یک. اوایل که طرح سوت زنی مطرح شد، امید چندانی به آن نداشتم و در یک مقاله با عنوان «صدای فریاد را نشنویم صدای سوت را هم نمی شنویم» به دلایل و مصادیقی از عدم کارایی چنین طرحی پرداختم. خلاصه ماجرا آن است که در بسیاری مسائل کلان، در مورد یک فساد واضح فریادها بلند می شود اما پیگیری نمی شود و پرونده بلاتکلیف می ماند. در چنین شرایطی سوت زنی و افشای فسادهای مخفی محلی از اعراب ندارند، وقتی حتی برخی فسادهای آشکار هم مورد تعقیب نیستند.
دو. از باب نمونه، در دولت قبل، استیضاح وزیر راه و شهرسازی در مجلس مطرح شد که منجر به رای اعتماد دوباره شد. همان وقت، یکی از نمایندگان مجلس از پیشنهاد خانه های ۷۵ متری در سعادت آباد به نمایندگان از سوی وزیر سخن گفت. خب نتیجه چه شد؟ یا نماینده دروغ گفته که باید مواخذه شود یا وزیر واقعا فساد کرده که باید مورد تعقیب قضائی باشد. کدام اتفاق افتاد؟!
سه. هدف از این مقدمه و مثال، پرداختن به ناکارآمدی برخی از طرح های اخیر در مورد حجاب است. مسئولان مرتبط گفته اند که با دوربین و رصد هوشمند، چهره افراد ناهنجار را شناسایی کرده و پیگیری می کنیم. کاری با مسائل فنی و تکنیکی و شباهت چهره ها و عدم امکان شناسایی به علت آرایش و گریم و … هم ندارم. اصلا فرض کنیم آن قدر از ابزارهای پیشرفته در سرتاسر شهرها استفاده می شود که واقعا هر بانوی بی حجابی دقیقا و بی نقص شناسایی شود. خب نتیجه چیست؟ می خواهیم چه کنیم؟ وقتی برخی از مشاهیر و به اصطلاح سلبریتی ها علنا حجاب ندارند و اتفاق خاصی هم برایشان نمی افتد یا اگر پیگیری هم شود، به مبلغی کمتر از تبلیغ یک پست اینستاگرامی جریمه می شوند، آیا واقعا شناختن بانوان بی حجاب در خیابان ها اهمیتی دارد؟ وقتی خانم بی حجابی که سال ها از طریق سیمای ملی به چهره تبدیل شده و همه او را می شناسند، در علن حجاب از سر برمیدارد و مورد تعقیب موثری نیست، آیا مهم است که یک دختر ناشناخته در یک کوچه یا خیابان چه حجابی دارد؟ آیا ما واقعا به دنبال ساماندهی فضای حجاب به صورت اصولی هستیم؟
چهار. ممکن است پرسیده شود راه حل چیست؟ پاسخ آن است که یک مسئله فرهنگی یا اعتقادی، به جبر قانون تغییر نمی یابد. کار توامان همه متولیان و دستگاه های مسئول و البته صبر و متانت لازم است. در این باره بیشتر خواهم نوشت.
سید محمد بحرینیان