بار دیگر کشور میزبان بزرگ ترین رویداد فرهنگی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایگذاری شد و نمایشگاه بین المللی کتاب تهران این بهانه را ایجاد کرد تا کتاب، فرهنگ و به طور کل آموزش را با موضوع خانواده به میز تحلیل کشانده و در ارتباط با پدیده های نوظهور در جامعه مورد بررسی قرار دهیم.
در این رابطه با محمدباقر صدقی پژوهشگر حوزه اجتماعی و خانواده و همچنین معاون ارتباطات مرکز پژوهشی مبنا گفت و گو کردیم تا زوایای مختلف اثرگذاری مطالعه بر جلوگیری از آسیب ها و تحکیم نهاد خانواده با نقد، بررسی و ارائه راهکار مورد ارزیابی قرار گیرد. ضمناً متن زیر نظرات مصاحبه شونده است و سراج24 می کوشد نظرات و تحلیلات را بدون هرگونه دخل و تصرفی بیان کند.
سوال: ابتدا باید پرسید امروز شاهد این هستیم آسیب های متنوعی نسل جدید یا به اصطلاح دهه هشتادی ها را تهدید می کند که بسیاری معتقد هستند ضعف بزرگ کشور در این نسل موضوع آموزش است. به نظر شما حوزه مطالعه و آموزش چقدر در آگاه سازی نسل جدید در برابر آسیب ها موثر است؟
پاسخ: میتوانم از جمله و گفتار مقام معظم رهبری استفاده و آغاز کنم که در اردیبهشت 1401 و پیش از اتفاقات و حواشی مهرماه بیان شد و آن اینکه " این نسل، نسلی است که متاسفانه مهارت محور نیست" و شما میبینید که وقتی مهارت ندارید در خیابان عربده کشی می کنید و زور آزمایی خیابانی راه می اندازید. نسلی که باید با گفت و گو و مفاهمه و با استفاده از جریان درست نقد، خیابان را می بندد. پس این نشان میدهد نسل جدید یا به اصطلاح دهه هشتادی مهارت محور تربیت نشده است.
یا نمونه دیگر مهارت اینکه بی تفاوت نباشد. برای مثال جوان شهید سبزواری که برای دفاع و حراست از عفت زن در خیابان به شهادت رسید خود بزرگترین درس برای اینکه نباید بی تفاوت بود.
شما(مصاحبه کننده) و همه رسانه ها به دنبال این هستید که راهکار بگیرید تا وضعیت ایده آل را تعریف و معرفی کنید. اما من معتقد هستم چه باید کرد تا وضعیت ایده آل را بسازیم. امروز با نسلی روبرو هستیم که دنیا را متفاوت تر از نسل های پیشین خود میدیدند و نیازمند خوراک ها فرهنگی و آموزشی متناسب هستند.
به طور کل هر وقت می خواهیم در مورد کسی یا جامعه از انسان ها تحلیل و صحبت کنیم ابتدا باید خود را در موقعیت او قرار دهیم. باید پرسید که واقعاً چقدر توانستیم کتابهایی را به جوانان و نوجوانان در این سیستم آموزشی که خود مقام معظم رهبری معتقد هستند که مهارتی نیست، معرفی کنیم که جذب آن شوند و یا فرهنگ گفت و گو را یاد بگیرد؟!
یا اصلاً چقدر به جوان و نوجوانمان فرهنگ نقد را آموزش دادهایم؟ یا فرهنگ کنترل بر خشم را به فرزندانمان در مدرسه آموختیم؟ حتی در حوزه بهداشت که به جان افرادبستگی دارد چقدر تواسنتیم آموزش دهیم یا آموزش های ما و کتابهای ما موفق بودند؟ ابتدا باید ببینیم به عنوان دولت و مسئول نهادینه کرد جامعه به سمت کتابخوانی، چه اقدامات موثری انجام دادهام. اینکه هر روز به جامعه بگوییم کتاب بخوانیم چقدر اثرگذار است. پیشفرض هایی وجود دارد که باید آن را مد نظر قرار داد.
