حجاب هویت پیشااسلامی دارد

 امروزه مسئله حجاب یکی از اصلی ترین مباحث چه در سطح اجتماعی و چه در سطح دانسگاهی و مراکز پزوهشی است. علاوه بر این مخالفان نظام و انقلاب اسلامی نیز بی وقفه در حال تولید محتواو تحلیل برای مخدوش سازی چهره حجاب هستند و هواره نخستین مسئله ای مستمسک آنها پیوند حجاب به اسلام و صدر اسلام است تا با این شیوه آن را از هویت ایرانی مجزا سازند. 

علاوه بر این طی دهه های اخیر آنچه از عمل کرد مسئولان در حوزه حجاب برمی آمید، نشان می دهد علاوه بر برخی انحرافات رفتاری در مسئله فرهنگی حجاب، ما نیازمند آسیب شناسی تحلیلی و ارائه راهکارهای کارشناسانه برای اکوسیستم حجاب هستیم. 

 در این حوزه خبرنگار ما گفتگویی را با حجت الاسلام و المسلمین  ایمان ضرابی ، پژوهشگر، مدرس حوزه و دانشگاه و همچنین نویسنده چندین کتاب در حوزه حجاب انجام داده تا علاوه بر شناسایی ابعاد تاریخی، آسیب شناسی تحلیلی و راهکاری برای جریان سازی حجاب داشته باشیم.  

سوال: ابتدا می خواهیم شرحی تاریخی برای شناسایی بهتر هویت حجاب داشته باشیم و اینکه جدای از نگرش سیاسی و جناحی، آیا منشا مسئله حجاب به اسلام ختم می شود یا اینکه در ایران پیشینه عمیق تری برای آن وجود دارد؟

ضرابی: در خصوص بحث تاریخچه حجاب در کتابی با عنوان نگاهی نو به مسئله حجاب پرداختم. با استفاده از متون در دسترس و سنگ نگاره های تاریخی پیش از اسلام اثبات شده که مسئله حجاب موضوعی پیشااسلامی است و برای ایرانیان به خصوص زنان ایرانی رواج داشته و بی حجابی نیز در میان بانوان ایرانی مسئله ای منفور بوده است. 

حتی آنقدر حجاب اهمیت داشته است که زنان ایرانی در مواجهه با بازرگانان یعنی زنان بازرگان ملل دیگر، وقتی متوجه می شدند آن زنان از پوشش خاصی برخودار هستند، زنان ایرانی متعجب می شدند که چگونه ممکن است یک زن همچین پوششی داشته باشد. 

نگاه زن ایرانی در گذشته پیشااسلامی نشان میدهد موضوع حجاب نه تنها محدود به حکومت اسلامی، بلکه به اسلام نیز ختم نمی شود. پس باید گفت که اینکه برخی حجاب را به مسئله ای سیاسی برای حاکمیت اسلامی می دانند، موضوعی اشتباه بوده زیرا پوشش حجاب با تفاوت هایی در طول تاریخ، ریشه در هویت ایرانی ما دارد. 

البته این موضوع را نیز باید اشاره کرد که ادیان آسمانی به خصوص اسلام درواقع برای عادت ها، آیین و سنن خوب اعتبار قائل هستند و این موضوع در دوره های مختلف مشاهده شده است. به طوری که باید گفت که حجاب یکی از آیین کهن ایرانی بوده که حتی اسلام بر آن اعتبار قائل شده است. یعنی حجاب مقدم بر اسلام بود. 

با این حال حجاب در اسلام یک امر واجب است که در قرآن نیز به صراحت به آن اشاره شده است. همچنین اسلام برای سیانت جامعه پوشش را برای زن تشخیص داده و از طرف دیگر نگهبانی از چشم و حیا را برای مرد لازم و واجب دانسته است. 

اما اینکه در مسئله سیاسی و حاکمیت، سیاست حجاب یک دوقطبی ایجاد کرده و از یک طرف عده ای حجاب را عنصر سیاسی منوط به حاکمیت اسلامی می دانند و اینکه حاکمیت باید با بی حجابی مقابله کند(یا به نحو شدیدی با آن مقابله کند) و از طرف دیگر عده ای آمدند با لجبازی، خود را مقابل قطب دیگر قرار می دهند. 

