سازمان مجاهدین خلق که در ایران به دلیل رفتار منافقانهاش در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی با نام منافقین شناخته میشود و مسؤولیت ترور بیش از 17 هزار نفر از مردم عادی و بسیاری از شخصیتهای اصلی جمهوری اسلامی از جمله شهید بهشتی و 72 نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی و نمایندگان مجلس، شهیدان رجایی، باهنر، دستغیب، اشرفی اصفهانی، مدنی، صدوقی، قاضی طباطبایی، صیاد شیرازی، لاجوردی و... را برعهده گرفته است، پس از خروج رهبران و اعضای اصلی آن، همیشه مورد حمایت دولتهای غربی و آمریکا - بهرغم ادعایهای حقوق بشری و مبارزه با تروریسم - بوده است. سازمانهای مسؤول در ایران تعداد افراد ترورشده توسط این سازمان را 17هزار نفر ذکر کردهاند. مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق ۳۰ تیر ۱۳۶۰ در تهران سازمان را وارد فاز مبارزه نظامی با جمهوریاسلامی ایران کرد و سپس به همراه ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور مخلوع هفتم مرداد ۱۳۶۰ طی یک پرواز از پایگاه یکم شکاری تهران به پاریس فرار کرد و در اتحاد با او و شماری دیگر از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران تشکیل «شورای ملی مقاومت» را به عنوان آلترناتیو حکومت ایران اعلام کرد. ۱۷ خرداد ۱۳۶۵ مسعود رجوی به عنوان یک مزدور به دیدار صدام در عراق رفت و سال ۱۳۶۶ «ارتش آزادیبخش ملی ایران» را علیه نیروهای جمهوری اسلامی ایران تشکیل داد. پس از اینکه مسعود رجوی با سران حزب بعث عراق و صدام دیدار کرد، منافقین از فرانسه و اروپا به عراق منتقل و در پادگانی که آن را اشرف نامگذاری کردند، مستقر شدند. آنها ابتدا با ارتش بعث عراق همکاری اطلاعاتی داشتند اما از سال 67 با تشکیل ارتش آزادیبخش وارد فاز عملیاتی شدند. منافقین پیش از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، عملیاتهای آفتاب و چلچراغ را در مناطق فکه و مهران اجرا کردند. چند روز پس از پذیرش قطعنامه 598 نیز عملیات فروغ جاویدان را اجرا کردند که مقاومت رزمندگان در تنگه چهارزبر در عملیات مرصاد آنها را با شکست سخت و مفتضحانهای روبهرو کرد. منافقین به عنوان مزدور حکومت بعث عراق در کشتار مردم کردستان عراق و همچنین سرکوب قیام شیعیان در جنوب پس از جنگ اول خلیج فارس با دولت بعث عراق مشارکت داشتند. با حمله آمریکا به عراق و فرار بسیاری از فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی این کشور، از استخبارات عراق اسنادی به بیرون درز کرد که ۱۲۰ ساعت فیلم و صوت از جلسات اعضای سازمان منافقین با مسؤولان بعثی یکی از این اسناد است. در یکی از اسناد که متن مذاکره مسعود رجوی با سپهبد صابر الدوری، رئیس سرویس کل اطلاعات عراق در سال ۱۳۷۰ شمسی است، صابر الدوری پیام تشکر صدام از منافقین را به دلیل مشارکت در سرکوب انقلاب مردم جنوب عراق پس از جنگ اول خلیج فارس، به مسعود رجوی میرساند: «(صابر الدوری): رئیس جمهور(صدام) سلام گرم خود را به شما میرساند... (صدام) از برادر مسعود و ارتش آزادیبخش سپاسگزاری کرد و از نقش ارزشمندی که این ارتش در فرو نشاندن ناآرامیهای گذشته ابراز کرد، قدردانی کرد... از رئیس جمهور تقاضا کردیم نامه تشکرآمیزی برای مسعود فرستاده شود، لیک رئیسجمهوری اظهار داشت: این کافی نیست و ضرورت دارد با مسعود ملاقات کرده و شخصا سپاسگزاری کنم...». (تبرائیان،1392: 148)
پس از حمله آمریکا در سال 2003 و سرنگونی صدام، سازمان مجاهدین خلق با وضعیت بغرنجی روبهرو شد. رفتار آمریکاییها با سازمان مجاهدین خلق در طول زمانهای مختلف متفاوت و منفعتطلبانه بوده است. همکاری سازمان با صدام به مدت بیش از 20 سال، باید آن را در لیست سیاه و ضد حقوق بشری آمریکا قرار میداد. آمریکا ابتدای جنگ عراق حملات مختصری را به پایگاههای این گروه داشت و سپس با محاصره پایگاه اصلی این گروه یعنی پادگان اشرف به محافظت از آنها پرداخت.