سوال: سالهاست از نظام آموزشی این انتقاد می شود که نتوانسته بر آموزش مهارت زندگی و همچنین هداتی جامعه به مطالعه موفق باشد، به نظر شما گره کار کجاست؟
پاسخ: گره کار در دو مسئله است. یک نظام آمموزشی ما باید رویکرد خود را تغییر بدهد. این مدل کنونی اگر قرار بود جواد بدهد جواب می داد. باید سیستم آموزشی ما برگردد به نظام آموزشی مهارت محور تربیت گرا، یعنی در این جامعه من آدم هایی را نیاز دارم که مثلاً این حوزه ها وارد مهارت شوند. کی گفته همه باید بروند دانشگاه یا به سطح خاصی از تحصیل برسند.
فارغ از عملکرد هر نهاد دیگر در حوزه خانواده و فرهنگ، آموزش و پرورش باید خود را موظف بداند که مهارت زندگی را به جامعه به خصوص نسل جوان و نوجوان آموزش دهد. شاید جالب باشد که بگویم روزی با دختر شهید بهشتی گفت و گویی داشتم و حرفی زد که جا خوردم. شهید بهشتی، شهید باهنر به همراه چند نفر دیگر دهه 40 به طور مویرگی وارد آموزش و پرورش می شوند و در آنجا به صورت نامحسوس کتابهایی را بر اساس مبانی دینی تدوین و تالیف کرده و خیلی آرام و نرم به دانش آموزان منتقل می کنند. همان بچه ها 20 سال بعد خود را بر روی مین انداخته تا از انقلاب حفاظت کنند و سرداران جنگ می شوند و آن را اداره میکنند.
الان قرار است اتفاقی رخ دهد آموزش و پرورش بدون تعارف باید دست به تحولات ساختاری بزند. نظام آموزشی الان فرزندان ما را همچون فلش مموری دپوی انباشت اطلاعات می کند و می رسد به کامپیوتر کنکور و در همینجا میتواند انبوهی از استعدادکشی را دید و چقدر جوان تمام رویاهای خود را به آن گره زده و نابود می شود. باید مدل مدیریتی آموزش و پرورش عوض شود.
گره بعدی این است که متولی اصلی برای پیگیری نیازهای آموزشی ما وجود ندارد. برای مثال در دهه 70 وزارت بهداشت در تفاهم با بسیج در یک حرکت همگانی توانست فلج اطفال را ریشه کن کند که در آن زمان به یک الگوی جهانی تبدیل شد. اما در حوزه آموزشی ما چنین رویکردی نیست که یک سیاست واحد انتخاب کرده و آن را پیگیری کند. اما برای خانواده باید یقه چه کسی را گرفت؟ این گره دوم ماست.
پراکنده بودن موضوعات حوزه خانواده از سالمندان، جوانان، زن ، کودک و نوجوان و ...، مدیریت حوزه خانواده و آموزش را به طور کامل از بین برده است. در حالی که خانواده یک سیستم و نظام واحد و متمرکز است و وقتی که آن را در نهادهای مختلف پراکنده می کنیم، دیگر همه چیز تمام شده و از دست رفته است. حتی این نهادها همچون ، معاونت زنان، حوزه جوانان وزارت ورزش، سالمندان و دیگر نهادهای را به دلیل قوانین موازی نمی توان بر روی یک میز نشاند.
امروز حتی با وجود اینکه شاهد پیر شدن جمعیت کشور هستیم و 10 سال دیگر در مرحله بحران سالمندی خواهیم بود، هیچ نهادی برای پاسخگویی به حوزه سالمندان وجود ندارد. پس از الان باید به فکر تربیت نسلی بود که به سالمندان احترام بگذارد و آنها را در جامعه بپذیرد. بنابراین باید یک نهاد متولی مسئول در حوزه خانواده شکل بگیرد.
برای حوزه فرهنگی نیز وضعیت به همین شکل است و نهادی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نقش حمایتی اکتفا کرده و از کارکردهای اصلی خود که همان ریل و سیاست گذاری و پیگیری سیاست های فرهنگی و اجتماعی است فاصله گرفت. امروز وزارت فرهنگ ما نیز همانند آموزش و پرورش نیازمند تغییر در کارکرد است و باید از پراکندگی و کارکرد سطحی خارج شود.
به همین ترتیب نیز در بخش تولید محتوا برای موضوع آموزش، آسیب های اجتماعی و خانواده که نمود عینی آن کتاب است، ما دچار تشتت و چندگانگی و فقدان متولی هستیم تا تولید کتاب ما را به سمت نیاز جامعه سوق دهد.
