طالبان تا کجا در نقشه آمریکا بازی می‌کند؟

۱- ممکن است برخی حاکمان در میان کشورهای همسایه نفهمند یا اجازه نداشته باشند که بفهمند. اما جمهوری اسلامی به اقتضای شرع و عقل، همسایگی را فرصت همکاری و هم‌افزایی برای پیشرفت کشورهای منطقه می‌داند. این رویکرد، نقطه مقابل سیاست انگلیس و آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل است که برای غارت کشورهای منطقه، تخم تفرقه کاشته و با استفاده از عوامل خود، دو به‌هم‌زنی کرده‌اند. راهبرد «صهیونیسم مسیحی»، جنگ‌افروزی و شرارت‌افکنی نیابتی در منطقه است و مهره‌هایی مانند صدام و داعش و برخی دولت‌های مرتجع هم به عنوان بخشی از واقعیت منطقه، کم شرارت نکرده‌اند. اما برآیند نگاه تمدن‌ساز و امنیت‌آفرین جمهوری اسلامی، تهدیدزدایی صبورانه و فرصت‌سازی برای تعمیق پیوند ملت‌ها در جهت پیشرفت هم‌افزا بوده است.

۲- همسایگان به گردن هم حق دارند. اما افغانستان و ایران، فقط همسایه نیستند. افغانستان، قرن‌ها پاره تن ایران بوده، و فرهنگ و مردمش، با ما عجین بوده‌اند. دست استعمار انگلیس، میان ما و افغانستان جدایی انداخت، چنانکه میان بسیاری از ملت‌های منطقه. افغانستان، دهه‌ها مستعمره انگلیس بود؛ تا اینکه پای شوروی و آمریکا به این کشور باز شد. چند بار هم در دو دهه اخیر، میان طالبان و دولت غربگرا دست به دست شد. با وجود همه این تحولات، تنها حاکمیتی که در دوران طولانی رنج و ناامنی، در کنار ملت افغانستان ایستاد و در حد توان از آلام آنها کاست، جمهوری اسلامی ایران بود. ایران تنها کشوری است که برادری خود را با ملت افغانستان ثابت نموده و حتی برای آن، هزینه پرداخته است.

۳- درباره گروه طالبان، بحث‌های دامنه‌داری در میان کارشناسان مطرح بوده، مبنی بر اینکه آیا یک جریان مستقل است، یا وابسته به برخی دولت‌ها مثل آمریکا، انگلیس، پاکستان، عربستان، امارات و قطر؟ گروهی واحد و متمرکز و منسجم است، یا دو پارگی و چنددستگی در آن جریان دارد؟ شرور و ستیزه‌جو و مسئولیت‌گریز است، یا می‌خواهد به عنوان دولتی مسئولیت‌پذیر و قائل به تعامل سازنده با همسایگان پذیرفته شود؟ در این باره، شواهد متناقضی از سوی طرفداران هر یک از دو دیدگاه ارائه می‌شود. برخی گروه‌های منتهی به تاسیس طالبان، توسط سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و پاکستان و با دلارهای سعودی و مدارس وهابی (تکفیری)، تعلیم و تجهیز شدند.

۴- هنگامی که مجاهدان افغانستانی با ‌اشغالگران شوروی می‌جنگیدند، آمریکا (با کمک انگلیس) سران بخشی از جنگجویان را که طالبان بعدی را تشکیل دادند، تحت حمایت گرفت و آنها نیز «نه» نگفتند. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، سال ۲۰۰۹ در یکی از کمیته‌‌های کنگره گفت: «طالبان و القاعده که اکنون در حال جنگ با آن هستیم، ۲۰ سال پیش با حمایت ما شکل گرفت. ما نمی‌‌خواستیم شوروی بر آسیای میانه مسلط شود. با عربستان و پاکستان و دیگران همکاری کردیم و اسلام وهابی را وارد افغانستان کردیم. میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری کردیم و گفتیم فروپاشی شوروی، ارزشش را داشت».

اشاره او به تله‌گذاری علیه شوروی بود؛ همان که زبیگنیو برژینسکی (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) خرداد ۱۳۹۶ در گفت و گو با نشریه نوول ابزرواتور و با جزئیات بیشتر فاش کرد: «در روایت رسمی گفته می‌شود سازمان سیا، کمک به مجاهدان را بعد از اینکه ارتش شوروی، افغانستان را در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹‌ اشغال نمود، آغاز کرد. اما شش ماه قبل از ‌اشغال بود که کارتر، اولین کمک مستقیم و مخفیانه را برای مخالفین رژیم هوادار شوروی در کابل فرستاد. من به پرزیدنت کارتر نوشتم کمک‌ها، ارتش شوروی را به دخالت تحریک می‌کند. عملیات سرّی، این تاثیر را داشت که شوروی را با پای خود به تله بیندازد. روزی که روس‌ها از مرز گذشتند، من به کارتر نوشتم ما این فرصت را داریم که به روس‌ها «جنگ ویتنام‌‌شان» را نشان دهیم. برای ۱۰ سال، مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد آن را نداشت و ناامیدی به بار آورد و در نهایت باعث فروپاشی امپراطوری شوروی شد». برژینسکی همچنین در میان شماری از «جنگجویان ضد شوروی» گفته بود: «ما اعتقاد عمیق طالبان به خدا را می‌‌دانیم و مطمئن هستیم که آنها در این مبارزه پیروز خواهند شد. زیرا شما برحقید و خدا با شماست».

