میزی که ایران چید؛ همه منهای آمریکا

1- شش سال فاصله است، از روزگاری که رئیس‌جمهور آمریکا گفت « عربستان گاو شیرده ماست»، تا پریروز که نیویورک تایمز نوشت «آمریکا پشت درِ مذاکرات ایران ، چین و عربستان ماند». ادبیات ترامپ، توهین‌آمیز بود، اما او صرفا با صدای بلند فکر می‌کرد و باطن نگرش آمریکا به دیگران در طول دهه‌ها را بیرون می‌ریخت. ترامپ گفته بود: «عربستان برای ما مانند گاوی شیرده است که هر وقت دیگر نتواند دلار و طلا بدهد، دستور ذبح آن را صادر می‌کنیم و این واقعیتی است که همه دوستان و دشمنان آمریکا به ویژه خود مقامات سعودی از آن آگاهند. عربستان، باید سه چهارم ثروتش را به آمریکا بابت حمایت‌های ما بپردازد». اما شش سال بعد، روزنامه نیویورک تایمز خبر می‌دهد آمریکا در مذاکرات ایران و عربستان با میزبانی پکن، پشت در مانده است.

۲- رفتار درست و رو به جلوی عربستان را با ادبیات برخی سیاسیون غربگرا در ایران مقایسه کنید که بلافاصله پس از انتشار خبر توافق نوشتند و گفتند ایران باید بدون فوت وقت سراغ مذاکره با آمریکا درباره برجام و FATF و اوکراین برود و گرنه توافق با دیگران بی‌فایده است(!) اینها همان جریان سیاسی هستند که اواخر شهریور 1399 در نشریه «صدا» و درباره مذاکره توهین‌آمیز ترامپ با رئیس‌جمهور صربستان نوشتند: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌‌کننده می‌پسندد، این است: همچون برّه‌‌ای در مذبح و برده‌‌ای در مسلخ. آیا اقداماتی از این جنس را باید مایه شرمساری دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی کند، باید آن را تمسخر کرد، یا عقلانیتی سیاسی خواند؟»! آنها همان روز برای رویکرد موهن دولتمردان آمریکایی جیغ و هورا کشیدند و سیگنال دادند که حاضرند گاو شیرده و راهی مذبح باشند. (بماند که برخی بی‌مایگان غربزده، بارها در فضای مجازی نوشتند: «کاش گاوی بودم در مزارع سوئیس تا اینکه انسانی در ایران»، «هر روز با خودم میگم کاش یه گاو بودم تو مزارع اروپا»، من واقعا کارم ازین حرفا که کاش از اول در آمریکا یا اروپا به دنیا میومدم گذشته، کاش یه گاو بودم تو سوییس»!).

3- غربگراها در طول چند ماه گذشته، در حالی به دفعات گفتند «با آمریکا مذاکره کنیم»، که مقامات آمریکایی مثل بلینکن، جان کُربی، رابرت مالی، ند پرایس و دیگران تاکید داشتند: «احیای برجام، ماه‌هاست در دستور کار قرار ندارد»، «آمریکا وارد مذاکرات غیرمستقیم با تهران نخواهد شد. امروز هیچ شانسی برای بازگشت به میز مذاکره وجود ندارد،»، «موضوع احیای توافق با ایران در دستور کار کاخ سفید قرار ندارد»، «دولت آمریکا تمرکز خود را به جای مذاکرات احیای توافق هسته‌‌ای، بر سیاست تحریم و فشار قرار می‌‌دهد»، «تمرکز ما روی برجام نیست، بلکه روی اتفاقات داخل ایران متمرکزیم».