حتی حدود سه ماه پیش از جریانات ناشی از مرگ مهسا امینی و رویدادهای پس از آن، بنده در مصاحبه ای به این مسئله اشاره کردم که حجاب امری فرهنگی است لذا وقتی ما یک مقوله‌ای را فرهنگی تصور می کنیم نیازمند کارفرهنگی و ظریف کاری هستیم. در واقع موضوع حجاب نیازمند هنر است و کسی که می خواهد در این ورطه وارد شود باید هنرمند باشد.

حجاب هویت پیشااسلامی دارد

سوال: شما پیش تر در اظهارات خود گفته بودید که موضوع حجاب با نیزه و شمشیر حل نمی شود. منظور شما از ابزار نیزه و شمشیر چیست؟

ضرابی: با وجود اینکه معتقدم هستم امروز در جنگ فرهنگی قرار داریم، اما بنده قبول ندارم که در این جنگ با شمشیر و نیزه پیروز می شویم. ما نیازی به این ابزار نداریم زیرا نه تنها به هدف نمی رسیم، بلکه حتی به دست دشمن گزک می دهیم و از طرفی زمینه را برای عصبانیت و ناامیدی جامع بیشتر می کنیم. 

وقتی به دست دشمن گزک می دهیم، بدنه جامعه را از خودمان می رانیم. در اینکه مسئله حجاب بنابر متون دینی و تاریخی حق است جای شکی نیست، اما دشمن کاری می کند که خودش را محق نشان دهد. ما مسئله نوظهوری داشتیم به نام گشت ارشاد، البته من در جایگاهی نیستم که بخواهم گشت ارشاد را نقد کنم، اما یک سری برخوردهای قهری باعث شد که فضای جامع خیلی تحریک آمیز شود. 

وقتی دشمن این برخوردها را می‌بیند از آن استفاده کرده و خود در جایگاه حق قرار میدهند و می گویند ببینید برخورد حکومت چگونه است؟  همین مسئله آنها را در جایگاه حق و مارا در جایگاه باطل در نگاه جامعه نشان میدهد. در همین اتفاق اخیر که بسیاری از آقایان اظهار نظر کردند، آیا کسی آمده است بگوید که چه مشابهی در متون فقهی و مباحث شرعی برای اینگونه برخورد با حجاب داریم؟ کجا در متون فقهی اشاره شد که کسی بخواهد دیگری را مجاب به رعایت شرعیات کند باید پشت یقه زنی را بگیرد یا مانتو خانمی را بگیرد و او را بکشد. 

همچین چیزی در متون فقهی نداریم ولی دشمن اشتباهاتی که ما انجام میدهیم را به عنوان وسیله ای برای تحقق برنامه های خود می دانند. ما در مقوله فرهنگی با توجه به هجمه های موجود، با رفتارهای اشتباه جامعه را به جایی رساندیم که دچار عصبانیت و هیجان زدگی شده است. چون این مسائل هیجان ایجاد می کند اندیشه و تفکر عقلایی و منطقی از بین خواهد رفت. 

برای مثال «آلن واتس» نویسنده انگلیسی در کتاب خودشناسی درباره هیجان می گوید که "صنعت تبلیغات خوب میداند که چگونه از این صنعت و ضعف شناختی ما استفاده کند و چگونه کمال بهره را از این هیجان که ایجاد ناتوانی و ضعف در انسان می کند ببرد."

امروز ما با جنگی اندیشه ای مواجه هستیم و باید با اندیشه وارد آن بشویم. دوری از هیجان برای هر دو طرف لازمه ورود به این عرصه است، در فرآیند اتفاق افتاده نیازمند استراتژی هستیم و باید راهکارها و درونمایه های راهبردی و کاربردی را پیدا و اجرایی کنیم. زیرا وقتی جامعه ملتهب می شود این التهاب علاوه بر این که به خودی خود هر روز عمیق تر می شود، بلکه رفتار نادرست ما نیز بر التهام آن می افزاید. 

