دو روز قبل ۳۵ نفر از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا با ارسال نامه ای به رهبران انگلیس، فرانسه و آلمان خواستار فعال شدن مکانیزم ماشه شدند. آنها به طور خاص بر فوریت بازگشت تحریمها علیه ایران با توجه به انقضای قریب الوقوع تحریم های سازمان ملل علیه برنامه های موشکی و پهپادی در اواخر سال جاری تاکید کردند.
اما شواهد نشان میدهد این نمایندگان تندرو آمریکایی که از هر دو حزب این کشور نیز در بین آنها حضور دارد نگرانیهای دیگری دارند. خبرهای رسمی و غیررسمی منتشر شده در روزهای اخیر باعث شده است برخی گروههای سیاسی در رژیم صهیونیستی تا آمریکا به تکاپو بیافتند. در حوزه اخبار رسمی، عدم انتشار قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی برای دومین بار در آخرین نشست فصلی این نهاد که سه روز قبل به پایان رسید گویای این مساله است که ایران و آژانس در حل مسائل خود پیشرفت داشتهاند و انتشار قطعنامه ضدایرانی از سوی آژانس دیگر نمیتواند منافع ضدایرانی غربیها را تامین نماید.
همچنین گمانهزنیها در خصوص پیشرفتهای بدست آمده در مذاکرات و مساله پولهای بلوکه شده ایران، خبر دیگری است که باعث شده برخی جریانها در جبهه دشمنان به تلاشهایی برای مقابله بیشتر با ایران رهنمون شوند. اما تعداد نمایندگان آمریکایی که در نامه اخیر خود به رهبران سه کشور اروپایی عضو برجام خواهان فعال شدن مکانیزم ماشه شدهاند نشان میدهد، استفاده از این سازوکار برجامی با اجماع نمایندگان آمریکایی نیز همراه نبوده است. درخواست این ۳۵ نماینده برای فعال سازی مکانیزم ماشه در حالی است که آنها حتی ده درصد از مجلس نمایندگان این کشور را هم تشکیل نمیدهند.
فرار اروپا از بازی در زمین آمریکا
این وضعیت حتی در شرق اقیانوس آتلانتیک شمالی وضعیت بدتری داشته و کفه ترازو هیچ تناسبی بین موافقان و مخالفان فعال شدن مکانیزم ماشه را نشان نمیدهد.
هنوز از نیمه مهر سال گذشته نگذشته بود که طرح تعلیق مذاکرات برجامی اتحادیه اروپا با ایران در پارلمان این اتحادیه به رای گذاشته شد. این طرح که به بهانه حمایت از اغتشاشگران و پروژه آشوب طراحی شده بود، با رای منفی ۴۶۹ نماینده پارلمان اروپا رو به رو شد و نشان داد قاره سبز که با مشکلات عدیدهای درگیر است تصاعد تنش با تهران را به نفع خود نمیداد.
کمتر از چهار ماه بعد بار دیگر همین طرح در پارلمان اروپا به رای گذاشته شد اما باز هم با مخالف جدی نمایندگان اتحادیه اروپا رو به رو شد. جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز بارها از دیپلماسی به عنوان تنها مسیر برای حل مناقشه موجود نامبرده است. همه این موارد در صورتی است که فعال سازی مکانیزم ماشه به مرگ نهایی و صددرصدی توافق ۱۳۹۴ منجر خواهد شد و مسیر دیپلماسی را به طور کامل مسدود خواهد کرد.
منطق «هزینه-فایده» چه میگوید؟
منطق «هزینه فایده» یا همان «cost-benefit» در روابط بین الملل حکایت از این مساله دارد که هر کشور بابت پیگیری کنش سیاسی و دیپلماتیک چه هزینهای پرداخت کرده و چه آوردهای را به سود منافع ملی خود بدست میآورد. طبعا این مهم در بین مقامات آمریکایی و اروپایی مورد توجه قرار گرفته و منجر به مخالفت اکثریت آنها با فعال سازی ماشه شده است.
یک محاسبه ساده نشان میدهد استفاده از مکانیزم اسنپبک و بستن مسیر دیپلماسی منافع آنها را تامین نمیکند. در صورت چکاندن ماشه توسط اروپا، تنها تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل اجرایی میشود. اما کارشناسان معتقدند این اتفاق در شرایطی که در حال حاضر تحریمهایی بیش از تحریمهای شورای امنیت علیه ایران اعمال شده و کشورهای اروپایی نیز از آن تبعیت میکنند نمیتواند به تهران فشار قابل توجهی را منتقل نماید.
اما در مقابل، اقدام طرف غربی میتواند همکاری ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی را به صفر نزدیک کند و کارتهای بازی بیشتر همچون غنیسازی بالاتر، استفاده بیشتر از سانتریفیوژهای پیشرفته و همچنین تجدیدنظر در روابط با آژانس را در پی داشته باشد. افزایش قدرت هستهای ایران منجر به آن خواهد شد تا در مذاکرات بعدی، تهران دست بالاتر را داشته باشد.
نکته دیگر آنکه اروپا با بحران امنیتی در شرق قاره خود دست و پنجه نرم میکند و در شرایطی که مساله اوکراین حل نشده است تنش بیشتر با تهران را به نفع خود نمیبیند. به خصوص آنکه خروج کامل از برجام توسط غرب میتواند مناسبات زیادی را تحتالشعاع قرار داده و به بازنگری سیاستهای نظامی و امنیتی ایران در قبال غرب منجر شود. با توجه به نزدیکتر بودن اروپا به ایران و فاصله بیشتر ایالات متحده آمریکا با کشورمان، نگرانی مقامات قاره سبز در خصوص تبعات پیروی از سیاست برخی از نمایندگان آمریکایی مبنی بر فعال سازی مکانیزم ماشه بیشتر است.
علاوه بر اینها؛ مخالفت کشورهای چین و روسیه با این اقدام به افزایش شکافها بین غرب و شرق منجر خواهد شد. در جهان مبتنی بر چندجانبه گرایی، این اقدام یکجانبه گرچه بر اساس متن برجام میتواند قانونی معرفی شود اما تبعات آن غیرقابل انکار است.
همه موارد فوق به خوبی گویای آن است که با افزایش قدرت هستهای کشورمان، بازدارندگی نسبی در مقابل فعالسازی مکانیزم ماشه صورت گرفته است. به این صورت که غرب به خوبی متوجه این مساله شده است که هرگونه اقدام احتمالی با واکنش متقابل کشورمان همراه خواهد بود. اتفاقی که ماجرای اقدامات متقابل تهران در چارچوب قانون راهبردی اقدام متقابل برای رفع تحریمها و همچنین اقدامات واکنشی ایران پس از قطعنامههای شورای حکام آن را اثبات کرده است.