۵- شش سال پس از سخنان برژینسکی، «لیندسی گراهام» سناتور جمهوری‌خواه، از تله‌گذاری مشابهی می‌گوید که علیه روسیه و این بار به قیمت ویرانی اوکراین انجام شد. او وقیحانه در دیدار با زلنسکی گفت: «روس‌ها دارند می‌میرند. این، بهترین پولی است که ما تا به حال خرج کرده‌ایم»! پیش از گراهام نیزُ رابرت کندی (نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا) اذعان کرد: « در جنگ آمریکا علیه روسیه، ۳۰۰ هزار اوکراینی کشته شدند. لوید آستین وزیر دفاع آمریکا، آوریل ۲۰۲۲ گفته بود هدف ما از پای درآوردن ارتش روسیه است. از پای درآوردن یعنی چه؟ یعنی به کشتن دادن اوکراینی‌ها. بیایید صادق باشیم. این درواقع، جنگ آمریکا به خاطر مسائل ژئوپلیتیکی علیه روس‌هاست؛ دسیسه‌ای که توسط نهادهای اطلاعاتی و نومحافظه‌کاران در سال ۲۰۱۴ آغاز شد. ما ۳۰۰ هزار اوکراینی را به کشتن دادیم».

۶- آمریکایی‌ها در افغانستان برای شوروی تله گذاشتند، اما دو دهه بعد، خودشان در همان تله گرفتار شدند. آنها به هدف نهایی ۲۰ سال اشغال افغانستان که تهدید چین و از آن مهم‌تر ایران بود، نرسیدند و مجبور شدند پس از صرف هزینه‌های گزاف اقتصادی، انسانی و حیثیتی، نیروهای خود را خارج کنند. پس از این اتفاق،٩٠ ژنرال آمریکایی، ضمن مطالبه استعفای وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش نوشتند: «از دست رفتن میلیاردها دلار تجهیزات نظامی فاجعه‌بار است. لطمه‌ای که به اعتبار ایالات متحده وارد شده، قابل توصیف و جبران نیست. تا سالیان دور در هر توافق یا عملیات چند ملیتی، شریکی غیرقابل اتکا دیده خواهیم شد. دشمنان، حالا به دلیل ضعفی که نشان داده شد، برای اقدام علیه ما جسور شده‌اند. ابتدا چین و بعد از آن روسیه، ایران، کره شمالی و دیگران، بیشترین نفع را می‌برند». مدتی بعد هم جو بایدن گفت: «ایالات متحده برخلاف ٢٠ سال پیش که وارد جنگ در افغانستان شد، فاقد هدف روشن و مشخص است. ما ٢٠ سال است روزانه ٣٠٠ میلیون دلار در افغانستان هزینه می‌کنیم و نمی‌توانستیم به این هدر دادن ادامه دهیم. دنیا در حال تغییر و تحول است. ما درگیر رقابت جدی هستیم. چین و روسیه آرزو دارند که آمریکا ۱۰ سال دیگر در افغانستان گرفتار شود».

طالبان تا کجا در نقشه آمریکا بازی می‌کند؟

۷- آمریکا و پادوهای منطقه‌ای آنها حماقت کردند و سال‌ها درگیر چالش‌های فرساینده در افغانستان، عراق، سوریه و یمن شدند و حالا آرزو و نقشه دارند که مثل خود احمق‌شان، ایران را هم درگیر چالش‌های مشابه با همسایگان کنند؛ یا از آن طرف، در مقابل ایجاد شرارت و ناامنی، منفعل نگه دارند و هزینه‌های امنیتی و سیاسی و اقتصادی تحمیل کنند. آمریکایی‌ها معتقدند دیگی که یرای من نمی‌جوشد، سر سگ در آن بجوشد. آمریکا در افغانستان شکست خورد اما به جریان رسانه‌ای و سیاسی مزدور ماموریت داد تا این سرشکستگی را برای ایران فاکتور کنند! بنابراین، بی‌غیرت‌های همیشگی، ناگهان غیور شدند و گفتند ایران باید به جنگ طالبان برود و به افغانستان حمله کند. دلقک‌هایی هم آن طرف مرز بودند که به دستور سرویس‌های جاسوسی، مرتکب برخی خبط‌ها شوند، یا ویدئو های تحریک‌آمیز پر کنند و برای عملیات روانی، در اختیار ستاد همکار موازی (غربگرایان ایرانی) قرار دهند.