همانطور که وقتی جسم ملتهب بشود رفته رفته هیجان افزایش می باید و به دیگر اعضا نیز التهاب وارد می کند. در چنین فضایی عده ای لجبازی و عده ای دیگر دشمنی خواهند کرد. تعمیق این لجبازی می تواند برای جامعه مضر باشد، زیرا عناصر مهم فرهنگی و سیاسی جامعه نباید وارد این هیجانات شوند و آنها باید تصمیمات درست و به دور از هیجان را اتخاذ کنند. علاوه بر این محرک های قهری بر این التهاب خواهد افزود. 

**سوال: بسیاری معتقد هستند بحرانی که سال گذشته اتفاق افتاد ریشه در دغدغه های اقتصادی دارد و امروز در برخی مسائل مانند حجاب به صورت لجبازی خود را نشان میدهد. از طرفی عده ای که با حجاب مخالفت می کنند معتقد هستند که حجاب اولویت جامعه نیست و باید اولویت برخوردها در مسائل مهم تر مانند فساد باشد. نظر شما چیست؟

ضرابی: مسئله حجاب و مسائل دیگر هرکدام به تعبیر طلبه ها علی حده است. یعنی هرکدام باید کارویژه خود را داشته باشد و به طور خاص برخورد شود. باید به جامعه بفهمانیم که این دو موضوع یعنی اقتصاد و موضوع حجاب دو مقوله مجزا هستند. 

اما این را هم باید بگوییم که همانطور که ما باید در مسئله حجاب باید برخورد کنیم که البته من با برخورد قهری و انتظامی مخالف هستم، اما در مسلائل دیگر مانند مفاسد اقتصادی باید بپذیریم که متاسفانه دچار مماشات می شویم و جامعه نیز کاملاً در این زمینه هشیار و در نظاره است. سپس این مماشات رفته رفته زیاد می شود بعد مردم جامعه می بینند که آنجا که باید برخورد بشود اتفاقی نمی افتد، اما آنجا که باید برخورد نشود و کار فرهنگی صورت بگیرد برخورد قهری را تجربه می کنند. 

ما در متون دینی و احکام فقهتی برای هر کدام از این راهکار و تنبیه و تشویق داریم اما اینکه توی مسئله حجاب ما سفت ایستاده ایم که مسئله باید اجرایی شود، ولی در مسائل دیگر آنقدر که باید سفت نمی‌ایستیم که البته به معنای نفی اقدامات انجام شده نیست ولی آن طور که باید برخورد نکردیم. 

با این حال این دومقوله کاملاً مجزا هستند و تحریف ها و تنبیه و تشویقات مجزا دارند. اما باید این را قبول کنیم که جامعه امروز بیش از هر زمان دیگر ناظر اعمال ما است و در جایی که باید آنطور که اقدام می کردیم عمل نکردیم باید اشتباه خود را بپذیریم. اما مسئله حجاب نیز باید به صورت مقوله ای جداگانه مورد رسیدگی قرار گیرد و این معنی را نمی دهد که چون در جایی نقص داریم پس باید به حاکمیت بگوییم دست از مسائل دیگر بردارد. 

**سوال: بسیاری معتقد هستند الگوی برخورد با حجاب باید در دوره پیامبر و معصومان ریشه داشته باشد. از لحاظ تاریخی در زمان حکومت پیامبر (ص) و امیرالمومنین علی(ع) چه شکل تاریخی در اختیار داریم؟ 

ضرابی: من پیشتر گفتم ما اصلاً در خصوص گشت ارشاد در متون فقهی هیچ اشاره ای نداریم که مثلاً می توانیم افرادی را تعریف کنیم که به عنوان گشت ارشاد بروند در جامعه جلوی خانمی را بگیرند و اگر حجاب نداشت یا شل حجاب بود متوسل به زور بشوند. حتی با وجود قدمت طولانی خود مسئله حجاب چه در ایران و چه در حوزه اعراب، مشابه تاریخی نیز در زمینه برخورد وجود ندارد.

برخی از بزرگان هم گفتند که اینها منشا اسلامی ندارد بلکه به نظر می توان در این تفکرات سوسیالیستی را دید که در دهه های قبل در حاکمیت نفوذ کرده است و قصد تخریب نظام اسلامی را دارد. متاسفانه به نظر می رسد که مقوله گشت ارشاد دامی برای نظام اسلامی و انقلاب است که هیچ توجهی به آن نمی شود. 

