روزی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در حالی که عدهای از یارانش نزد ایشان بودند، فرمودند: «خداوندا! برادران مرا به من بنما! ایشان سخن را دو مرتبه تکرار کردند. در این هنگام گروهی از یاران که گرد آن حضرت بودند، گفتند: ای پیامبر خدا! آیا ما برادران شما نیستیم؟ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: نه! شما یاران من هستید؛ برادران من قومی هستند که در آخرالزمان خواهند آمد. آنها به من ایمان میآورند، در حالی که مرا ندیدهاند. خداوند آنها را با نامهای پدرانشان شناسانده است، پیش از آنکه از پشتهای پدران و رحمهای مادرانشان خارج شوند. هر یک از آنها بر دین خود پایدار میماند، در حالی که این عمل از دست کشیدن بر خارهای گَوَن در شب تاریک و در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گَز دشوارتر است. ایشان چون چراغی فروزان در دل تاریک شب میدرخشند. خداوند آنها را از همه فتنههای تیره و تار در امان نگه میدارد!»(بحارالانوار،ج۵۲، ص۱۲۴)
این فرمایش نویدبخش رسول خدا(ص) وقتی در کنار ویژگی دیگر مردمانی در آخرالزمان قرار میگیرد که علاوهبر ایمان به رسولی که او را ندیده و محضرش را درک نکردهاند؛ به آخرین امام و وصی وی یعنی مهدی موعود (عج) نیز ایمان راسخ دارند و در حالی که او را ندیدهاند به انتظار فرجش لحظهشماری میکنند، ارزش این مردمان در نزد پیامبر اسلام و اهلبیت طاهرینش را بیشتر عیان میکند.
مردمان آخرالزمانی مومن به مهدی موعود در کلام گوهربار امیرمومنان علی علیهالسلام نیز به نیکی یاد شدهاند.
«اصبغ بن نباته» میگوید: روزی خدمت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام رسیدم. دیدم آن حضرت در اندیشه خود غوطهورند. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین، موضوع چیست؟ حضرت فرمودند: «درباره مولودی فکر میکردم که او مهدی ما اهلبیت علیهمالسلام است. او زمین را بعد از آن که از ستم پر میشود، از عدل پر خواهد کرد. در دوران غیبتی که در پیش دارد بسیاری منحرف میشوند و بسیاری نیز به شاهراه هدایت راه خواهند یافت». عرض کردم: واقعا در دوران غیبت او کسانی موفق به تشخیص هدایت از ضلالت میشوند؟ علی علیهالسلام فرمودند: «آری، آنها بهترین افراد این امت هستند که خداوند به وسیله آنها اهداف بسیار بزرگی را به تحقق خواهد رساند...» (کمالالدین، ص 289).
ایشان در روایت دیگر درباره یاران امام عصر علیهالسلام میفرمایند: «خوشا به حال آنها، خوشا به شکیبایی آنها در راه دینشان، چقدر مشتاقم آنها را در زمان تشکیل حکومتشان ببینم»(اصول کافى، ج 1، ص 271).
ممکن است بسیاری از امت اسلام در اعصار و قرنهای گذشته تاکنون خود را مشمول این تعریف و تمجید والای رسول خدا(ص) و امیرمومنان(ع) دانسته باشند، اما با نگاهی به کارنامه مردم ایران در دهههای اخیر به جرأت میتوان این مردم مسلمان در عصر حاضر را یکی از مهمترین مصادیق این تعاریف بلند دانست تا آنجا که امام خمینی(ره) در وصیتنامه سیاسی الهیشان مردم کشورمان را با چنین تعابیری یاد میکنند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی(صلواتاللهوسلامهعلیهما) میباشند. آن حجاز که در عهد رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمیکردند و با بهانههایی به جبهه نمیرفتند، که خداوند تعالی در سوره «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است و آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آن قدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا(علیهالسلام) آن شد که شد. و آنان که در شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز میبینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبههها و مردم پشت جبههها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها میکنند و چه حماسهها میآفرینند و میبینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده میکنند. و میبینیم که بازماندگان شهدا و آسیبدیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهرههای حماسهآفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینانبخش با ما و شما روبهرو میشوند و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستند، و نه در محضر امام معصوم(صلواتاللهعلیه) و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی میباشیم.» (صحیفه امام، ج 21، صص: 411-410).
