اگر عالمان و هنرمندان و نظریهپردازان و روشنفکران را پزشک جامعه در نظر بگیریم، خبرنگاران پرستاران جامعهاند. پزشک همیشه بر بالین بیمار نیست، گاه میآید و گاه میرود. اما پرستار همواره در دسترس بیمار و در کنار اوست. هر موقع از شب و هر زمان از روز. خبرنگار مثل پرستار کارهای درلحظه را انجام میدهد.
با خبر به جامعه مسکن میزند. با خبر در مواقع اضطراری او را آگاه نگه میدارد. با خبر او را راهنمایی میکند و با خبر وقایع را بهصورت اولیه تبیین میکند. خبر سطحی از آگاهی است که برخلاف علم، در لحظهها و ساعتها و روزها مقید است. مدام باید بهروزرسانی شود و خیلی زود قدیمی میشود.
خبرنگاران مثل پرستاران آرام و قرار ندارند، مدام از اینسو به آنسو میروند و شب و روز هم برایشان فرق زیادی ندارد چون خبر شب و روز نمیشناسد. تعطیل و غیر تعطیل هم، عید و عزا هم. سایه خبر از زندگی خبرنگار هیچگاه کم نمیشود.
خبر در دنیای امروز نقش متفاوتی پذیرفته است. کمکم جای دانش را هم گرفته و بسیاری از مردم تصویر خود از جهان را نه از دانش و حکمت و علم، که از اخبار روزمره میگیرند. خبر جای سرگرمی را هم گرفته است. باخبر میتوان مخاطب جذب کرد، باخبر میشود تجارت کرد. مردم از شدت خبر خواندن آرامش ذهنی خود را ازدستدادهاند و کتابهای گوناگونی در مذمت افراط در خبرخوانی نوشته میشود. در چنین فضایی، نقش خبرنگار پررنگتر هم شده است. خبرنگار امروزی باید بداند در ذهن مخاطب، خبر جای وسیعی اشغال کرده است. خبرنگار امروزی برای اینکه مخاطب خود را بهوسیله اخبار مریض نکند، باید خودش کمی پزشک بشود. باید کمی عالم بشود، کمی هنرمند و کمی روشنفکر. چون خبر جای علم و هنر و تحلیل را گرفته. خبرنگار امروزی باید علاوه بر واقعیت، حقیقت را هم مخابره کند، مثل آوینی. و مثل آن بانوی بیبدیل تاریخ، حضرت زینب کبری سلام الله علیها. او نیز هم پرستار بود و هم بهنوعی و به تعبیری، خبرنگار. او که ما تصویرمان از عاشورا را مدیونش هستیم. او که «ما رأیت إلا جمیلا» را تبدیل به مهمترین تیتر واقعه کربلا کرد.
جواد شاملو