اینکه در عصر حضرت امیر(ع) عده ای بودند حجاب داشتند و برخی حجاب نداشتند ما باید به یک موضوع توجه داشته باشیم که نخست که در جامعه ای که حاکم اسلامی که شخصی مانند امیر المومنین(ع) در آن است، مقوله حجاب چه عنصری است. به طور دقیق آیا ما حجاب را عنصر فاسد میدانیم یا عنصر افسادگر؟ 

باید این دو مقوله مشخص و تفکیک شود. زیرا اگر ما بپذیریم که حجاب یک مسئله فاسد است باید در متن جامعه و عرف تصحیح شود. از همین منظر تعیین جریمه نقدی و هر نوع جریمه قهری دیگر تاثیری ندارد و اساساً کار درستی نیست. برای مثال باید پرسید که در موضوع پیامک های کشف حجاب یا قوانین توقیف خودرو طی این چندسال چه میزان تاثیر داشت؟

 ببینید حجاب با امر به معروف، عرف و فرهنگ باید درست شود. زیرا بی حجابی مصداق فساد است نه عامل فاسد کننده. فساد ستیزی امری اجتماعی و فرهنگی است لذا برخورد انتزاعی گره اجتماعی را کورتر خواهد کرد و ما باید کاری کنیم که ترک منکر در جامعه امری خودخواسته شود و این با انزجار اجتماعی به وقوع می پیوند. 

تا زمانی که جامعه بی حجابی را در درون خود گناه و فساد نداند نمی تواند خودسازی کند. گناه یک نظام معرفتی دارد و تا زمانی نظام معرفتی را جامعه نشناسد نمی توان انتظار مقابله و حل مسئله را داشت. 

در حال حاضر باید بپذیریم بخشی از جامعه بی حجابی را گناه نمی داند و اینکه بسیاری از بزرگان می گویند بسیاری از افراد بی حجاب اهل نماز و روزه و رعایت اصول دین و دعا هستند یک واقعیت انکار ناپذیر و درست است. ما جامعه را از گناه بودن این مسئله آگاه نکردیم و تا زمانی که نظام معرفتی گناه را درک نکند و نشناسد ، برای اصلاح رفتار گناه قدمی بر نمی دارد. 

حضرت علی(ع) آمد از مسیر دین داری ساختار جامعه را درست کند. برای مثال امروز باید مدیران از خود بپرسند که چگونه امام خمینی(ره) یک جامعه بی‌حجاب را تنها با چند سخنرانی به دامن حجاب وارد کرد؟ این سوالی بسیار کلیدی است که نشان میدهد حتی آن بخش از جامعه که به صورت بی حجاب با انقلاب همراه بودند تنها با آگاه سازی که امام به بهترین شیوه انجام داد حجاب را به صورت خودخواسته پذیرفتند. یک عنصر مهم در زمانی که امام و دیگر بزرگان همچون آیت بهشتی و مطهری در مورد حجاب صحبت می کند این است که اعتماد مردم به این بزرگان جلب شده بود و از سرمایه عمومی بالایی برخوردار بودند. 

الان ما متاسفانه مشکل اعتماد سازی داریم و امروز مشکل عمده ما این است که جامعه ما اعتماد به برخی از برخوردها ندارد و این برخوردها را مصداق بارز سیاسی کاری می داند. مثلا برخی مواقع می بینیم که در زمان انتخابات و تظاهرات آیینی ، تلویزیون و رسانه ملی و دیگر رسانه ها به صورت گذری یک خانم با حجاب و یک خانم بی حجاب و شل حجاب را نشان می دهد. فارغ از نگاه شخصی بنده، باید پرسید اگر یک رویه ای بد است چرا باید آن رویه بد در جایی به عنوان رویه عادی تلقی شود؟ 

این دوقطبی منجر به سلب اعتماد از هر دوطیف جامعه می شود و همین مسائل سرمایه اجتماعی ما را تقلیل داده و ممکن است به سمت تخریب و نابودی بکشد. این سرمایه اجتماعی نیز چیزی جز اعتماد مردم نیست. 

