«یک ناو هواپیمابر ۱۰۰ هزار تن دیپلماسی است»؛ این جمله مشهور را «هنری کیسینجر» حدود نیم قرن قبل، در دوران تصدی وزارت امور خارجه آمریکا گفته است. ریشه این جمله به قرن نوزدهم بازمیگردد. آن زمان کشورهای استعمارگر غربی از روشی خاص برای تأمین منافع استعماری خود استفاده میکردند. نمایندگان سیاسی و تجاری این کشورهای قدرتمند به سایر کشورها رفته و با سران آنها وارد مذاکره میشدند. همزمان با اعزام این فرستادگان، کشتیهای جنگی نیز در نزدیکی سواحل کشور مورد نظر استقرار مییافتند. کشور میزبان از حضور کشتیهای جنگی در سواحل خود باخبر شده و فرستادگان غربی به پشتوانه نیروی دریایی خود، آنچه میخواستند به طرف مقابل دیکته میکردند، بدون آنکه به استفاده عملیاتی از کشتیها نیازی باشد. این روش تهدیدآمیز و مرسوم، بعدها به «دیپلماسی قایق توپدار» مشهور و وارد ادبیات روابط بینالملل شد. علیرغم گذشت حدود دو قرن از این ماجرا، این دیپلماسی همچنان مورد استفاده است.
«جیمز کیبل» افسر نیروی دریایی و دیپلمات انگلیسی طی بیش از دو دهه با سلسله نوشتارهایی به تشریح این دیپلماسی پرداخت. کیبل، «دیپلماسی قایقهای توپدار» را به چند دسته تقسیم میکند؛
۱- نیروی قطعی: استفاده از دیپلماسی قایق توپدار برای ایجاد یا حذف یک اتفاقِ رخ داده.
۲- نیروی هدفمند: استفاده از دیپلماسی قایق توپدار برای تغییر سیاست یا شخصیت دولت یا گروه هدف.
۳- نیروی کاتالیزوری: مکانیزمی که برای خرید فضای تنفسی یا ارائه طیف وسیعی از گزینهها به سیاستگذاران طراحی شده است.
۴- نیروی بیانگر: استفاده از نیروی دریایی برای ارسال پیام سیاسی. این جنبه از دیپلماسی قایق توپدار توسط کیبل کم ارزش تلقی شده و تقریباً رد شده است.
نگاه جمهوری اسلامی ایران به دریا از حدود ۱۴ سال پیش تغییر کرد. مهرماه سال ۱۳۸۸ آیت الله خامنهای فرمانده کل قوا برای نخستین بار عبارت «نیروی دریایی راهبردی» را بکار بردند؛ «نیروی دریایی امروز در بسیاری از نقاط عالم و در کشور ما یک نیروی راهبردی است؛ به چشم یک نیروی راهبردی به نیروی دریایی باید نگریسته شود.»
محصول این تغییر نگاه و استراتژی را امروز میتوان در سفر ناوگروه ۸۶ به دورترین آبهای جهان مشاهده کرد. در این مأموریت، ناوشکن دنا مسیری را طی کرد که برای اولین بار در طول تاریخ کشور انجام میشد و این ناوشکن ایرانی در بزرگترین پهنه دریایی دنیا یعنی اقیانوس آرام حاضر شد.
نکته بسیار مهمی که در این میان کمتر به آن توجه میشود آن است که این دستاورد مهم در شرایطی حاصل شده که ایران تحت شدیدترین تحریمها قرار دارد و آنچه ساخته شده و بکار گرفته شده است، تماماً محصول فکر و تلاش متخصصان ایرانی است. این نکتهای کلیدی است که رسانههای ضد ایرانی به طور عامدانه آن را نادیده میگیرند.
به هر حال، حضور ایران در آبهای بینالمللی و پیشرفت نیروی دریایی اقیانوس پیما برای ما فقط یک انتخاب نیست. ما ناگزیر از این حضور و پیشرفت هستیم. جمهوری اسلامی ایران با تهدیدات مختلف و متنوعی روبرو است که بخش قابل توجهی از آن از دریا سرچشمه میگیرد. آمریکا بطور رسمی و علنی به دنبال محاصره و خفگی ایران در دریاهاست. دزدیدن نفتکشهای ایرانی که به دفعات اتفاق افتاده و مزاحمت برای سایر شناورهای ایرانی از جمله این تهدیدات است.
ما برای حفاظت از منافع اقتصادی و تجارت دریایی ایران، چارهای جز قوی شدن در دریاها نداریم. نکته دیگر آن که نظم جهانی در حال تغییر و تحول جدی است. در چنین شرایطی و در حالی که به طور واضح، دریا منشأ قدرت و منافع بسیار زیادی است، چنانچه کشوری بخواهد جایگاه مناسبی در نظم نوین جهانی داشته باشد، نمیتواند و نباید در دریا ضعیف ظاهر شود.
آمریکاییها تا همین چند سال پیش در عرصه هوایی برتری کامل داشتند. دو سال پیش ژنرال فرانک مکنزی فرمانده وقت سنتکام اعتراف قابل توجهی کرد و گفت با پیشرفتهای پهپادی ایران، آمریکا برای نخستین بار از نیمه قرن بیستم تا کنون، برتری کامل هوایی را از دست داده است. اتفاق بزرگی که در هوا با خلاقیت و پشتکار ایرانی رقم خورد، به زودی در دریاها نیز رخ میدهد.