آنتونی بلینکن ، وزیر امور خارجۀ آمریکا ، در جریان سفر خود به عربستان در گفتوگو با «الشرق نیوز» مدعی شد که بهرغم تلاشهای آمریکا، به دلیل خودداری ایران از بازگشت به برجام، توافق هستهای دیگر هدف آمریکا به شمار نمیرود.پسازاین سفر نیز بلینکن در دیگر مواضع خود بر روی دو گزاره ادعایی و القایی همیشگی کاخ سفید تأکید کرد:«دیپلماسی بهترین راه برای حلوفصل پرونده هستهای ایران است ، درعینحال خبری از برجام یا توافق موقت با ایران نیست . دولت بایدن از بدو تشکیل خود تلاشهای بسیاری برای بازگشت به این توافق انجام داد، اما،حکومت ایران نتوانست یا نخواست اقدام لازم را برای بازگشت به برجام انجام بدهد و درنتیجه این توافق دیگر هدف ما نیست.»
در خصوص سخنان بلینکن و دیگر مقامات وزارت امور خارجه آمریکا دو نکته و ملاحظه اساسی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها گذشت: نخست اینکه حتی مواضع اخیر وزیر خارجه آمریکا در خصوص احیای برجام، از سوی بسیاری از صهیونیستها و نمایندگان کنگره ( اعم از مجلس نمایندگان سنا و مجلس نمایندگان) جدی گرفته نمیشود! در چنین شرایطی استناد برخی رسانههای داخلی به مواضع وزیری که بارها خلافگویی وی در قبال موضوعات جاری در حوزه روابط بینالملل به اثبات رسیده، جای بسی تعجب دارد! برخی سناتورهای جمهوریخواه رسما میگویند بلینکن باهدف آرامسازی فضای داخلی آمریکا ، بخش مهمی از ماجرا( مذاکرات مسقط) را کتمان کرده یا درصدد انکار آن برمیآید.کار بهجایی رسیده که وزیر خارجه آمریکا ، سخنان وزیر خارجه عمان مبنی بر فشرده بودن مذاکرات غیرمستقیم باهدف رسیدن به یک نقطه معین را نفی میکند!
دومین نکته، مربوط به ادعای مضحکانه بلینکن مبنی بر تلاشهای دولت بایدن مبنی بر بازگشت به توافق برجام ( توافق مبنایی سال ۲۰۱۵) میباشد!
واقعیت امر این است که بلینکن و جیک سالیوان ( مشاور امنیت ملی آمریکا) هر دو از ابتدای حضور در مسند قدرت بر این باور بودند که میتوان با استناد به استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ بهعنوان یک پشتوانه ، امتیازات فرابر جامی جدیدی را از تهران درروند احیای برجام گرفت. فراتر از آن، آمریکاییها «بازگشت پوچ به برجام» و انعقاد توافقی بدون «تضمینهای اعتباری وزارت خزانهداری آمریکا»و «راستی آزمایی واقعی درروند احیای توافق»را در دستور کار قراردادند. ازاینرو ، «رفع واقعی تحریمها»در طول سلسله مذاکرات موسوم به احیای برجام که در بین سالهای ۱۴۰۰ تاکنون انجامگرفته،به خط قرمز محسوس کاخ سفید و سیاستمدارانی مانند بایدن و بلینکن تبدیل شد.
اکنون بلینکن از سوی بایدن مأموریت پیداکرده است تا به هر نحو ممکن، ملاحظات فرا متنی ناظر بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و انتقاداتی که ممکن است در مسیر متوجه کاخ سفید شود را مدنظر قرار دهد و اساسا بهجای «روایتگری صحیح از مذاکرات»،
«روایت سازی کاذب در راستای کنترل فضای سیاسی آمریکا» رادر دستور کار قرار دهد.همانگونه که اشاره شد، حتی سیاستمداران آمریکایی نیز بلینکن را یک بازیگر غیرقابلاعتماد و دروغگو معرفی میکنند. در چنین شرایطی باید فارغ از آدرسها و نشانههای نادرست، دروغین و ناقصی که بلینکن از مذاکرات مسقط ارائه میدهد، صرفا تمرکز دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما بر روی خطوط قرمزی که مهمترین آنها به تعبیر رهبر معظم انقلاب،«حفظ زیرساختهای هستهای کشور»میباشد اصالت و موضوعیت دارد.در چنین شرایطی، از یکسو بلینکن و همراهانش قدرت پیشبرد بازی فرا متنی و ناسالم خود در قبال مذاکرات مسقط را نداشته و از سوی دیگر، قطعا شاهد تحقق بهترین نتیجه از مذاکرات به سود منافع ملی کشور عزیزمان خواهیم بود.
حنیف غفاری