 سوال: چگونه باید سرمایه اجتماعی و اعتماد جامعه را بازگرداند تا مسئله ی حجاب از موضوعی سیاسی وارد فضای فرهنگی شود؟

ضرابی: ما باید قبول کنیم در جنگ ترکیبی کنونی، فارغ از اینکه چه کسی پیروز می شود، ما ضعفی بزرگ داریم و آن هم این است که دقیقاً احساس می شود ساختار فرهنگی خودمان و جامعه و مردم را به خوبی نشناختیم و درک نکردیم. در حالی که آنهایی که در آنطرف دنیا قرار دارند و کمر به شکست اسلام بسته اند، به خوبی ساختار فرهنگی، اجتماعی و از همه مهم تر ضعف های ما را شناخته‌اند.

برای مثال در همین رویداد های اخیر یک خانم معلوم الحالی که به خارج مهاجرت کرده و در آنجا زندگی می کند، جدا از اینکه چه چیزی پشت تفکر او است و چه پول هایی و از کجا خرج می شود، این خانم با وجود مشخص بودن معلوم الحالی و افتخار به این وضعیت، علناً با کمال میل می گوید من مخالف اسلام هستم و اسلام باید به داخل خانه بازگردد. حالا اگر از سخنان سخیفش بگذریم باید از خودمان بپرسیم که چگونه می شود زنی با چنین شرایطی اعتماد خیلی از جوانان و حتی یک نسل را متوجه خودش کند و به سوی خودش جلب کند؟

بگذارید مثال دیگر بزنیم. ما در صنعت موشکی دیدم که شهدایی همچون تهرانی مقدم و دیگران وقتی دیدند که صنعت موشکی ایران چقدر ضعف دارد، آمدند مهندسی معکوس کردند تا اینکه امروز با گذشت چند دهه به قطب موشکی منطقه تبدیل شدیم. حال سوال است که چرا ما نمی توانیم در حوزه فرهنگی دست به مهندسی معکوس بزنیم. 

باید بفهمیم امثال این خانم که شرح دادیم چکار کرد که بخشی از نسل ما را به سمت خودش جلب کرده و کاری کرد که این نسل خواسته های او را انجام بدهد؟

من تصور می کنم هنوز متصدیان اجرایی فرهنگی کشور در آزمون و خطا قرار دارند و اصلاً چیزی به عنوان مهندسی معکوس در آنها دیده نمی شود. با نگایی به تصمیمات اخیر مانند جریمه و برخی محدودیت ها باید پرسید که آیا با توجه به اینکه بخش زیادی از متصدیان ما امروز معتقد به جریمه هستند، یک دهه دیگر روی همین جریمه ایستاده اند یا خیر؟ آیا 10 سال دیگر هم معتقد به همین جریمه های نقدی و قهری هستند یا خبر؟ 

به نظر می رسد هنوز تکلیف مسئولان اجرایی ما مشخص نیست و همواره به دنبال آزمون و خطا هستند در حالی که جامعه دیگر کشش آزمون و خطا ندارد. پس باید بپذیریم جلب اعتماد جامعه تنها راه برای پیشبرد سیاست های فرهنگی است. 

 سوال: به عنوان سال آخر منظور شما از ظریف کاری که پیشتر اشاره کردید چیست و چه باید کرد؟

ضرابی: به نظر می رسد ما در کار فرهنگی هم نگاهی سطحی داشتیم و با نگاهی به تصمیمات اخیر مثلاً استفاده از افرادی برای ممانعت از ورود افراد بی‌حجاب به اماکن فرهنگی و تجاری ناشی از همین سطحی نگری است. وقتی متوجه بیماری می شویم به دنبال 2 کنش هستیم که نخست شناسایی و تسکین و دیگری درمان درد است. به نظر من این کارهایی که انجام می شود، نه اینکه کار بدی باشد و البته برخی از این رفتارها خوب است، زیرا باید سعی کنیم با محبت وارد این ورطه شویم که محبت عنصری الزامی برای کار فرهنگی است. 

