پنجشنبه 27 فروردین 1394 (16آوریل 2015) رستوران فرانسوی پریوه در خیابان فرشته تهران شاهد یک مراسم خاص بود. تعدادی آمریکایی در پنجمین روز سفر خود به ایران با برخی از فعالان کسبوکارهای نوپا و آیندهدار ایران و برخی مدیران مربوطه به بهانه صرف ناهار قرار گذاشته بودند و گفتوگو میکردند. این تجربه سومین سفر آنها به ایران بود و معمولا خودشان را گردشگر و سرمایهگذار معرفی میکردند اما به نظر میرسید این توصیف، همه واقعیت نباشد.
دیک سیمون یکی از اعضای سازمان رؤسای جوان و جهانی(YGOوWGO) بود که پس از 11 سپتامبر 2001 به این فکر افتاد تا از ظرفیت این سازمان در جهان برای حل چالشهای سیاسی بینالمللی استفاده کند. ایده اولیه این بود که با مرتبط کردن مدیران کسبوکارها در کشورهای موضوع مناقشه با یکدیگر میتوان به سطحی از سازش رسید که تضمینکننده منافع و امنیت ایالات متحده باشد. برای همین منظور سیمون شبکه اقدام صلح (PAN) را تشکیل داد و بر روی مواردی مثل مناقشات فلسطین - رژیماشغالگر قدس، یهودیان - اعراب و مسلمانان، آمریکا - کشورهای غربآسیا و... متمرکز شد. او پس از برنامهریزی برای سفر به کوبا و کره شمالی در سال 2012 برای اولینبار سفر به ایران را در مارس 2013 هدفگذاری کرد. جذابیتهای سفر به ایران فراتر از حد تصور بود و آنها دو سفر دیگر در آوریل 2014(فروردین 1393) وآوریل 2015(فروردین 1394) به ایران انجام دادند. ضیافت رستوران پریوه در سومین سفر آنها صورت گرفت. سفری که طی آن توانستند با معاون وزیر ارتباطات وقت هم ملاقات کنند و اطلاعات خوبی از زیرساختهای فناوری اطلاعات ایران، هدفگذاریها برای توسعه آن و آمارهای کمی و کیفی از آن به دست آورند. این همه سخاوت در ارائه اطلاعات به جماعتی که خود را گردشگر یا سرمایهگذار معرفی میکردند در بهترین حالت یک بیاحتیاطی محض بود. جالب آنجا بود که این گروه در سفر سال 2014 خود به ایران در مواقعی با راهنمایی برخی مقامات دولتی ایران فعالیتهایش را انجام میداد. گروهی که یکی از اعضای اصلی آن در دو سفر اخیر (2013 و 2014) کریستوفر شرودر بود. شرودر یکی از افراد نزدیک به وزارت خارجه ایالات متحده بود. او در زمان ریاستجمهوری جورج بوش پدر در وزارت خارجه آمریکا با جیمز بیکر کار کرده بود و با مادلین آلبرایت وزیر خارجه بیل کلینتون نیز ارتباط داشت. او یکی از اعضای شورای روابط خارجی آمریکا نیز بود و پس از سفر به کشورهای مصر، عمان، اردن، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای منطقه کتاب «کسبوکارهای نوپا(استارتآپها) برمیخیزند: انقلاب کارآفرینی، در حال بازسازی خاورمیانه» درباره شکلگیری «خاورمیانه جدید» توسط «کسبوکارهای نوپا» را منتشر کرد. شرودر پس از انتشار این کتاب برای اولین بار در فروردین 1393 (آوریل 2014) در قالب شبکه اقدام صلح (PAN) به ایران آمد و یکی از سوژههای گفتوگو در گزارش جیسون رضائیان از این سفر برای واشنگتن پست بود. شبکه اقدام صلح (PAN) پس از بازگشت از سومین سفر خود به ایران(فروردین1394/آوریل2015) در ساختمان سنای ایالات متحده حاضر شدند و گزارش سفر خود را به کمیته روابط خارجی و کمیته بانکداری سنای آمریکا ارائه کردند؛ آنها همچنین گزارشی از این سفر را نیز در اختیار مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا گذاشتند. حالا دیگر کاملا مشخص بود که آنها فقط یک گردشگر و سرمایهگذار معمولی نبودند و وزارت ارتباطات دولت اول آقای روحانی و برخی دیگر از مسئولان دولت وقت در عالیترین سطوح در خدمت پروژهای آمریکایی قرار گرفته بودند که پیشپا افتادهترین هدفش جمعآوری اطلاعات دست اول از ایران بود. گردشگران و سرمایهگذاران آمریکایی(!) روی اتوبوسی که با آن در ایران رفتوآمد میکردند، شعار مجموعهشان را نوشته بودند: «راهبری فراتر از تجارت».
وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات حتی در دولت دوم آقای روحانی نیز به همین اندازه بیملاحظه اداره میشد. معمولا معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات وقت را به اظهارنظر جنجالیاش در حمایت از منافقین و یا با ویدئوی بامزه «داری اشتباه میکنی کاپیتان» میشناسند اما مهمتر از این موارد ارتباط نزدیک او با نماینده سازمان توسعه صنعتی ملل متحد (UNIDO) در ایران بود.
