امیر سپهبد « علی صیاد شیرازی » سال ۱۳۶۰ با حکم امام خمینی (ره)، به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد و تا سال ۱۳۶۵ در این مسئولیت خدمت کرد.
وی در عملیاتهای «طریقالقدس»، «فتحالمبین»، «بیتالمقدس»، «رمضان»، «مسلمبنعقیل»، «مطلعالفجر»، «محرم»، «والفجر۱»، «والفجر ۲»، «والفجر ۳»، «والفجر ۴»، «والفجر ۸»، «والفجر ۹»، «خیبر»، «بدر» و «قادر» حضور داشت و توانست در حماسهآفرینیهای صورت گرفته در این عملیاتها، نقشی اساسی داشته باشد.
«صیاد شیرازی» سپس به عضویت شورای عالی دفاع درآمد و در مهر سال ۱۳۶۸ به درخواست رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و با موافقت و حکم فرماندهی کل قوا، به سمت معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد و با اینکه در این سمت قرار داشت؛ ولی هنگام حمله منافقین به کشور، اسلحه به دست گرفت و با حضور خود در عملیات «مرصاد»، خواب پریشان منافقین را به «غروب نابودی» تبدیل کرد.
وی در شهریور سال ۱۳۷۲ به سمت جانشین رییس ستادکل نیروهای مسلح منصوب شد و در ۱۶ فروردین سال ۱۳۷۸ نیز از سوی فرمانده کل قوا به درجه سرلشکری ارتقاء پیدا کرد؛ اما منافقین کوردل که در عملیات «مرصاد» شکست سنگینی را به واسطه فرماندهیاش متحمل شده بودند، پنج روز بعد یعنی ۲۱ فروردین در پوشش رفتگر، مقابل در منزل مسکونیاش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش این فرمانده دلاور اسلام را ترور کرده و به شهادت رساندند.
بخش اعظم وقت و توان شهید «صیاد شیرازی» صرف هماهنگی بین ارتش و سپاه میشد؛ چون استراتژی وی «وحدت عملیاتی بین نیروهای ارتش و سپاه» بود. وی نقش میانجی و به عبارت بهتر نقش هماهنگکننده بین سپاه و ارتش را داشت که این کار یکی از کارهای مشکل و در عین حال نهایت هنر وی در فرماندهی بود.
خیانتهای «بنیصدر» در ابتدای جنگ تحمیلی به برکناری «صیاد شیرازی» منجر شد و از طرفی هم دست سپاه برای دفاع از کشور بسته شد؛ اما پس از عزل بنیصدر و فرار وی از کشور، این فرمانده دلاور ارتش دوباره به ارتش بازگشت و مصمم شد تا ترکیب مقدس میان ارتش و سپاه را ایجاد کند. به گفته وی «متأسفانه مسئولین رده بالای ارتش در سال اول جنگ، به شدت مخالف بهوجود آمدن این وحدت (وحدت بین سپاه و ارتش) بودند و میگفتند این دو ارگان با هم نمیخوانند. پاسدارها چهرههای تازهکار هستند و تخصص ندارند. ارتش سازمانیافته است. نباید اینها بیایند، اوضاع به هم میخورد».
اما صیاد شیرازی معتقد بود که «برای برادران سپاه، صحنه عمل که میدانی برای کار داشته باشند، ایجاد نشده بود؛ یک سال توقف، دلالت بر این میکرد که نیروهای خودی کمکم دارند به یأس میرسند که بتوانند حداقل دشمن را در خاک خودمان نابود یا از آن بیرون کنند».
سرلشکر «غلامعلی رشید» در اینباره گفته است: «در حالی که شهید «صیاد شیرازی» اعتقاد داشت حضور سپاه در کنار ارتش در صحنه رزم، موجب پیروزی رزمندگان میشود و در اولین عملیات مشترک ارتش و سپاه در سال دوم جنگ (عملیاتهای «طریقالقدس» و «فتح بستان»)، زمانی که تیم طرحریزی عملیات از سوی ارتش تحلیل کردند که نقاط ضعف خودی فراوان است و نقاط قوت دشمن باعث برتری بر نیروهای خودی شده است، ایشان با دل روشن بر حاشیه همان برآورد عملیاتی نوشت: «با حضور نیروهای سپاهی و بسیجی در کنار ارتش، تحولی اتفاق افتاده و ترکیب مقدس ارتش و سپاه، باعث پیروزی اسلام میشود» و وعده این پیروزی را صریح بیان کرد و پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات طریقالقدس، نظریه وی را به اثبات رساند».
شهید «صیاد شیرازی» ۷ آذر سال ۱۳۶۰ و یک روز قبل از عملیات «طریقالقدس» امریه «ترکیب مقدس» بین ارتش و سپاه را ابلاغ کرد که در این ابلاغیه آمده است: نکاتی که بر مبنای تصمیمگیریهای جلسه مشترک مرکب از فرماندهان نظامی در حضور من و برادر «محسن رضایی» به عمل آمده است، به این شرح ابلاغ میشود:
الف: فرماندهی نیروهای هجوم کننده که اکثرا برادران سپاه بوده و یا ترکیبی از پیاده ارتش و سپاه بوده، به عهده برادران سپاه است.
ب: فرماندهی نیروهای زرهی و مکانیزه به عهده فرماندهی نظامی خود بوده، ولی باید طبق تدبیر عملیاتی به موازات پیشروی نیروهای هجومی، در نگهداری زمینهای پاکسازی شده و پشتیبانی یگانهای در خط، کوشش کند.
ج: فرماندهی عمومی یگانهای عملکننده در محدوده تیپهای ۱ و ۲ زرهی (لشکر ۱۶) تیپ ۳ زرهی (لشکر ۹۲) به عهده فرمانده تیپهای مربوطه است.