اما ما مسئله حجاب را موضوعی سطحی دیدم. چون نگاه ما سطحی است فکر می کنیم با اقدامات سطحی و تذکرات لسانی و برخی محدودیتها حل می شود. برای مثال اینکه پیش از اتفاقات سال گذشته شاهد این بودیم که بانوان بی حجاب و شل حجاب را برای ساعاتی به کلاس های توجیهی می برند، باید پرسید این کلاس ها چه اندازه میتواند تاثیر گذار باشد ضمن اینکه ممکن است هیجان زدگی و عصبانیت را نیز بیشتر کند. 

طبق گفته بزرگان اینکه یک دانش‌آموز را طی مدت 12 سال در نظام آموزشی و مدرسه نمی توانیم از آن یک دختر آرمانی و انقلابی دربیاوریم، بعد می خواهیم ظرف 20 دقیقه از او یک فرد با حجاب بار بیاوریم. 

متاسفانه مسئله سر این است که ما اصلاً متوجه نشدیم مقوله حجاب را متوجه نشدیم چی است. همانطور که دغدغه جراحی اقتصادی داریم با کار زمان بر که اگر چه دیر شده، باید با تصمیماتی بلند مدت به جراحی فرهنگی فکر کنیم. در این برحه زمانی یعنی اصلاح ساختارهای دیگری مانند سیاسی و اقتصادی که ایجاد نوعی اعتماد در جامه را فراهم کند. 

ما در مقوله حجاب معتقد هستیم باید ریشه را بیابیم و از پرداختن به شاخه و برگ رها شویم. حجاب متاثر از عفاف است، یعنی جوشیدن از باور درونی عفاف تولید می کند. خود عفاف متاثر از متن خانواده است و خانواده متاثر از اخلاق و اخلاق نیز متاثر معنویت و معنویت متاثر از دین است. 

امروز دشمن به دنبال خراب کردن باورهای دینی ما است. یعنی دشمن ما هم فهمیده که حجاب چند پله عقب تر از دین قرار دارد و حجاب فقط شاخه یا برگ درخت دیانت و ایمان است. ریشه آن دین است و دشمن به خوبی این مسئله را فهمیده و برای آسیب به آن برنامه دارد. دشمن نخستین کاری که انجام می‌دهد در واقع ورود کرد به موضوع دین و وقتی از باورهای دینی مردم را میگیرد. عملاً فرهنگ و جامعه را بی مغز می کند. وقتی ما را از زبان خودمان گرفت و استفاده از واژه های غربی به عنوان کلاس در بین جامعه شد. یعنی قلب تپنده جامع را در دست گرفته است.

لزا باید توجه داشته باشیم اصل حجاب نیست که بتوانیم با چند جریمه آن را درست کنیم. اکنون اصل قلب و مغز فرهنگ است که نیازمند درمان است. چطور در جراحی اقتصادی امروز کلنگ می زنیم اما اثر آن و استفاده از آن را 10 سال دیگر می بینیم. اما چرا در مقوله احجاب این عجله وجود دارد تمامی مردم از فردا حجاب کامل و بی نقص داشته باشند. این مقوله فرهنگی نیاز به جراحی دارد و جراحی و اثرات آن زمان بر و براساس برنامه و فرهنگ سازی است.

در حالی که دشمن متوجه شده برای زرد کردن برگ درخت دین که همان حجاب است، باید ریشه را خشکاند و به دنبال ریشه رفته است و ما و شما به دنبال درست کردن برگ هستیم. در حالی که عمق و اصل را فراموش کردیم. دشمن بسیار خوب دارد کار می کند و بسیار حرفه ای وارد شده و مارا متوجه و سرگرم مسائل سطحی مانند حجاب و به اصطلاح برگ درخت دین کرده در حالی که ما هم وارد تله دشمن شده و سرگرم برنامه دشمن شدیم. در حالی که خودش به دنبال ریشه رفته است. 

امروز مسائلی مانند جرم انگاری و رفتار قهری با مسئله بی حجابی همان تله دشمن و موج تخریب است که متاسفانه مدیران و ما و شما نیز وارد این تله شده‌‌ایم و مشغول و سرگرم این جزئیات و مسائل سطحی هستیم. 

عمده مشکل ما این است که در مقوله ی فرهنگی دچار عجله زایی شدیم و می خواهیم به سرعت موضوعات و مسائل حل و اجرایی شود.