رهبر معظم انقلاب دیروز در دیدار معلمان ، آنها را پرورشدهندگان جواهر قیمتی «نسل نوجوان و جوان» و معماران آینده کشور خواندند.
این تعبیر بلند و خطاب قرار دادن معلمان به عنوان سربازان گمنام نظام اسلامی، از یک سو قدردانی از جایگاه و زحمات و ایثار معلمان و از سوی دیگر نشان از اهمیت و ارزش نظام آموزشی و تعلیم و تربیت در ساخت و پیشرفت کشور است. براساس همین جایگاه و نقش مهم است که رهبر انقلاب در دیدار روز گذشته بار دیگر به یک آسیبشناسی دقیق و کارشناسانه از مشکلات و موانع پیش روی نظام تعلیم و تربیت پرداختند که هر کدام در جای خود و مستقلاً نیازمند واکاوی و پیگیری است.
موارد و هشدارهایی همچون تبعات کمتوجهی آسیبزا به مدارس دولتی از جمله تضعیف عدالت اجتماعی، اثر منفی بیثباتی در مدیریت آموزش و پرورش طی سالهای اخیر تا امروز، غفلت از مهارتآموزی و گسترش آموزشهای فنی و حرفهای، اجرا نشدن درست و کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، کمبود معلم متعهد و کارآمد بهدلیل سرمایهگذاری ناکافی بر روی تقویت زیرساختها و ظرفیتهای دستگاههای تربیت معلم، لزوم توجه به تألیف جذاب، بهروز و مبتکرانه کتابهای درسی همراه با گنجاندن مفاهیم اسلامی و معرفی مفاخر اسلامی و ایرانی، یادآوری خطای راهبردی برخی از مسئولین در گذشته از طریق کوچکانگاری و مزاحم و مصرفکنندهِ بیفایده دانستن آموزش و پرورش و تلاش و پیشنهاد ویرانگر برای خصوصیسازی و جدا کردن آموزش و پرورش از دولت در گذشته، لزوم نظارت مستمر آموزش و پرورش بر مدارس غیردولتی و موارد و تذکرات دیگری که یقیناً توجه، عبرتآموزی و تلاش برای عمل به آنها آثار و برکات فراوانی خواهد داشت.
اما گذشته از بخشهایی از بیانات و ارشادات دیروز رهبری که مخاطب آن معلمان و کادر آموزشی مدارس هستند و در جای خود عمل به آنها مهم و گرهگشاست، مخاطب بخش عمده این تذکرات و آسیبشناسی دقیق، مدیران ردههای مختلف کشور و مسئولان ارشد به خصوص در دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند.
مطالبه رهبری و بیان تذکراتی درخصوص کارهای مغفول واقعشده یا پیمودن مسیرهای اشتباه و خسارتبار در حوزه سیاستگذاریهای آموزش و پرورش به این معنی است که باید در اسرعوقت نسبت به جبران آنها اهتمام ورزید، چراکه در بسیاری از امور تا زمانی که بهصورت پایهای و از سطح مدارس کار اصولی صورت نگیرد، مشکلات بعدی در جامعه رفع نخواهد شد و مشکلات جدیدی نیز به آنها اضافه خواهد شد.
رهبری در همین خصوص با اشاره به اتفاقنظر بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان بر محور بودن مدرسه برای گرهگشایی از مشکلات کشور، فرمودند: «همانگونه که این متخصصان میگویند، اگر در ۲۰ سال قبل به موضوع مدرسه رسیدگی کرده بودیم امروز بسیاری از مشکلات وجود نداشت؛ بنابراین چاره کار در برنامهریزی صحیح و همت جدی برای اصلاح مدرسه است و همه مسئولان، تصمیمسازان، تصمیمگیران و آحاد مردم باید اهمیت حیاتی دستگاه آموزش و پرورش را درک کنند.»
