آنچه در جریان بازرسی و متعاقبا درگیری صدها تن از اعضای پلیس آلبانی با اعضای گروهک تروریستی منافقین در آلبانی رخ داد، نقطه آشکارساز فرجام و«دردسرسازی تروریستها برای میزبانان ترور و خشونت»میباشد.اگرچه صورتبندی و تحلیل این موضوع ، مرهون تمرکز بر ابعاد گوناگون ماجراست اما در این میان قدرمتیقن هایی وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت.
نخست اینکه منافقین بارها خیانت خود را به دولتهای میزبان به اثبات رساندهاند. در سال ۲۰۰۳ میلادی، مریم قجر عضدانلو و دهها تن دیگر از رهبران منافقین در حومه پاریس به دلیل پولشویی غیرقانونی گسترده و تلاش برای از بین بردن چند تن از بریدگان سازمان در خاک اروپا ، دستگیر و راهی زندان شدند. در آن زمان، دولت وقت ژاک شیراک و اداره امنیت خارجی فرانسه ( DGSE) بدون آنکه توجهی نسبت به آثار و تبعات مصالحه با تروریستها داشته باشند، عملا اقدامات آنها را نادیده انگاشته و بهنوعی «مصالحه با جریان نفاق»را در پیش گرفتند. روندی که واشنگتن و تلآویو در شکلدهی و بازتعریف مجدد آن نقش به سزایی داشتند. اکنون، پس از دو دهه محرز شده است که اگر دولت فرانسه در آن زمان به وظیفه ذاتی خود در دفاع از امنیت داخلی کشورش در برابر «تروریستهای فرمان ناپذیر» پایبند بود،امروز اساسا نباید عضوی از منافقین در خاک اروپا حضور داشت ! در آن زمان،«تسویه درونسازمانی »و«پولشویی» محور فعالیتهای غیر اعلامی منافقین و دور زدن دولت میزبان آنها را تشکیل میداد و امروز «جاسوسی سایبری از کشور میزبان» و آنهم «نهادهای امنیتی آلبانی»! ماهیت هر دو پرونده یکسان اما شکل آنها متفاوت است. در بعد ماهوی ماجرا، منافقین بار دیگر اثبات کردهاند که حتی حاضرند امنیت دولتهای میزبان خود را نیز قربانی توهمات و انگارههای خطرناک و ضد انسانی خود در دنیای درون و بیرونشان کنند.
نکته دوم، مربوط به تبعات وزن دهی و پذیرش منافقین درروند تصمیم سازی سیاسی و فرهنگی علیه نظام و ملت ایران میباشد.
دولتهای فرانسه و آلبانی، امروز در حالی با هزینههای ناشی از مدارا با منافقین و میزبانی آنها دستوپنجه نرم میکنند که تا چندی پیش، تحلیلها و القائات این گروه تروریستی در قبال اوضاع داخلی ایران، تبدیل به«اسناد محاسباتی -عملیاتی» این کشورها در مواجهه با کشور عزیزمان شده بود. بخش مهمی از تقابل فرهنگی غرب با جامعه ایران، منبعث از همین توهمات و محاسبات القایی از سوی منافقین بوده است. آیا اکنون زمانی برای تأمل بیشتر غرب نسبت به این موضوع نیست؟!
بدون شک تروریستهایی که نسبت به بایستههای حداقلی و محرز زندگی در سایه یک دولت میزبان پایبند نباشند، کمترین صداقت ممکن را نیز در ارائه تحلیلها و تصاویری که از پدیدههای جهانی ارائه میدهند ندارند. این گزاره مسلم و محرز در طول سالهای اخیر، بارها خطاب به مقامات کشورهای اروپایی موردتوجه و تأکید قرار گرفت اما آنها در بسیاری از موارد ترجیح دادند دل به تصویرسازیهای گروهک نفاق از ایرانخوش کنند! اکنون «تصویر واقعی منافقین»در مقابل چشمان دستگاههای امنیتی ، سیاسی و فرهنگی اروپا قرارگرفته و حوادث اخیر میتواند نقش یک دوربرگردان را درروند تجدیدنظر سیاستهای غرب در قبال مهرههای نفاق ایفا کند. چنانچه اشاره شد، در موارد قبلی کشورهای اروپایی از فرصتهای به وجود آمده در مسیر پالایش و پاکسازی خاک کشورهایشان از عناصر نفاق استفاده نکرده و فراتر از آن، لحظهای این سؤال به ذهنشان خطور نکرد که علاوه بر مخاطرات امنیتی جریان نفاق، تکلیف هزینههایی که این جریان در مسیر تخریب روابط فرهنگی و سیاسی با جامعه و نظام ایران ایجاد کرده چیست؟! قطعا اگر این پرسشگری بهدرستی صورت گیرد و غرب از خیانت آشکار منافقین در قبال کشورهای میزبان خود بهسادگی نگذرد، باید شاهد تغییر رویکرد و محاسبات ناصحیح و پرهزینه اروپائیان ( ولو بهصورت تدریجی) در قبال کشورمان باشیم. قطعا جمهوری اسلامی ایران آماده است در این گذار فکری-محاسباتی که اثر خود را در روابط طرفین منعکس خواهد ساخت، مشورتهای لازم را به نهادهای رسمی اروپایی ارائه دهد.
حجت الاسلام محمدمهدی ایمانی پور