل و خوانش‌های متنوعی از آن مطرح شده است، روندی که البته سخنگوی وزارت خارجه دیروز نقطه پایان آن را با توضیح مبسوطی گذاشت؛ روز یکشنبه امیرعبداللهیان ، وزیر خارجه درباره مذاکرات احیای برجام گفت که گفت‌وگوهای ما به مقدار زیادی با طرف‌های مقابل برجامی انجام شده و روی کاغذ آمده است و سندی معروف به سند سپتامبر بین ما و طرف‌های مقابل آماده است صرف‌نظر از این‌که تحولاتی تأثیر گذاشت و توافق ما را به تعویق انداختند.

او افزوده بود اگر بخواهم بگویم آیا برجامی که امروز مقابل ما قرار دارد دروازه و گشایش بزرگ برای ایران است یا نه، حتما این‌طور نیست. در برجام محدودیت‌ها، ایرادها و نقاط قوتی هم وجود دارد. اگر از من بپرسید به‌عنوان مسئول دستگاه دیپلماسی این‌که همه چیز مملکت گره بخورد به سندی به نام برجام حتما منافع ملی ما را در درازمدت تأمین نمی‌کند.

دیپلماسی آسیاگرایی؟ | اسم رمز عقب‌نشینی آمریکا

«سند سپتامبر سند جدیدی نیست و همان روند مذاکرات ایران و ۴+۱ بوده است» این مهم‌ترین گزاره دیروز درباره این سند است که کنعانی درباره اظهارات حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه گفته است.

البته کنعانی در عین حال گفته است که ادبیات آقای وزیر در گفت‌وگوی انجام شده، کاملا روشن و واضح بود و سند سپتامبر، سند جدیدی به شمار نمی‌رود و همان روند مذاکرات ایران و ۴+۱ بوده است.

آخرین پیش‌نویس مذاکرات برجامی در چارچوب برجام در سپتامبر ۲۰۲۲ (شهریور ۱۴۰۱) آماده جمع بندی و بازگشت همه طرف‌ها به توافق برجام بود اما دولت آمریکا و شرکای اروپایی آن در یک محاسبه غلط با نگاه به اغتشاشات داخلی ایران و سرمایه‌گذاری بر این اغتشاشات و با نیم نگاهی به تحولات اوکراین، در آن مقطع با فرصت سوزی و از میان بردن یک فرصت، از نهایی کردن آن روند مذاکرات و جمع‌بندی آن سر باز زدند و بار دیگر نشان دادند که از اراده سیاسی و حقیقی لازم برای بازگشت همه طرف‌ها به توافق برخوردار نیستند و تمایل ندارند تعهدات‌شان را مسئولانه به‌عهده گرفته، انجام دهند.

اما در پاییز بلوای ۱۴۰۱ دقیقا چه گذشت و نسبت آن با مذاکرات چه بود؟

اگر یادتان باشد درست وسط بحبوحه اغتشاشات، شایعه‌ای از طرف برخی رسانه‌های ضدایرانی مطرح شد که انگلیس، تلویحا جمهوری اسلامی ایران را تهدید کرده که در ازای برآورده کردن شروطی مثل قطع حمایت از روسیه در جنگ اوکراین، بازگشت به محدودیت‌های برجامی وآزادی زندانیان، اغتشاشات پایان خواهد یافت.

پس از ایام اغتشاشات هم در برخی دیدارهای دیپلماتیک، ادعاهای مشابهی به‌خصوص از سوی کشورهای اروپایی مطرح شده و تلاش شد این پیام به ایران منتقل شود که گشایش‌های اقتصادی، توسعه تعاملات بین‌المللی، عدم حمایت و میدان‌دهی به ضدانقلاب معاند و اپوزیسیون خارجی از سوی این کشورها و برقراری ثبات در داخل کشور منوط به تغییر رفتار از سوی ایران، پذیرفتن روندهای جهانی در موضوعات فرهنگی ــــ اجتماعی و بازگشت از پیشرفت‌های هسته‌ای و... است.

تا جایی که به عنوان مثال در جلسه‌ای که با هدف احیای مذاکرات در دوحه قطر با حضور هیأتی از وزارت خارجه کشورمان و هیأتی از اتحادیه اروپا برگزار شد، طرف مقابل بر موضوع تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران و تعامل با غرب تأکید کرده بود.

درواقع بروز اغتشاشات و حفره‌های ضدامنیتی در کشور باعث شد کشورهای غربی در تعاملات خود با ایران، از مشکلات داخلی ما به سود منافع خود بهره ببرند اما در مجموع جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد از موفقیت این کشورها در پیوند زدن موضوعات متعدد مذاکراتی یا سایر موضوعات با مشکلات داخلی خود جلوگیری کند و برگ برنده را از دشمن سلب کند.