حال باید دید مسئولان مخاطب این تذکرات و فراخوانده شده برای برنامهریزی صحیح و همت به خرج دادن در مسیر اصلاح نقصها و اشتباهات و کمکاریهای مرتبط با نظام تعلیم و تربیت، اینبار بهطور کامل سنگینی وظایف خود در این زمینه را درک میکنند؟
آیا نگاه مصرفکننده بودن آموزش و پرورش جای خود را به این نگاه درست خواهد داد که «تامین نیاز و بودجه مناسب برای نظام تعلیم و تربیت هزینه نیست بلکه سرمایهگذاری است»؟ آیا بساط ملموس بیعدالتی آموزشی منجر به بیعدالتی اجتماعی و شکاف رو به رشد آموزش و پرورش طبقاتی که نگرانی بهحق دانشآموزان و خانوادهها و رهبر انقلاب و سایر دلسوزان را در پی داشته است با تدبیر و احساس وظیفه مسئولان ، جای خود را به برابری و توزیع عادلانه امکانات و فرصتها خواهد داد؟ آیا ورود به موقع مسئولان میتواند فضای مدارس و فرهنگ و سرمایههای ارزشمند کشور را از چنگ مافیای کنکور و برخی موسسات و انتشاراتیهای متمول و سیریناپذیر نجات دهد؟
آیا این بیثباتی عجیب و تغییر مکرر و زیان بار وزرا در یک دهه گذشته تاکنون که به تعبیر رهبری گاهی تغییر معاونان، مدیران میانی و حتی مدیران مدارس را هم درپی میآورد و از این شاخه به آن شاخه پریدنها جای خود را به مدیریت با ثبات، کارآمد و مبتنی بر اسناد راهبردی و سند تحول و نقشه مترقی گام دوم پیشرفت خواهد داد؟
بیشک هرگونه تعلل و کمکاری و پرداختن به حواشی به جای عمل به وظایفی همچون رفع مشکلات آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت از سوی مسئولان، گناهی نابخشودنی است که آینده کشور را تهدید میکند.
حوادث ماههای گذشته در ایام اغتشاشات و حتی ماجرای به اصطلاح مسمومیت و بدحالی دانشآموزان در برخی مدارس که مانور و جنگ روانی شدید رسانههای معاند برای به تعطیلی کشاندن مدارس را نیز در پی داشت، نشان داد که دشمن و عقبههای داخلیاش برای مدارس و دانشآموزان برنامه دارند و این وظیفه مسئولان و مدیران کشور را بیشتر میکند.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین کمبودها و شدیدترین نیازها که در سالهای اخیر در بسیاری از مدارس مورد کمتوجهی قرار گرفته است مسئله امور تربیتی و پرورشی و ترجیح دادن و سبقت گرفتن آموزش بر پرورش است آن هم در شرایطی که روزبهروز جولان شبکههای اجتماعی و برنامهریزی هدفمند دشمن برای اثرگذاری بر ذهن و روح دانشآموزان ایرانی بیشتر میشود.
این بخش شاید یک از مهمترین بخشهای بیانات دیروز رهبر انقلاب بود که فرمودند: «برنامههای پرورشی باید در مدرسه دیده بشود، در مدارس خبر چندانی نیست. باید امور پرورشی امتداد داشته باشد تا داخل مدارس. بسیاری از مدارس معاون پرورشی ندارند، مسئول پرورشی ندارند. باید حتماً تأمین بشود. باید کار پرورشی جذّاب باشد. بچهها را فراری نباید داد. باید جوری باشد که بچهها به طرف او جذب بشوند. تقویت و هویت ملی، تقویت عشق به میهن، تقویت پرچم ملی، تعلیم سبک زندگی اسلامی و ایرانی اینها در شمار اصلیترین کارهایی است که بایستی انجام بدهیم.»
حضور 12 ساله دانشآموزان از کودکی تا جوانی در بطن نظام تعلیم و تربیت کشورمان فرصت ناب و بینظیری است که نباید صرفاً به امور درسی متعارف اختصاص یابد و در کنار توجه به تعلیمات درسی باید با شیوههای نوین، جذاب، اقناعکننده و هدایتگر و اختصاص بودجه مناسب؛ امور تربیتی، فرهنگی، اعتقادی و تبیین مسائل مهمی همچون سبک زندگی ایرانی اسلامی، حجاب و ... مورد توجه جدی باشد. بیشک کمکاری در این حوزه و کمتوجهی به این فرصت طلایی که متاسفانه شاهد آن هستیم هزینههای مضاعف اجتماعی در آینده را بهدنبال خواهد داشت.
چطور ممکن است در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی و نظام تعلیم و تربیت کشور مدارسی وجود داشته باشند که مسئول امور پرورشی نداشته باشند؟ آیا هیچ مدرسه یا مدیر آموزش و پرورشی در برابر نداشتن معلم ریاضی، فیزیک، شیمی و... بیتفاوت مینشیند؟ این تفاوت نگاه برای چیست؟
اکنون این مطالبه از مسئولان امر وجود دارد که نظام تعلیم و تربیت کشور که قرار است پرورش دهنده جواهرات قیمتی و تربیت آیندهسازان کشور باشد را دریابند و این فرمایش دیروز رهبری که فرمودند «به نظر بنده عبور از گردنههای دشوار پیشرفت که ما دنبال پیشرفت همهجانبه کشور هستیم، در این مسیر گردنههای دشواری وجود دارد، بدون کمک آموزش و پرورش عبور از این گردنهها ممکن نیست» را آویزه گوش و ملکه ذهن و دغدغه خود کنند.
عباس شمسعلی