۴- سؤال تاریخ گذشته‌ای است که بپرسیم چرا مواضع برخی محافل در ایران، کاملا با مواضع آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی هماهنگ است؟ سؤال درست‌تر این است که چرا هماهنگ نباشند؟! از رژیم صهیونیستی بدنام‌تر که نداریم. معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی و سردبیر روزنامه آفتاب امروز (رمضانپور)، در حالی سردبیری شبکه ضدایرانی «اینترنشنال» را پذیرفت و اعتراضی از هم طیفان نشنید که ساختار صهیونیستی شبکه آشکار بود؛ چنان که «باراک راوید» خبرنگار صهیونیست عنوان کرد «موساد از شبکه ایران اینترنشنال، به ‌عنوان بازوی جنگ اطلاعاتی علیه ایران استفاده می‌‌کند». قبلا هم «یوسی میلمان» تحلیلگر اطلاعاتی ‌هاآرتص گفته بود: 

«ایران اینترنشنال، شبکه متعلق به موساد به ‌‌شمار می‌‌‌رود. موساد مطالبی را که نمی‌‌‌خواهد به نام خود منتشر کند، از طریق این شبکه منتشر می‌‌کند». موساد، سیا و ام آی سیکس چرا به این افراد اعتماد کردند و چرا دوستان آنها در داخل، زبان به اعتراض نگشودند؟

-۵ غربگرایان ماموریت دارند حقارت شخصیت خود را به ملت ایران نسبت دهند و حال آنکه ایران، در حال دوران‌‌سازی و تغییر معادلات جهانی است. بر اساس گزارش دویچه وله از نشست «شورای آتلانتیک» در واشنگتن در تاریخ 22 آذر 1390: «برژینسکی، برنت اسکوکرافت و جیمز جونز، سه تن از مشاوران امنیت ملی در دولت‌های کارتر، فورد، بوش پدر و اوباما گفتند جهان در نقطه عطف تاریخی از هنگام فروپاشی شوروی قرار گرفته و جنبش فراگیر در خاورمیانه نشانه این دوره است. برژینسکی گفت یکی از دلهره‌آورترین موضوعات این است که ما در مقایسه با گذشته با چالش‌های پیچیده‌تری مواجهیم». شش سال بعد، مایک پمپئو رئیس‌سازمان سیا در گفت‌و‌گو با MSNBC اظهار داشت: «نفوذ ایران در خاورمیانه، در مقایسه با ۷سال گذشته بسیار فراگیر‌تر شده و همه ‌جای منطقه حضور دارد».

۶- غرب و شرق، نقش منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران در دگرگونی نظم جهانی را می‌شناسند؛ هر چند که محافل دنباله‌رو غرب، انکار نمایند و ایران را منفعل وانمود کنند. در این‌جا واقعیتی غیر قابل انکار برای ارزیابی ادعای طرفین وجود دارد. تصور کنید که ایران پس از فروپاشی شوروی، در برابر تاخت و تاز آمریکا، ناتو و اسرائیل تدبیر نمی‌کرد، به مقاومت فعال کشورها سامان نمی‌داد و غرب بر منطقه چنبره می‌زد. در این صورت، چین و روسیه و هند و دیگران بابد برای مراودات معمول دیپلماتیک و خرید یک بشکه نفت یا صادرات یک کانتینر از محصولات خود، از آمریکا اجازه می‌گرفتند. اما حالا همین دولت‌ها می‌توانند در جهانی متکثر، با کشورهای منطقه مراوده کنند. متغیر مهم، ضربه راهبردی به سلطه بلامنازع آمریکا پس از فروپاشی شوروی و اشغال افغانستان و عراق است که با محوریت ایران انجام گرفته است؛ تا جایی که حتی عربستان که در طرف تیم بازندگان (آمریکا) قرار داشت، تصمیم می‌گیرد از آن موقعیت فاصله بگیرد. دگرگونی‌های اساسی در نظم وابسته به اخم و لبخند آمریکا، پس از آن اتفاق می‌افتد که سلسله جنگ‌ها در منطقه (از افغانستان و عراق و سوریه تا لبنان و فلسطین و یمن/ جنگ جهانی سوم و چهارم به تعبیر محافل آمریکایی- صهیونیستی) مغلوبه شده و ابهت بانیان آن فرو ریخته است. این مهندسی مستحکم و ضمنا منعطف، اصالتا ایرانی است.