بگذارید ماجرا را از مارس 2009 (فروردین 1388) و ملاقات یکی از اساتید دانشگاه تهران در دوبی با رامین عسگرد یکی از کارمندان ارشد وزارت خارجه آمریکا و مشاور سیاسی فرماندهی وقت سنتکام شروع کنیم. رامین عسگرد در آن زمان مدیر دفتر حضور منطقهای ایران در دوبی وابسته به وزارت خارجه آمریکا بود که سعیده لطفیان با او دیدار کرد و پیشنهاد مبادله دانشجویان و اساتید میان ایران و آمریکا در جهت تقویت دیپلماسی مسیر2 و همسو با اهداف آمریکا را مطرح کرد. او خواستار حمایت وزارت خارجه آمریکا از این پیشنهاد شد و حتی از ظرفیت سازمان پاگواش برای این طرح سخن گفت. لطفیان خودش عضو هیئترئیسه سازمان پاگواش بود؛ سازمانی که در طول جنگ سرد برای نفوذ میان جامعه دانشگاهی شوروی ساخته شده بود و پس از آن نیز از طرف نهادهای آمریکایی مثل بنیاد راکفلر با همین هدف حمایت مالی میشد. در همین چهارچوب او پای دانشجویان خود را به بخش جوانان سازمان پاگواش باز کرد. م.ج یکی از دانشجویان او بود که در سال 2014 عضو هیئت اجرایی دانشجویان بینالمللی جوان پاگواش(ISYP) شد و از این رهگذر برای ادامه تحصیل در رشته «حکمرانی جهانی، درگیری و امنیت» به مدرسه روابط بینالملل بالسیلی در کانادا رفت. استاد راهنمای او در این دانشگاه «جیمز بلایت» یکی از همکاران مرکز وودرو ویلسون بود که همچنین یکی از عوامل قدیمی آرشیو امنیت ملی آمریکا نیز به حساب میآمد. آرشیو امنیت ملی آمریکا مؤسسهای است که در ارتباط با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا قرار دارد و پس از خارج شدن اسناد این نهادها از طبقهبندی محرمانه، به ساماندهی این اسناد و یا انتشار کتابهایی بر اساس آنها میپردازد. جیمز بلایت بر همین اساس کتاب «دشمن شدن» را با موضوع بررسی رابطه ایران و آمریکا برای آرشیو امنیت ملی آمریکا نوشت و در مقدمه آن از تلاش م.ج برای نگارش کتاب تشکر کرد. م.ج مدتی بعد به ایران برگشت و جذب نهادهای علمی و تحقیقاتی در ایران شد و دست آخر از طرف نمایندگی سازمان ملل متحد در تهران به عنوان مدیر یونیدو (UNIDO) انتخاب شد. او در پوشش این مقام با مسئولان و مقامات مختلف جمهوری اسلامی ایران دیدار میکرد و به جمعآوری اطلاعات میپرداخت. در یک مورد او در دیدار با مدیر وقت سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران خواستار ارائه بخش قابل توجهی از دادههای شهر تهران شد که با هوشیاری مدیران وقت شهرداری امکان دسترسی به این دادهها را پیدا نکرد. پیشنهادی که اگر مشابه آن را به معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات در دولت دوم آقای روحانی ارائه میداد با توجه به رابطه نزدیکش، کاملا بعید به نظر میرسید با پاسخ منفی مواجه شود. بررسی اینکه آیا چنین تبادل اطلاعاتی صورت گرفته یا نه؛ برعهده نهادهای نظارتی است. ما فقط میخواهیم از بیملاحظگیها، سوءتدبیرها و ترک فعلها در وزارت ارتباطات و فناوری طی هشت سال دولت آقای روحانی بگوییم.
پیش از این در یادداشت «خیلی دور، خیلی نزدیک» از سوءتدبیر سؤالبرانگیز مسئولان وقت در جهت شکلگیری انحصار برای یک پیامرسان خارجی در داخل کشور گفتیم. سپس در یادداشت «کلبه وحشی» از رهاشدگی کسبوکارهای نوپا در دولت وقت آقای روحانی و لانهگزینی برای بیگانگان در این زیستبوم سؤال کردیم و در این یادداشت نیز سعی کردیم برخی روابط خارج از عرف تا عالیترین سطوح مدیریتی این وزارتخانه در دولتهای یازدهم و دوازدهم را نشان دهیم. وزارتخانهای که قرار بود شبکه ملی اطلاعات را با ملزومات آن راهاندازی کند طی هشت سال در این زمینه تقریبا متوقف ماند و حتی بدتر، بخشی از مسئولیت خود در این حوزه را به نفع بیگانگان واگذار کرد. حالا وقت سؤال است تا متهم تبدیل به مدعیالعموم نشود و عملکرد غیرقابل قبول خود را با حاشیهسازی و شبههپردازی پنهان نکند.
سید محمد عماد اعرابی