خرمشهر از جهات مختلف، با نمادها و نشانهها غنیشده است و از این نظر شهری ویژه بهحساب میآید. از مسجد جامعی که همچون مروارید در صدف، کانون و محور شهر است گرفته تا نام زیبا و پرمعنای آن. نام این شهر ما را به یاد بیتالمقدس یا اورشلیم میاندازد که هر دو به معنای دیاری پاک و مصفا و خرم است. مسجد شهر ما را یاد شهرهایی میاندازد که از مسجدشان گسترده شدهاند. مثل کوفه، مکه یا باز هم بیتالمقدس. این پایتختهای آسمانی، این قبلههای اهل زمین. آزادسازی خرمشهر هم یک نماد است. تاریخ ایران از استقرار قاجاریه تا روز سوم خرداد ۶۱ یک تاریخ بهشدت خطی، همواره رو به سقوط و ناراحتکننده است. البته تاریخ پیش از آن نیز همواره با آشفتگی و افتوخیز همراه است اما دو سلسله اخیر، ایران را در سراشیبی ضعف و سستی و ذلت کامل انداختند. در این حدودا دویست سال، هر تلاشی برای استقلال و قدرتنمایی ملت با شکست مواجه شد. ملی شدن صنعت نفت به فاجعه ۲۸ مرداد ختم شد، مشروطه به استبداد محمدعلی شاه و رضاخان. تلاش برای مقابله با روس و انگلیس به اشغال ایران و قحطی بزرگ. ایران در این دویست سال از شمال و جنوب و از چپ و راست آب رفت. خرمشهر اولین پیچ این جاده بود. حتی انقلاب اسلامی هم بهتنهایی نمیتوانست ادعا کند که روند قبلی متوقفشده است، این پیام باید از یک پیروزی بزرگ ملی مخابره میشد. خرمشهر آزمون بزرگ انقلاب اسلامی بود تا عیار ملی بودن خود را ثابت کند. ثابت کند چگونه میتواند با عقبههای نظری خود از قلمروش دفاع کند. آزادسازی خرمشهر یک عزتنفس ملی تخریبشده را ترمیم کرد. ازاینرو خرمشهر در تاریخ معاصر ایران، سرآغاز فصلی به کلی نوین است. فصلی که در آن هر فتحی نشان از فتحالمبین خرمشهر دارد و هر پیشرفتی نامش «خرمشهرهای در پیش رو» است.
آزادسازی خرمشهر ، نقطه صفر حرکت ایران بهسوی نظم نوین جهانی و مقابله با نظم تحمیلی بود. جنگ تحمیلی ، تنها ابزاری بود در دست نظم تحمیلی تا ایران را به شرایط کنترلشده قبلی برگرداند و نظم کهنه را تثبیت کند. نخستین «نه» ایران به این نظم، جایی بود که ایران ثابت کرد قرار است برخلاف رودخانه جهان حرکت کند و وجبی هم از خاکش کم نشود. ایران جایی موفق میشود ورق را بهکل بازگرداند که رزمندگان اسلام در کنار گنبد مسجدالأقصی هم قاب ماندگاری همچون تصویر رزمندگان بر فراز مسجد جامع خرمشهر ثبت کنند.
جواد شاملو