۷- رهبر انقلاب در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای از تعبیر «نرمش قهرمانانه» استفاده کردند که شاید با سوء تفاهم نزد غرب و پیروانش مواجه شد. این تاکتیک البته از سوی دولت وقت به درستی فهمیده و استفاده نشد تا بتوانند منافع ملت ایران را در برجام تامین کنند؛ اما با وجود کج کارکردی برخی اجزای آن دولت، راهبری حکیمانه رهبر انقلاب موجب عبور کشور از بحران‌افکنی دشمن و پیشبرد راهبرد کلان نظام در سطح منطقه و جهان شد. محاسبه دشمن درباره برجام، استحاله خاموش انقلاب اسلامی بود؛ چنان که جان ساورز رئیس‌وقت MI6، از آن به عنوان «نُرمالیزاسیون انقلاب» یاد کرد. اما مسیر تحولات به سمت دیگری رفت و در حالی که آمریکا و اروپا خیال می‌کردند سر ایران کلاه بزرگی گذاشته و گرفتار برجامیزاسیون و نُرمالیزاسیون کرده‌اند، خود گرفتار نقشه بزرگ‌تر ایران شدند. نقشه تنگ کردن حلقه محاصره ایران با اشغال افغانستان و عراق، جنگ نیابتی داعش، و نهایتا آشوب‌افکنی همزمان در ایران و عراق و لبنان کجا؟ و انتقال کانون بحران از سوریه و عراق و افغانستان به اروپا (اوکراین) و آشوب‌زدگی رژیم صهیونیستی و برخی دولت‌های اروپایی کجا؟ 

۸- وبسایت الجزیره اواخر تیر 1394 یادداشت قابل تأملی به قلم یکی از اعضای اپوزیسیون جمهوری اسلامی (حمید دهباشی) منتشر کرد که همچنان خواندنی است: «طبق تعریف توماس فریدمن، دکترین اوباما این است که مشارکت دادن ایران بیش از انزوا قادر به برآوردن نیازهای آمریکاست. آنچه از نگاه جمهوریخواهان و نومحافظه‌کاران، تلاش برای به دست آوردن دل ایران تلقی می‌‌شود، در حقیقت نوع بسیار زیرکانه‌‌تری از امپریالیسم است. مثل یک شطرنج‌باز که از ضعف‌‌ها و قوت‌‌ها، واکنش‌های عصبی و امیال پنهان همه بازیگرانش آگاه است. اوباما به سعودی‌ و ترکیه اجازه می‌‌دهد کار خودشان را در یمن یا سوریه پیش ببرند... اگر توافق با ایران از نقشه‌‌های کنگره یا مخالفان در ایران جان سالم در ببرد، گل سرسبد دستاوردهای اوباما به عنوان تجلی قدرت هوشمند خواهد شد... به تعبیر جوزف نای، این ترکیب قدرت نرم و سخت است. دکترین اوباما اهدافی فراتر از ایران و برنامه هسته‌ای‌‌اش دارد؛ اما همیشه میان نیات مؤلف یک دکترین و شیوه‌ خوانش و شکستن ساختار آن توسط دیگران اختلاف وجود دارد. برای دکترین اوباما هر نامی که انتخاب کنید، او و جوزف نای باید کوله‌‌بار خود را ببندند و به قم بروند تا بفهمند قدرت هوشمند چیست... از همان مرزهای پُرنفوذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بروند و تأسیسات هسته‌‌ای را بازرسی و رصد کنند، از همان مرزها قاسم سلیمانی خیلی زودتر نفوذ کرده و اوباما و نای را دور زده است».