از سوی دیگر پشت پرده این طراحی بسیار سنگین بود و بعد از شرایط بسیار سختی که دستگاه سیاست خارجی در اغتشاشات گذشته و همراهی بخش قابل توجهی از کشورهای اروپایی تحت نظارت و کنترل سرویس‌های اطلاعاتی برای سفارتخانه‌های ما ایجاد کرده بودند، جنگ جهانی رسانه‌ای هم به کمک آنها آمده بود تا شاید بتوانند از فشار به دستگاه سیاست خارجی و فشار در داخل در حوزه مسائل امنیتی و اقتصادی فضای نابه‌سامانی را برای ملت ایران ترسیم کنند.

در این شرایط پیچیده، مردان دیپلماسی با دشواری قابل توجهی توانستند با ایجاد کریدورهای جدید، بخش‌هایی از این فشار را کاهش دهند، به عنوان مثال، افزایش ارتباط با سایر کشورهای حوزه آسیایی، آمریکای لاتین و آفریقا یکی از این راهکارهای ایجابی بود که توانست فشار دولت‌های اروپایی را جبران کند.

بازگشت تروئیکا به مدار تهران در ۱۴۰۲

در جنگ رسانه‌ای سال گذشته پلیتیک دیگر محور ضد ایرانی این بود که چنین تصویرسازی کنند که انگار جمهوری اسلامی در حال انزوا و در خود فروماندگی است اما دیپلماسی آسیاگرایی و همسایه محوری این کلیشه را هم از بین برد و از نشست اردن توافق با عربستان در اسفند۱۴۰۱ و ارتباطات جدید در حوزه کشورهای خلیج‌فارس فضای جدیدی از نوع دیپلماسی ایرانی را ترسیم کرد و درواقع با ورود به سال ۱۴۰۲ شرایط گذشته کاملا تغییر کرد.

همچنین بخش مهمی از توافق‌نامه‌ها و تفاهم‌نامه‌ها در حوزه بین‌الملل ازجمله در حوزه عضویت در بریکس و صلح با عربستان به نتیجه رسید که همین اتمسفر کشورهای غربی را درباره نوع تعامل با ایران هم تغییر داد و تروئیکا دوباره به مدار تهران برگشت.

به تعبیر امیرعبداللهیان، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها دچار خطای تحلیل شدند و فکر کردند واقعا در ایران کودتا شده و انقلاب جدیدی رخ داده است اما آمریکایی‌ها زودتر از سه کشور اروپایی (آلمان و انگلیس و فرانسه) فهمیدند که خبری نیست و این اتفاقات ، تحریکات و بسیج رسانه‌ای که علیه ایران شکل گرفته، نتیجه‌ای نخواهد داشت، لذا زودتر تلاش کردند برگردند ولو این‌که در دشمنی خودشان برای این‌که از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند، حداکثر استفاده را در آن مقطع کردند.

اکنون در چه نقطه‌ای هستیم؟

به گزارش روزنامه جام جم، اما اگر پرسیده شود با تمام این فراز و نشیب‌ها در حال حاضر در چه مرحله و نسبتی با ۱+۴ هستیم باید گفت اولا ایران هیچ وقت از مسیر دیپلماسی و مذاکره دور نشده و سلطان عمان هم طرح و ابتکاری را روی میز گذاشت و در چارچوب آن گفت‌وگوهایی را به‌طور غیرمستقیم با آمریکایی‌ها پیش برده‌ایم و در بخشی از گفت‌وگوها قطر هم به‌عنوان واسطه عمل کرده است.

نکته دوم هم این است که اکنون روی میز دو سند داریم. یک سند در مورد آزادسازی پول‌های ایران که به تعبیر وزیر خارجه باید امیدوار بود طی دو سه هفته آینده این پول‌ها با روندی که پیش می‌رود و فعلا در مسیر درست قراردارد به حساب موردنظر بانک مرکزی وارد شود.

گام بعدی هم تبادل زندانیان بود که توافق کردیم به‌عنوان یک اقدام انسانی انجام شود و از این رو همچنان در مسیر تبادل پیام‌ها برای بازگشت همه طرف‌ها به برجام هستیم.

البته آن‌طور که وزیر خارجه کشورمان گفته، تهران حتی درباره تغییر محتوا در برجام هم به طرف آمریکایی به‌صراحت پیام داده که «وقتی در ادامه دیپلماسی و مذاکره غیرمستقیم‌مان وارد کار نهایی روی سند سپتامبر شدیم، تغییرات محتوایی حتی در سند را هم نمی‌پذیریم.»

بنابراین همگرایی روی سندی که ماه‌ها و سال‌ها رویش کار شده از نگاه ایران نقطه اصلی است اما آمریکایی‌ها تاکنون به‌خوبی از فرصت‌های بازگشت به برجام استفاده نکردند، چراکه به نظر می‌رسد علاوه بر خطای محاسباتی در بلوای ۱۴۰۱ ایران، آنها در ارزیابی خود در جنگ اوکراین هم دچار خطا شدند و اتهاماتی که به ایران وارد می‌کنند که به روسیه پهپاد می‌دهد، کاملا غلط است و هیچ‌گاه هم نتوانستند آن را ثابت کنند.