در ابتدای حمله آمریکا به عراق این گروه به عنوان زیرمجموعه غیررسمی ارتش صدام شناخته میشد اما فرماندهان میدانی بعد از یک درگیری مختصر با مجاهدین خلق در آوریل 2003 تفاهمنامه آتشبس امضا کردند. در واقع آمریکاییها با نادیده گرفتن هرگونه اطلاعات مربوط به اعمال فرقهای مجاهدین خلق و فعالیتهای مجرمانه و تروریستی گذشته آنها، با ادعاهای دروغین رهبری مجاهدین متقاعد شدند و به آنها اجازه دادند سلاحهای خود را حفظ کنند. توافق جدید بهرغم تصمیمات قبلی، خلع سلاح مجاهدین خلق را خنثی کرد و نه تنها مجاهدین خلق را تثبیت کرد، بلکه به محافظت از آنها در مقابل دشمنان جدیدی که در عرصه بحران عراق ظهور پیدا کرده بودند پرداخت.(Goulka, Hansell, Wilke, Larson,2009:33)
بر اساس گزارش موسسه رند با عنوان «مجاهدین خلق در عراق؛ معمای سیاست» دلایل تغییر موضع آمریکا پس از اشغال عراق، درباره سازمان مجاهدین خلق را میتوان در این عبارت یافت: «بخش بزرگی از این گروه دارای مدارک پیشرفته از دانشگاههای آمریکا و اعضای خانواده آنها مقیم ایالاتمتحده بودند. مجاهدین خلق بار دیگر تأکید کردند که به نیروهای ائتلاف شلیک نکردهاند. مجاهدین خلق همچنین آمادگی خود را برای ارائه اطلاعات درباره ایران و کمک به تامین امنیت مرز با ایران اعلام کردند. 15 آوریل 2003، افسران عملیات ویژه تحت تأثیر توصیف مجاهدین از خود و تمایل ظاهری آنها برای خدمت به ائتلاف قرار گرفتند و با آتشبس موافقت کردند». Goulka, Hansell, Wilke, Larson,2009:11))
25 ژوئن 2004 دونالد رامسفلد، وزیر دفاع ایالاتمتحده، مجاهدین خلق را به عنوان یک سازمان «غیرنظامی» تحت حمایت فصل چهارم کنوانسیون ژنو، که از غیرنظامیان در زمان جنگ حمایت میکند، تعیین کرد. این به این معنی بود که آمریکا فعالیتهای تروریستی سازمان علیه ایران و همچنین همکاری نظامی آنها را با صدام نادیده میگیرد و درصدد است از آن سازمان به عنوان ابزاری در راستای اهداف خود در منطقه استفاده کند. (Goulka, Hansell, Wilke, Larson,2009:19)
این در حالی بود که این گروه باید طبق فصل سوم کنوانسیون ژنو دستهبندی میشد. طبق این فصل کنوانسیون در جریان جنگ بین کشورها، اعضای نیروهای نامنظم که در کنار نیروهای دشمن میجنگند و در میدان جنگ اسیر میشوند، به عنوان نظامی طبقهبندی میشوند و مستحق اجرای مقررات ویژه اسرا هستند. خود آمریکاییها معترف بودند در نزدیکی اردوگاههای مجاهدین خلق، دهها سنگر متعلق به مجاهدین خلق و ارتش عراق وجود داشت که دارای سلاحهایی مثل توپخانه، تانک، هواپیما، راکتانداز، سلاحهای پیادهنظام، ، موشک، مین زمینی و گلوله بود که نشان از مقاصد نظامی مجاهدین خلق علیه نیروهای ائتلاف داشته است.(کمیته بینالمللی صلیب سرخ، بیتا)
حمایت آمریکا از سازمان مجاهدین خلق به عنوان ابراز حمایت از تروریسم مورد توجه قرار میگیرد و موید آن است که این کشور چقدر ریاکارانه درباره تروریسم عمل میکند. سازمان تروریستی منافقین نیز از این حمایت سوءاستفاده کرده و تلاش کرد در مجامع جهانی مثل کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل از این تصمیم به عنوان ابزار پشتیبانی از ادعای خود مبنی بر بیگناهی یا مصونیت گروهک از همه اتهامات تروریسم یا خشونت استفاده کند.
