روزنامه جوان نوشت: از هنگامی که رامسفلد، توان ارتش امریکا را برای دو جنگ همزمان در جهان شعار قدرتمندنمایی امریکا قرار داد و اشغال عراق و افغانستان را شاهد مدعا قلمداد کرد تا زمانی که موتور اقتصاد امریکا وارد مرحله بحرانی شد، زمان چندانی نگذشت و اوباما تاوان گردنکشی جمهوریخواهان را پس داد.
از آن زمان تاکنون، یک پارامتر ثابت در سیاست خارجی امریکا برای تعامل با کشورهای هدف که تا آن زمان، عنصر دستچندم جهت فشار به کشورهای مقابل بود و اولویت امریکا با قلدری نظامی در مناسبات با دیگران تحمیل میشد، در اولویت اول بیشتر سیاستهای امنیت ملی امریکا قرار گرفت.
امریکا رفتار نظامی خود را به جنگهای نیابتی و تروریستی و با خیزش تدریجی تعدیل کرد و چماق اصلی سیاستهای تنبیهی امریکا، تحریم و فشار اقتصادی شد ولی ادبیات یکجانبهگرایی برای تسری قوانین داخلی امریکا به سطح جهان، چشمگیر بود.
این سیاست مجازات ملتهای جهان، بیش از هر کشوری علیه ایران از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بهکار رفته، هرچند اکنون به لحاظ تعداد و گستردگی تحریمهای روسیه، گوی سبقت را از ایران ربوده است.
آنچه در زاویهای دیگر از رویکردهای براندازانه امریکا علیه ایران شاهد بودهایم اینکه بسیاری از نظریههای جدید جنگ روانی و ترکیبی و هیبریدی در دو سطح داخلی و خارجی از سوی امریکا، علیه ایران به اجرا در آمده است.
طی دو سال اخیر ریاست دکتر رئیسی، امریکاییها، نسل جدیدی از نظریههای شورش اجتماعی در داخل را به مجموعهای از تدابیر سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی در خارج به یکدیگر گره زدند و یا به تجربه گذاشتند که همانند تمامی راهبردها و رویکردهای امریکا به شکست انجامید.
طی ماههای گذشته گزارشهای اطلاعاتی امریکا از سطح روابط نفتی ایران با چین یا دیگر کشورها، به نقطه مرکزی توجه امریکاییها تبدیل شده و معتقدند این روند در کنار متغیرهای دیگر که تحریمها را ناکارآمد و شکستخورده کرده، جایگاهی محوری دارند.
لذا، برنامه جدید امریکا درسطح داخلی و خارجی اختلال در بنیه مالی – صادراتی نفت محور و دیگر فرآوردههای آن است.
دستور و رمز عملیات اغتشاش و شورش و اختلال در داخل را با اعتصابات تحریک شده توسط هستههای آموزش دیده در مراکز پالایشگاهی و نفتی جنوب کشور به اقدامات دزدان دریایی امریکایی در خارج برای ممانعت از حرکت طبیعی نفتکشهای ایرانی به اجرا میگذارند تا با گسترش دامنه اعتصاب و شورش، یکبار دیگر شانس شیطانی خود را علیه کشورمان به آزمون بگذارند.
نکته این است که وزارت خارجه ایران باید در ادبیات خود، امریکا را در سطح خلیج فارس و جهان، یک« تهدید مرکب» امنیتی، محیطزیستی، نظامی، اقتصادی و حقوق بشری و انسانی معرفی کند و کشورها و دستگاههای بینالمللی را در این شعار محوری، گرد آورد و تدابیر تنبیهی علیه این تهدیدات اجرا کند.