اتفاقاتی که اخیرا شاهد آن هستیم را باید با دقت رصد و تحلیل کرد. اتفاقاتی مثل چرخش در نگاه اروپا به منافقین و برخوردی که با آنها در آلبانی شد، مانع شدن فرانسه از برگزاری تجمع آنها، مذاکراتی که در عمان انجام شده و سفر پادشاه این کشور به ایران همگی نشان میدهد که دولت سیزدهم بر پایه رویکردهای اعلامی خود که به ظرفیتهای داخلی متکی است، به نتایج قابل توجهی رسیده است. دولت سیزدهم در گام نخست خود اجازه نداد در مسئله هستهای مذاکرات به بیراهه برود و بر مطالبات ایران پافشاری کرد. دولت سیزدهم فرمایش مقام معظم رهبری را که فرمودند ما زیرساختها را حفظ کنیم و ضمن حفظ زیرساختها اگر لازم باشد گفتوگو نیز میتوان انجام داد، دقیق درک کرد و در عمل به اجرا گذاشت. در همین راستا دولت با فهم درست از نرمش قهرمانانه توانست برخی از موضوعات اختلافی را بهصورت برد-برد حل کند. موضوعاتی مثل داراییها و طلبهای بلوکه شده ایران از عراق و کرهجنوبی که زمینههای آزاد کردن آنها فراهم شده و در راستای همین رویکرد سیاست خارجی انجام شده است.
رویکرد دیگر برخاسته از دولت سیزدهم این است که این دولت دیپلماسی را بریده از میدان تعریف نکرده است درحالیکه دولت قبل بین میدان و دیپلماسی تمایز قائل بوده است و در دیپلماسی نیز بیشتر نگاهها به تأیید گرفتن از طرف غربی بدون مابازا معطوف بود. امروز اما رویکرد دولت در این مسیر است که اگر مذاکراتی نیز انجام میشود مابازای روشن برای منافع ملی و سفره مردم داشته باشد. اگر در گذشته همین نگاه حاکم بود دولت میتوانست هم نفت بفروشد و هم اجازه ندهد که داراییهای ایران بلوکه شود. اما نگاه غیرواقعبینانه دولت قبل باعث شد که ایران یک طرفه فقط امتیاز واگذار کند.
در موضوعات دیگر همچون تبادل زندانیان نیز دیپلماسی دولت سیزدهم به نتایج خوبی رسید که آخرین آن آزادی آقای اسدالله اسدی بود. دیگر رایزنیها نیز هنوز به نتیجه نرسیده اما من اعتقاد دارم در ادامه انجام خواهد شد.
نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد این است که در ماهیت غرب تحولی رخ نداده که فرضا ایران را بهعنوان کشور دوست نگاه کند. در سوی دیگر نوع نگاه ایران به منافع ملی نیز تغییر نکرده است. اما امروز شاهد هستیم که غرب انعطاف زیادی نشان میدهد و بهعنوان نمونه رئیسجمهور فرانسه تماس میگیرد و گفتوگوی تلفنی ۹۰دقیقهای با رئیسجمهور ایران دارد. این تحول مهمی است که رخ داده و البته نباید از نظر دور داشت که غرب و اروپا نیز امروز نسبت به پیش از آغاز جنگ اوکراین شرایط متفاوتی دارد.
در چنین شرایطی نقش ایران در کنار روسیه و چین بهعنوان 3 کشور مؤثر در شکلدهی به معادلات بینالمللی در راستای چندجانبهگرایی نیز در دولت سیزدهم بسیار مهم است. امروز نگاهها به دولت ایران تغییر کرده و کشورها از یک سو به نقش منطقهای ایران واقف شدهاند و از سوی دیگر با مواضع منطقی و انقلابی کشور آشنا شدهاند. آنها میدانند که نمیتوانند فریبکاری کنند. اتفاقی که در دولت قبل رخ داد و آنها با وعدههای نسیه ظرفیتهای نقد ما را میبردند تکرار نمیشود و امروز دیگر خودفریبی وجود ندارد. با توجه به این تحولات میتوان به خوبی دید که امروز زمینه برای حل برخی از چالشها و پیش بردن معاملات برد-برد به خوبی فراهم شده است. قطعا اگر دولت سیزدهم دقت بیشتری خرج دهد و بتواند از روندهای آتی تصویر درستی بهدست بیاورد فرصتهای بهتری در آینده نزدیک نصیب ما خواهد شد. نمونه آن نیز بحث پایان جنگ اوکراین به ضرر غرب است که فرصتهای متنوعی به ما میدهد؛ چراکه وقتی این جبهه فروبپاشد امکان امتیازگیری از آن نیز فراهم میشود.