پس بیراهه نیست که این امام عزیز و امت مومن و سرافرازش و خلف صالح آن رهبر الهی را بر پایه آنچه در ایستادگی و مبارزه و تحقق انتظار واقعی برای فرج و ظهور مهدی موعود(عج) در عصر حاضر از خود نشان دادهاند (چه در مبارزه با طاغوت و ظلم و پیروزی انقلاب اسلامی و چه در مقابله با جنگی که اسلام و این سرزمین و انقلاب مقدس را هدف گرفته بود) از آن کسانی دانست که رسول خدا(ص) آنها را برادران آخرالزمانی خود نامید و امیرمومنان علی(ع) آنها را «بهترین افراد این امت که خداوند به وسیله آنها اهداف بسیار بزرگی را به تحقق خواهد رساند» خواند. وقتی از تحقق انتظار واقعی توسط این مردم سخن میگوییم نه اینکه کسانی در نسلهای گذشته منتظر مهدی موعود نبودهاند بلکه مردم عصر حاضر در این سرزمین به تاسی از حدیث پر معنی و رمزآلود پیامبر اسلام که فرمودند: «اَفضَلُ اَعمالِ اُمّتی انِتِظارُ الفَرَج» «برترینِ اعمال امّت من این است که منتظر فرج باشند»؛ (کمالالدین و تمامالنعمهًْ، ج۲، ص: ۶۴۴؛ مناقب آلأبیطالب علیهمالسلام (ابن شهرآشوب)، ج۴، ص: ۴۲۶؛ بحارالأنوار، ج۵۰، ص: ۳۱۸)، نشان دادند که انتظار فرج نشستن و چشم به در دوختن یا فقط دعا کردن و حتی انتظار منفعلانه برای پر شدن جهان از فساد و ظلم نیست بلکه انتظار فرج یک عمل و فعل و تحرک دانسته شده است. این انتظار واقعی و عینیت بخشیدن به افضل اعمال است که به مردمان این عصر ایمان و توان و انگیزه بخشیده است که تا پای جان در مبارزه با نظام طاغوت و یا بیرون راندن دشمن مورد حمایت جبهه کفر جهانی از میهن اسلامی و ایستادگی در برابر دشمنان تکفیری دین خدا ایستادگی کنند و جان خود یا عزیزترین نزدیکان خود را در این مسیر نثار کنند، همچنین سختترین محدودیتها و دشمنیهای اقتصادی را از جانب دشمنان قسمخورده تحمل کنند و در این شرایط سخت با ایمان به تحقق فرج وعده داده شده و با تلاش مومنانه به رشد و بالندگی اقتصادی، نظامی، منطقهای و... دست پیدا کنند.
این ایمان به انتظار عملی برای فرج است که گسترش دایره فرهنگ اسلامی و مهدوی به خارج از مرزها حمایت از مظلومان عالم و مسلمانان مورد ستم ظالمان رو به اضمحلال را نه یک تاکتیک سیاسی بلکه وظیفهای دینی میداند چون یقین دارند اگر امروز امام غایب در پرده غیبت نبود و بر راس حکومت اسلامی قرار داشت هم این دفاع از مظلوم را در رأس کارهای خود قرار میداد.
این مردم منتظر و مومن بودند که به بهترین شکل به دستور امام غایب برای مراجعه به علمای عامل در عصر غیبت کبری عمل کردند و با ایمان و اعتقاد، مسئله ولایت فقیه را که آرزوی دیرینه بسیاری از علمای گذشته بود در جامعه محقق کردند تا با ایمان به ولایت فقیه، زیست در عصر ظهور را تمرین کنند.
در روایتی که به توقیع شریف معروف است از ولیعصر عجلاللهفرجهالشریف نقل شده که فرمودند: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجهًْ الله علیهم» «و اما در رخدادهایی که پیش میآید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم» (وسائلالشیعه-حر العاملی- تهران: مکتبهًْالاسلامیهًْ، ج18, ص 101).
البته در کنار اهمیت رجوع به فقها برای اطلاع از احکام شرعی و مسائل روزمره وقتی حضرت از عبارت «حوادث واقعه» سخن میگویند مشخص میشود که موضوع صرفاً مراجعه برای احکام فردی و شخصی نظیر نماز و روزه و... نبوده است چرا که مردم خود میدانستهاند که باید برای اطلاع از سؤالات شرعی خود به فقها مراجعه کنند لذا منظور حضرت فراتر از این امر است.