۸- برخی تحلیلگران می‌گویند طالبان، طیفی از نیروهاست و قضاوت یکسره درباره همه آنها نمی‌تواند دقیق باشد. می‌گویند هم ضدآمریکایی دو آتشه در میان طالبان هست و هم کسانی که از گذشته، پیوند و تبانی با آمریکا (و برخی رژیم‌های مشابه) دارند، یا در مرور زمان خریده شده‌اند. طالبان از نگاه این تحلیلگران، سازمانی یکدست نبوده و بعضا حتی میان دو طیف درون آن، تسویه‌حساب‌های خونینی شکل گرفته است. هر چند تفاوت میان برخی طوایف حاضر در جرگه طالبان قابل انکار نیست، اما در عین حال، طالبان، حکومت مستقر در افغانستان است و بنابراین مسئولیت و پیامدهای هر نوع نقض حقوق همسایگان، با اوست. ضمنا دولت طالبان عمدتا با زور اسلحه مستقر شده و دارای مشروعیت کافی از نظر حقوق بین‌الملل نیست؛ بنابراین، باید بیش از هر دولت دیگری مراقب رفتار اجزای خود باشد.

۹- ما دشمن اصلی را گم نمی‌کنیم. مطلوب آمریکا و انگلیس و اسرائیل - به عنوان پشت صحنه اتاق عملیات علیه ایران- بی‌ثبات‌سازی منطقه و فرسایش کشورهای همسایه در درگیری با یکدیگر است؛ در حالی که راهبرد ما، دوستی و همکاری و هم‌افزایی میان کشورها بوده است. ترجیح جمهوری اسلامی در احقاق حقوق و تامین امنیت خود، گفت‌وگو و تعامل است و این مدل راهبردی را با هر دولت دیگری (به استثنای رژیم نامشروع صهیونیستی) به اجرا گذاشته است. اما در عین حال، آنجا که برای احقاق حق و تامین امنیت لازم بوده، از تأدیب متجاوز دریغ نکرده است؛ صدام بوده باشد، یا گروه‌های تروریستی در دیرالزور سوریه و کوی سنجق و اربیل عراق، و یا دزدان آمریکایی و انگلیسی در ماجرای نفتکش‌ها و پهپادهای متجاوز. نیروهای مقتدر ما، در اغلب این موارد، عملیات را با نقطه‌زنی دقیق و موثر، به سرانجام رسانده‌اند.

۱۰- منطق بازدارندگی این است که هر شرارتی، بلافاصله و متناسب پاسخ داده شود. این ماموریت مهم، باید با افزایش رصدهای اطلاعاتی و ماهواره‌ای و پهپادی، در مرز سیستان و بلوچستان و از طریق سامانه‌های عملیاتی پدافندی تقویت گردد. احترام متقابل، شرط رعایت حسن همجواری است و اگر همسایه‌ای مرتکب شرارت شود یا عناصر شرور را میزبانی کند، حرمت همسایگی را شکسته و مسئول عواقب آن خواهد بود. ما در صیانت از امنیت مرزهای خود، سر سوزنی اهمال و اغماض نمی‌کنیم؛ چنان‌که آیت‌الله مدرس گفته بود. شهید مدرس (ره) که مشی او پایه‌گذار اخراج انگلیس و آمریکا از ایران شد، یکصد سال قبل (۲۱ خرداد ۱۳۰۲) در جلسه ۲۸۴ مجلس شورای ملی فرمود:

«ما نسبت به دُوَل دنیا، دوست هستیم، چه همسایه چه غیر همسایه، چه جنوب، چه شمال، چه شرق چه غرب. و هر کسی متعرض ما بشود، متعرض آن می‌شویم. هر چه باشد، هر که باشد، به قدری که ازمان برمی‌آید و ساخته ‌است. همین مذاکره را با مرحوم صدراعظم شهید عثمانی کردم. گفتم که اگر یک کسی از سرحد ایران، بدون اجازه دولت ایران، پایش را بگذارد در ایران، او را با تیر می‌زنیم و هیچ نمی‌بینیم که کلاه پوستی سرش است، یا عمامه یا شاپو. بعد که گلوله خورد، دست می‌کنم ببینم ختنه شده ‌است یا نه. اگر ختنه شده، بر او نماز می‌کنیم و او را دفن می‌نماییم و الّا که هیچ. پس هیچ فرق نمی‌کند. دیانت ما عین سیاست ما هست، سیاست ما عین دیانت ماست. ما با همه دوستیم، مادامی که با ما دوست باشند و متعرض ما نباشند».

محمد ایمانی