سوال: نقش کتاب در تحکیم خانواده و ارزش های آن چیست؟
پاسخ: بگذارید از رویداد امروز استفاده کنم که مقام معظم رهبری برای نخستین بار پس از همه گیری کرنا در نمایشگاه کتاب حاضر شدند و بازدید خود را از غرفه و بخش کودک و نوجوان آغاز کردند و فرمودند هنوز نتوانستیم تولیدات مناسب بومی در حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم و تولیدات خارجی در این بخش پررنگ تر است. همین مسئله اتمام حجتی برای وضعیت حوزه کتاب در بخش خانواده هم است.
در زمینه تاثیر کتاب برای تحکیم خانواده هر آنچه تا به امروز اتفاق افتاده و تمامی اتفاقاتی که در بخش توسعه و زیرساخت فارغ از بد و خوب حاصل شده، نخستین جای در نهاد خانواده شکل می گیرد. اگر آن خانواده یک خانواده تراز علمی و فرهنگی داشته باشد خوب قطعا این خانواده می تواند نقش مهمی در پیشرفت و توسعه کشور داشته باشد.
حال باید پرسید زیر ساخت های این خانواده تراز که دارای شاخص هایی همچون تحکیم، مسیر تعالی و هویتی عمیق است، چیست؟ به طور قطع مهم ترین ابزار برای رسیدن به این تراز کتاب است. و اینجا سوال است که چه کتابی؟ شعار امسال هم بود " کتاب و آینده " که یعنی اگر می خواهیم آینده درست کنیم بهترین کار این است که فرهنگ کتاب خوانی را ترویج کنونی و بهترین بستر ترویج فرهنگ کتاب خوانی نیز نهاد خانواده است.
سوال: به عنوان سوال پایانی اکنون کجا ایستاده ایم و چقدر از قافه عقب هستیم؟
پاسخ: اگر قرار است کاری برای آینده کشور و نسل جدید و نسل های آینده انجام دهیم، زمان سرمایه گذاری آن الان است که شما فرزندی را تربیت کنید و آموزش دهید که با کتاب مانوس باشد.
اخیراً طی تحقیقاتی در بحث فرهنگی مطالعه که در مرکز مبنا انجام شد، دیدم که با وجود اینکه در عصر دیجیتال و هوش مصنوعی به سر می بریم، در برخی نقاط دنیا مانند کشور فنلاند 80 درصد مردم "نویسنده" هستند که این آمار بسیار برای ما و مسئولان ما تکان دهنده است.
وقتی چنین جامعه از خانوادهها با این سطح از مطالعه در اختیار دارید، معلوم است که میتوانید شاهد سطح بالایی از جامعه پذیری، فرهنگ پذیری، قانون پذیری و منطقی چه در کل خانواده و چه در اعضای آن به خصوص نسل جوان باشید و میتوانید مسیر توسعه را با آن پیش ببرید. از همه مهم تر شما با مردمی مواجه خواهید بود که میتوانید در راستای تحکیم خانواده به آن کمک کنید زیرا چنین جامعه به راحتی آموزش پذیر است. وقتی هم آموزش پذیر باشد، شما هر مدل آموزشی که بر اساس قوانین فرهنگی، دینی و حتی توسعه ای لازم باشد را میتوانید به بهترین شکل به خانواده و سپس به نسل جوان منتقل کنید که نیروی محرکه توسعه و تحکیم هویت هستند.
به طور کل یکی از آموزش هایی هم که در مسیر جهاد تبیین قرار دارد و مقام معظم رهبری نیز بسیار بر آن تاکید دارد، اتفاقاتی است که پس از انقلاب اسلامی در جهت باسوادی جامعه انجام شد و لازم است دیده شود. حجم گسترده از سواد آموزی، نسل باسواد، دانشجو و مواردی از این دست که به معنای پایان کار نیست اما دستاوردهایی است که باید دیده شود و ادامه یابد.
متاسفانه در این حوزه نیز کم کاری هایی وجود دارد که باید برای مردم گفته شود. علاوه بر این مردم ما در چند دهه حیات جمهوری اسلامی به سطح بالایی از سواد تعلیمی دست یافتند اما در بخش آموزش و مهارت متاسفانه عقب ماندیم و نتوانستیم نیاز جامعه را برطرف کنیم.