مدافعان سازمان مجاهدین خلق معتقدند باید قرار دادن نام این گروه در لیست گروههای تروریستی در اکتبر 1997 توسط مادلین آلبرایت، وزیر وقت خارجه آمریکا را به عنوان بخشی از تلاش دیپلماتیک برای باز کردن گفتوگو با میانهروها در تهران معرفی کرد. نورمن کمپستر در LA Times مینویسد: «یک مقام ارشد دولت کلینتون گفت گنجاندن مجاهدین خلق در لیست گروههای تروریست به عنوان حسننیت به تهران و رئیسجمهور میانهرو تازه انتخاب شده آن، محمد خاتمی بوده است». (Masters,2014)
در هر حال هدف آمریکا پس از اشغال عراق در برخورد با این سازمان تغییر کرد. از یک طرف وجود و حضور این سازمان در عراق میتوانست خطری برای امنیت ملی ایران البته این بار با پشتیبانی آمریکا به جای صدام داشته باشد و از طرف دیگر آمریکا میتوانست از خدمات این گروهک علیه ایران و مخالفان خود در عراق استفاده کند. این امر سازمان را با یک دوگانگی روبهرو کرد: یا برای همیشه ناپدید شوند یا به مهاجم غربی بپیوندند که در سالهای اولیه فعالیت سیاسی از آنها انتقاد کرده بودند. تصمیمی که گرفته شد این بود که دومی را انتخاب کنند تا به دنبال قدرت خود در ایران و بقای سیاسی خود باشند. برخورد دوگانه آمریکاییها درباره تروریسم در نوع عمل آنها با سازمان تروریست منافقین قابل مشاهده بود. آمریکاییها بعد از 9 سال حمایت از این گروه تروریستی در عراق، اکتبر 2012 این سازمان را از لیست گروههای تروریستی خارج کردند. هیلاری کلینتون، وزیر وقت خارجه آمریکا در بیانیهای اعلام کرد این کشور تصمیم گرفته است بر اساس آنچه همگامی با قانون و به موجب قانون مهاجرت و تابعیت این کشور خوانده شده است، عنوان «سازمان تروریستی» را از گروهک تروریستی منافقین بردارد و نام این سازمان را از فهرست سازمانهای تروریستی حذف کند. این بیانیه اضافه میکند نام گروهک منافقین از فهرست گروههای تروریستی حذف شده و اموال و داراییهای آن در آمریکا دیگر مسدود نبوده و هرگونه معامله با این گروه نیازمند اخذ جواز نیست.(خبرآنلاین، 1391)
جمهوری اسلامی ایران و جریانهای عراقی با توجه به سابقه جنایت این گروهک تروریست علیه مردم عراق مبارزهای را علیه این گروه راه انداختند تا آنها و حامیان غربی آنها را وادار کنند این سازمان از عراق اخراج شود. 9 دسامبر 2003، شورای حکومتی عراق با تصویب قطعنامهای به اتفاق آرا خواستار خروج مجاهدین خلق از عراق ظرف ۶ ماه شد. این قطعنامه مقصد خاصی را مشخص نکرد. در این باره یکی از اعضای کنگره ملی عراق اعلام کرد: «برای ما مهم نیست آنها کجا خواهند رفت».
(Goulka, Hansell, Wilke, Larson,2009:18)
دولتهای جمهوری اسلامی ایران و عراق در اخراج مجاهدین خلق مصمم بودند و ایران در تلاش بود به هر نحو ممکن بسیاری از اعضای سازمان را که در واقع به نوعی به اسارت سازمان درآمده بودند از رهبری سازمان جدا کند. فشار به سازمان در شرایطی بود که عراقیها مصمم به اخراج آنها بودند ولی هیچ کشور مستقلی هم حاضر به پذیرش آنها نمیشد. در این میان 200 نفر از سازمان جدا شده و خود را در اختیار نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا قرار دادند تا برای پناهندگی آنها در کشورهای دیگر اقدام شود. با این حال هیچ کشوری حاضر به قبول پناهندگی آنها نبود حتی آمریکا نیز هرگز حاضر نبود برای هیچکدام از اعضای سازمان حتی مجوز اقامت صادر کند، چرا که قانون مبارزه با تروریسم، ورود برخی بیگانگان به آن کشور را در صورتی که آموزش نظامی دیده باشند، محدود میکند.
(Goulka, Hansell, Wilke,Larson,2009:29)
یکی از برنامههای ایران برای انحلال سازمان مجاهدین خلق پیشنهاد عفو بود که برخی اعضای سازمان مجاهدین خلق از پیشنهاد عفو دولت جمهوری اسلامی ایران استفاده کردند.
از اکتبر 2004 میلادی 273 عضو مجاهدین خلق با استفاده از این امتیاز به ایران بازگشتند، البته این عفو شامل اعضای رده پایین سازمان میشد و 50 نفر از اعضای ارشد سازمان که در جنایتهای مختلف عامل اصلی بودند را مستثنا میکرد. (Human Rights Watch,2005)
منابع
1- تبرائیان، صفاءالدین (1392)خوابگردها ارتباط رهبران «سازمان مجاهدین خلق» با نهادهای اطلاعاتی و نظامی عراق 1381-1358، ناشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران
2- متن کنوانسیون ژنو، کمیته بینالمللی صلیب سرخ،
https://www.icrc.org/en/doc/assets/files/other/icrc-241_0368-summary-geneva-conventions-fas.pdf
3- آمریکا رسما منافقین را از لیست تروریستها خارج کرد، خبرگزاری خبر آنلاین، 8 مهر، تاریخ دسترسی 15مهر 1400، https://www.khabaronline.ir/news/246835/
4- Jeremiah Goulka, Lydia Hansell, Elizabeth Wilke, Judith Larson(2009) The Mujahedin-e Khalq in Iraq: A Policy Conundrum, RAND https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/monographs/2009/RAND_MG871.pdf
5-Jonathan Masters(2014) Mujahadeen-e-Khalq (MEK), Council on Foreign Relations, July 28, https://www.cfr.org/backgrounder/mujahadeen-e-khalq-mek
6- UNHCR(2005), Human Rights Abuses Inside the Mojahedin Khalq Camps, Human Rights Watch, 18 May, https://www.refworld.org/docid/45d085002.html
روحالله اژدری