طرح «فرمانده مشترک»
سرلشکر «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسامی در دوران دفاع مقدس، درباره نقش شهید «صیاد شیرازی» در فرماندهی مشترک جنگ، گفته است: پس از اینکه شهید «صیاد شیرازی» فرماندهی نیروی زمینی ارتش را به عهده گرفت، به اتفاق یکدیگر طرح جدیدی را به نام «فرمانده مشترک» ارائه کردیم که بر اساس این طرح از رده بالا تا رده لشکر، هر قرارگاهی دو فرمانده داشت؛ یکی از سپاه و دیگری از ارتش؛ بهگونهای که طرحهای عملیاتی به امضای هر دو فرمانده ارتش و سپاه میرسید؛ مثال در قرارگاه «کربلا» و «نجف» روال بههمین منوال بود و در واقع این، یک مدل جدید بود. البته برخی با این طرح با شک و بدبینی برخورد میکردند و میگفتند «مگر میشود فرماندهی دوتا باشد؟ تاکنون در تمام دنیا سابقه نداشته که جنگی را دو نفر با یکدیگر فرماندهی کنند»؛ اما اولین عملیات با موفقیت انجام و «بستان» در عملیات «کربلای ۱» با این روش جدید فرماندهی آزاد شد. عدهای معتقد بودند که عملیاتهای بعدی با شکست مواجه خواهند شد؛ اما عملیات بعدی، عملیات پیروزمندانه «فتحالمبین» بود که آن هم با موفقیت کامل انجام شد و پس از آن هم در یکی از عملیاتهای آزادسازی خرمشهر (بیتالمقدس) با همان مدل فرماندهی پیروزی حاصل شد.
برادرمان «صیاد شیرازی» در حقیقت بهدلیل برخورداری از روحیه انقلابی بالا، توانست خودش را با نیروهای انقلابی تطبیق دهد. از طرفی به واسطه برخورداری از آمادگیهای کلاسیک نظامی و شناخت و درک صحیح از ارتش، توانست ضمن فرماندهی خوب خود، تکیهگاه مستحکمی را در ساختار و وحدت نیروهای مسلح بهوجود آورد.
نقش شهید «صیاد شیرازی» در آزادسازی خرمشهر
سرلشکر «محسن رضایی» همچنین بر نقش شهید «صیاد شیرازی» در آزادسازی خرمشهر تأکید کرد و گفت: ایشان در عملیات آزادسازی خرمشهر نقش موثر و بسیار مهمی را ایفا کرد. تصمیمگیریهای ایشان به هنگام اجرای عملیات، بهویژه در مراحل پایانی بسیار موثر و حساس بود. در این عملیات هر یک از برادران ارتش و سپاه، بهصورت جداگانه طرحی را ارائه و هر کدام هم به نوبه خود از طرح مورد نظرشان دفاع کردند. پس از آن بنده با برادرمان صیاد شیرازی، دو نفری نشستیم و یک تصمیم متحد و واحدی را اتخاذ کردیم و هیچگونه اختلافی هم در این خصوص بین ما وجود نداشت. اگرچه در اجرای آن با سختیهای شدیدی مواجه بودیم و بارها مشکلاتی نیز بهوجود آمد؛ اما با کمک ایشان، توقفی در کار به وجود نیامد. تا اینکه شب سوم خرداد، یعنی بعدازظهر دوم خرداد فرا رسید. فرماندهان ارتش و سپاه گردهم آمدند و بحثهای اختلافانگیزی نیز مطرح شد. باز هم هر دو با تصمیمگیری خود بهگونهای با برادران ارتش و سپاه برخورد کردیم که همگان تصور میکردند که ما دو نفر یک روح هستیم در دو بدن، تا اینکه خرمشهر آزاد شد و ما وارد خرمشهر شدیم.
صیاد اصرار میکرد که عملیات آزادسازی خرمشهر هرچه سریعتر صورت گیرد
همچنین سرلشکر «غلامعلی رشید» درباره نقش شهید «صیاد شیرازی» در عملیات «بیتالمقدس» گفته است: شهید «صیاد شیرازی» در عملیات «بیتالمقدس» فرماندهی نیروی زمینی ارتش و همچنین فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا از سوی ارتش را عهدهدار بود. وی با تدبیر بلندی که داشت، اصرار میکرد که عملیات آزادسازی خرمشهر هرچه سریعتر صورت بگیرد و دلیل وی هم این بود که دشمن بعد از عملیات «فتحالمبین» دریافته است که اولین نقطهای که رزمندگان در حمله بعدی در منطقه جنوب به سراغ آن خواهند آمد، همین منطقه «بیتالمقدس» در غرب کارون و جنوب غربی اهواز است.
مرحله اول عملیات «بیتالمقدس» بهخوبی پیش رفت، تا اینکه ما بعد از تکمیل دو مرحله اول به مدت ۱۰ روز پشت دروازههای خرمشهر تأمل کردیم؛ چون ورود به خرمشهر نقطه اوج و بحرانی عملیات بود و لذا بهدنبال راهکاری بودیم که عملیات ورود با شکست مواجه نشود.
بیم از این داشتیم که قبل از حمله ما، دشمن شهر را تخلیه کند؛ لذا در روز اول خرداد جلسهای را تشکیل دادیم و «صیاد شیرازی» در حضور همه فرماندهان حاضر به راه متقنی بود. البته ارائه آخرین راهکارها پرداخت. انصافا پیچیده هم بود؛ بهطوری که سئوالات متعددی مطرح شد و «صیاد شیرازی» هم جواب داد. بدینگونه مرحله سوم عملیات آغاز و به فتح خرمشهر منتهی شد.