۹- محافل غربگرا که این بار توافق با عربستان را بهانه کردند، نمی‌خواهند ببینند رشته تحولات از دست آمریکا در رفته و خارج از نظم مطلوب او اتفاق می‌افتد. بنابراین انبوه تحلیل‌هایی از این دست را نمی‌بینند: «رویترز: توافق تهران- ریاض، سیلی بر صورت دولت بایدن بود»؛ «یدیعوت آحارنوت: واشنگتن، ‌بار دیگر متحمل سیلی شد»؛ «وبسایت آمریکایی وُکس: توافق تهران-ریاض، نمایانگر خاورمیانه پسا آمریکایی است»؛ «باربارا اسلاوین، تحلیلگر آمریکایی: این تحول، دو گروه را سرخورده می‌کند: حامیان تغییر حکومت در ایران و اسرائیل»؛ «مارک دوبوویتز، رئیس‌بنیاد دفاع از دموکراسی‌‌ها: این توافق، ضربه جدی به دولت آمریکاست»؛ «میشل پل خبرنگار رادیو فرانسه در اسرائیل: برآیند نگاه رسانه‌‌های اسرائیل به این توافق، یک خبر بد و سیلی واقعی به دولت تل‌آویو است»؛ «گیوم نودَن خبرنگار رادیو فرانسه در آمریکا: واشنگتن در قبال این توافق، شگفت‌‌زده و منفعل است.»

یادداشت

۱۰- ماجرا ابعاد دیگری هم دارد و آن، تداوم سلسله موفقیت‌های کشور بدون آویزان شدن از آمریکاست. این طیف اگر مروت و انصاف داشتند، باید اذعان می‌کردند که موفقیت‌های بزرگی بدون موکول کردن مسئولیت‌ها به برجام و FATF به دست آمده، از جمله: «واکسیناسیون فراگیر و کاهش آمار قربانیان کرونا از 709 نفر به زیر پنج نفر»، «رونق دیپلماسی اقتصادی و رشد 31 درصدی تجارت خارجی»، «شکست تحریم‌ها و افزایش صادرات نفت به بالاترین سطح طی ۴ سال اخیر(۱.۴ میلیون بشکه در روز)»، «راه‌اندازی پالایشگاه‌های فرا سرزمینی»، «افزایش چشمگیر تولید گندم که موجب شد فائو، ایران را سیزدهمین تولید‌کننده بزرگ گندم جهان در سال ۲۰۲۲ معرفی کند»، «بهره‌برداری از طرح ۶۰ کیلومتری انتقال آب به سنندج که از بهمن۹۹ تا امسال، ۱۵ درصد پیشرفت داشت»، «بهره‌برداری از تونل ۳۶ کیلومتری و انتقال سالانه ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب برای احیای دریاچه ارومیه»، «بهره‌برداری از ۶ نیروگاه برق در مناطق مختلف کشور»؛

«راه‌‌اندازی طرح غدیر و تامین آب ۴.۷ میلیون نفر در 26 شهر و 1608 روستای خوزستان»، «بهره‌برداری از فاز ۱۴ پالایشگاه پارس جنوبی با ظرفیت تولید روزانه ۷۵هزار بشکه میعانات گازی، و ۵۰ هزار میلیون متر مکعب گاز شیرین و درآمد 3 میلیارد دلاری در سال»، «رونمایی از انواع موشک‌های فوق مدرن و موشک ماهواره‌بر، و انواع پهپاد‌های پیشرفته»، «بهره‌برداری از خط انتقال گاز ایرانشهر به چابهار به طول ۲۹۰ کیلومتر، با هزینه ۴۱۰ میلیون دلار»، «بهره‌برداری از راه آهن زاهدان- خاش به طول ۱۵۵ کیلومتر، به عنوان یکی از قطعات خط ریلی ۶۴۰ کیلومتری چابهار- زاهدان»، «کاهش چشمگیر کسری بودجه 480 هزار میلیارد تومانی سال گذشته که با لحاظ تورم 40 درصدی باید امسال به بالای 700 هزار میلیارد تومان می‌رسید، اما زیر 200 هزار میلیارد کنترل شد»، «تسویه ۱۱۰ هزار میلیارد تومان از بدهی‌های دولت قبل؛ و ضمنا متناسب‌‌سازی حقوق معلمان (و بازنشستگان و کارمندان) با بار مالی بیش از 60 هزار میلیارد تومان». اینها مشت نمونه خروار است و نشان می‌دهد که ایران مدت‌هاست از حصار برجام و FATF خارج شده است. به تعبیر حافظ: «برو این دام بر مرغی دگر نِه- که عنقا را بلند است آشیانه». و البته که این مسیر متعالی، از مسیر «مرتع و مذبح و مسلخ» جداست.

 

محمد ایمانی