مرحوم علامه مصباح یزدی(ره) در این خصوص میفرمایند: «کلمه «حوادث واقعه» به هیچ وجه از نظر لغت و دلالت وضعی به معنای احکام شرعی نیست، بلکه معنای بسیار وسیعتری دارد که شامل مسائل و مشکلات و رخدادهای اجتماعی میشود. تعبیر «فانهم حجتی علیکم و انا حجهًْ الله علیهم» بیانگر این است که نظر فقهای جامعالشرایط در همه مسائل مربوط به جامعه اسلامی بهعنوان حجت است و آنها حجت بر مردم در عصر غیبت هستند.(نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی اما م خمینی(ره)، 1380،ص 99- 100).
حضرت امام خمینی(ره) نیز در این خصوص فرمودهاند: «اینکه میگوید ولی امر حجت خداست، آیا در مسائل شرعیه حجت است که برای ما مسئله بگوید، اگر رسول اکرم فرموده بود که من میروم و امیرالمؤمنین حجت من بر شماست شما از این میفهمیدید که حضرت رفتند، کارها همه تعطیل شد، فقط مسئله گویی مانده که آن هم به حضرت امیر واگذار شده است؟ یا اینکه حجهًْالله یعنی همانطور که حضرت رسول اکرم حجت است و مرجع تمام مردم، خدا او را تعیین کرده تا در همه کارها به او رجوع کنند، فقها هم مسئول امور و مرجع عام تودههای مردم هستند»(ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1377، ص 69).
اکنون به جرأت میتوان گفت که با وقوع انقلاب اسلامی و با ایستادگی مردم ایران در برابر ظلم جهانی با اعتقاد به فرهنگ مهدوی، مردم بسیاری در دنیا با مقوله فرج و انتظار موعود بیش از گذشته آشنا شدهاند و مشتاقانه تحقق انقلاب مهدوی و نجات بشر را به انتظار ایستادهاند.
رهبر انقلاب میفرمایند: «شاید در تاریخ بشر کمتر دورهای اتفاق افتاده باشد که آحاد بشری، جامعه بشری در همه جای عالَم، به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند- چه نخبگان که آگاهانه این نیاز را احساس میکنند، چه بسیاری از مردم که احساس نیاز میکنند ولی در ناخودآگاهِ خودشان- احساس نیاز به یک منجی، احساس نیاز به مهدی، احساس نیاز به یک دست قدرت الهی، احساس نیاز به یک امامت معصوم، احساس نیاز به عصمت، به هدایت الهی؛ در کمتر دورهای از تاریخ، انسان این همه احساس نیاز به این حقیقت والا سراغ دارد. (سخنرانی تلویزیونی-۲۱ /۰۱/۱۳۹۹).
جامعه ما این روزها در نسل نوجوان و جوان خود شاهد امواج عشق و ارادت به حضرت مهدی(عج) است که نشان از انتقال نسل به نسل تفکر مهدوی و فرهنگ انتظار است، البته باید برای خنثیسازی توطئه دشمنی که به هر وسیلهای نمیخواهد این تفکر و فرهنگ نهادینه و حاکم شود مردم این سرزمین بهعنوان پرچمدار این نهضت الهی بیش از پیش برای تربیت مهدوی خود و نزدیکتر شدن به نقطه مطلوب و آرمانی در این مسیر تلاش کنند.
رهبر انقلاب در این خصوص هم میفرمایند: «ما که انتظار فرج داریم، انتظار ظهور حضرت بقیّهًْالله(ارواحنا فداه) را داریم، باید در این راه تلاش کنیم؛ باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعه مهدوی؛ هم خودسازی کنیم، هم به قدر توانمان، به قدر امکانمان، دگرسازی کنیم و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به هر اندازهای که در وسع و قدرت ما است، به جامعه مهدوی نزدیک کنیم که جامعه مهدوی، جامعه قسط است، جامعه معنویت است، جامعه معرفت است، جامعه برادری و اخوّت است، جامعه علم است، جامعه عزت است. (۲۱/۰۱/۱۳۹۹)
عباس شمسعلی