جریان حامی شهاب حائری نگران چیست؟

جعفرعلیان‌نژادی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت:

 

یادداشت رفراندوم و انتخابات شهاب حائری ، گویای نوعی «اضطراب پایان» است. اگر بخواهم در یک جمله این اضطراب را گزارش کنم، چنین می‌گویم:«حائری و جریان سیاسی حامی او، از شکست در یک رقابت سالم، دچار اضطراب و هراسی مرضی شده‌اند»

ریشه این اضطراب به وقتی بر می‌گردد که قرار بود، جریان سیاسی حامی حائری با اتکای به برنامه(وعده‌ها) و کارنامه خود، وارد گود انتخابات شود. یعنی زمان رقابت‌های انتخاباتی مجلس یازدهم و ریاست جمهوری سیزدهم، که آن جریان با کارنامه بد و ناکارآمد فراکسیون امید و دولت اعتدال وارد فرآیند انتخابات شدند.

در این وضعیت، طبیعی بود که مردم وعده‌های مبتنی بر کارنامه و برنامه این جریان را نپذیرفته و شکست محتومی در انتظار آنان باشد. با وجود فهم بین الاذهانی سران و عناصر اصلی این جریان از این واقعیت که مردم به هیچ وجه تاب تحمل ادامه حضور آنان را ندارند، اما اعتراف به شکست تبدیل به مساله‌ای ناموسی و هویتی شد.

فرض آنان این بود که اگر در یک فضای طبیعی و نرمال وارد عرصه رقابت شوند، شکست بی سابقه و مفتضحانه‌ای خواهند خورد و این موضوع ضربه‌های بدی به هویت اجتماعی و مردمی آنان خواهد زد. بنابراین شروع به انواع و اقسام بازی‌های سیاسی به‌منظور زیر سوال بردن سلامت رقابت کردند.

این بازی‌های سیاسی نوعاً ملات خوبی را برای توجیه شکست بسیار بد نمایندگان این جریانات پس از انتخابات مجلس و ریاست جمهوری مهیا کرد. مهم‌ترین دستاورد آنان از این گونه بازیهای سیاسی و روایت‌سازی دروغین، «نسبت دادن کاهش مشارکت سیاسی به عدم حضور گزینه‌های حداکثری» آنان بود.

یعنی آنان واقعیت بی اقبالی مردم به خودشان و شکست بد در انتخابات را با انواع و اقسام روایت‌ها به اصل نظام برگرداندند. ایده‌هایی نظیر «پروژه یکدست‌سازی حاکمیت» یا «تبدیل انتخابات به انتصابات» و مواردی از این دست، ماحصل همین روایت‌سازی‌ها بود.

با این وجود، اضطراب شکست از مردم در یک رقابت سالم، هم‌چنان با جریان اصلاحات باقی مانده، به قدری که با وجود فاصله 9 ماهه تا برگزاری انتخابات مجلس، از راس تا ذیل این جریان به هول و ولا افتاده است. دوز این نگرانی و اضطراب با هر دستاورد داخلی و خارجی نظام، بیشتر هم می‌شود.

جریان حامی شهاب حائری نگران چیست؟

بطوریکه تقریبا برای اهالی فن، پیش‌بینی رفتار هیجانی عناصر اصلی اصلاح‌طلب بسیار ساده شده است. موفقیت نظام اسلامی در عبور از فاز سخت اغتشاشات سال گذشته، بازگشت آمریکایی‌ها با زبان بی‌زبانی به میز مذاکره، افزایش کم سابقه مراودات دیپلماتیک کشورهای همسایه، بازگشت عربستان به روابط حسنه با جمهوری اسلامی و ... قدرت کنترل اضطراب را از کنش‌گران این جریان ربوده است.

مثلا ظریف را به تکاپو می‌اندازد، خاتمی را به موضع‌گیری پیاپی وا می‌دارد، عناصری مانند عباس عبدی را به طعنه‌زنی مشغول می‌کند و افرادی نظیر شهاب حائری را علیه رهبر انقلاب بسیج می‌کند. این جریان بی‌تاب در برابر چنین واقعیاتی، چاره‌ای جز روایت‌سازی نمی‌یابد.

واقعیت دیگری که منجر به "روایت ضعف" جریان اصلاحات می‌شود "روایت فتح" ولی فقیه از این واقعیات است. آنان در هر نوع روایت‌سازی کج اندیشانه، مجبور به مواجهه با روایت صادقانه رهبری از  واقعیت‌های صحنه می‌شوند. بنابراین این پندار که جریان اصلاحات و فرقه فقه خوارجی در حال تولید ادبیات تهاجمی است، یک انگاره غلط و بی‌مبنا است و آنها اساسا در موضع واکنش قرار دارند.

با این توضیحات می‌توان به یادداشت حائری نگاه عمیق‌تری داشت. حائری طرح ایده برگزاری همزمان رفراندوم و انتخابات را در واکنش به روایت صادقانه رهبری از ایمان خویش و امام(ره) به مردم و مومنین در 14 خرداد، بیان کرده است. طبیعی است حائری و جریان حامی او نتواند واقعیت ایمان رهبری به انگیزه، عمل، رفتار و رای مردم را تاب بیاورد. بنابراین موضوع رفرنداوم را به عنوان دستاویزی جهت آزمون ایمان نظام و رهبری به مردم طرح می‌کند، آزمونی که جریان حامی او بارها از زیر بارش شانه خالی کرده است.

عدم تمکین به آرای حداکثری مردم در انتخابات 88، حمایت ضمنی و آشکار از اقلیت‌های ضد مردمی اغتشاشگر در 96 و 98، هراس از رقابت سالم در انتخابات مجلس 98 و ریاست جمهوری 1400، و خرسندی و حمایت از ناامنی و خشونت‌های خیابانی اقلیت مغرض، غافل و آشوبگر علیه مردم در سال گذشته، نمونه‌هایی از این موارد است.

در مقابل ایمان رهبری به مردم نیازی به سنجه رفراندوم ندارد، تحلیل رفتار ایشان در دوره‌های مختلف انتخاباتی بی‌معنایی چنین محکی را معلوم می‌سازد. تنفیذ آرای لب مرزی حسن روحانی در دوره اول (کمتر از یک درصد 50/07)، حق‌الناس خواندن آرای مردم، اتکای به توان مردم در حل مسائل در مقابل ایده وابستگی خارجی و مطالبه همیشگی مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، تنها بخشی از روشن‌ترین دلایل چنین ایمانی است.