انقلابی که تمام نظریه های شکست را شکست داد

محمدحسن دهقانی تحلیلگر مسائل استراتژیک / انقلاب اسلامی حرکتی بدیع و عظیم در جهت احیای دین و معنویت در مقیاس ملی و جهانی بود. این انقلاب نه ماهیت دموکراتیک و پارلمانتاریستی داشت نه یک انقلاب سوسیالیستی بود که در قالب مبارزات مسلحانه سازماندهی شود ، بلکه مجاهدتی اسلامی بود که با شعار ها  و مطالبات الهی و با سازماندهی مردمی بر اساس فرهنگ اسلامی محقق شد.

اصلی ترین شاخصه این انقلاب بزرگ این است که می¬خواهد با پیوند " زندگی و بندگی "، دین را بعنوان عامل تاثیرگذار و الهام بخش و تعیین کننده ، به فرایند های اجتماعی وارد کند و جامعه و تمدنِ نوینی بسازد .  انقلاب اسلامی امروز به یک جنبش و خیزش فرامرزی وتمدنی در مقابل تمدن غرب تبدیل شده و معادلات قدرت را تغییرداده و درحال پیشروی به سوی قله ها و سنگر های کلیدی جهان است . این انقلاب طلیعه عصر روشنگری اسلامی است که مکتب ، منطق و برنامه خود را دارد . 

 بررسی ادوار نظم نوین جهانی به خصوص در سال‎‌های 1980 تا 2005 میلادی نشان می‌دهد که در این دوره، مفهوم جهانی‌سازی به این معنا بود که همه‌ی کشورها تحت سلطه و رهبری ایالات متحده آمریکا، درحال پیاده‌سازی اهداف و هژمونی آن کشور در جهان باشند. 

این بدان معنا است که راهبرد و شیوه‌های اجرای نظم نوین جهانی در زمان بوشِ پدر، متکی بر هژمون جهانی آمریکا بوده است و هر چه آمریکا در این مسیر موفق‌تر عمل می‌کرد، نظم نوین جهانی بیشتر و بهتر پیاده می‌شد.

بررسی وضعیت خاورمیانه (اصطلاح آمریکایی‌ها برای اشاره به منطقه‌ی غرب آسیا) در آن سال‌ها نیز کاملاً تأییدکننده این ادعا است. زیرا ایالات متحده، با نفوذترین کشور در منطقه‌ی غرب آسیا بود.لذا این امکان را داشت که انواع منازعات سخت، نیمه‌سخت  و نرم را مدیریت کند و نظم و هماهنگى را حکمفرما سازد. 

اما شرایط اینگونه پیش نرفت و در ادامه، ضعف جدی نسخه‌ی آمریکایی نظم نوین جهانی به‌واسطه‌  گسترش تفکر و الگوی انقلاب اسلامی در منطقه رقم خورد؛ تا آنجا که امروز، خبری از نسخه‌ی آمریکایی نظم نوین جهانی نیست و خود آمریکا در آخرین نسخه‌ی نظم نوین جهانی، در حال هضم شدن و افول بی‌سابقه می‎باشد. 

اما چگونه این رخداد عظیم، به‌واسطه‌ی انقلاب اسلامی رقم خورد؟پس از جنگ جهانی دوم، نظم جهانی مطلوب یهود، به‌صورت نظام تک‌قطبی و با لیدری آمریکا طراحی شده بود و به‌تدریج در حال شکل‌گیری بود که پیروزی انقلاب اسلامی، بساط‌شان را برهم زد.

در گام اول تا حدود یک دهه سعی کردند انقلاب نوپای اسلامی را به کلی از بین ببرند. لذا انواع روش‌ها و راهبردهای سخت شامل: جنگ تمام عیار،  ترور مردم و مسئولان بلندپایه کشوری و لشکری ،کودتا، بمب‌گذاری و انواع روش‌های نیمه‌سخت مانند: تحریم‌های اقتصادی، تحرکات تجزیه‌طلبی و قومیتی،  اختلافات مذهبی ، ایجاد دوقطبی سازی های فرهنگی و اجتماعی  را پیاده کرده است .

انقلابی که تمام نظریه های شکست را شکست داد

در گام دوم وقتی در کمال شگفتی دیدند که تمام راهبردهای مورد استفاده علیه انقلاب اسلامی، یکی پس از دیگری شکست می‌خورد، مطمئن شدند که براندازی انقلاب اسلامی امکان‌پذیر نیست ، لذا نظم نوین جهانی را مبتنی بر نظام پارلمانی طراحی کردند.

نظام پارلمانیِ جهانی یعنی به‌جای آنکه یک کشور، در جایگاه لیدر باشد؛ یک مجموعه‌ی جهانی، رهبری و کنترل جهان را بر عهده می‌گیرد و دولت‌ها تابع این مجموعه‌ی جهانی می‌شوند که امروز مصداق این نظام پارلمانی جهانی، سازمان ملل متحد و آژانس‌های تابعه‌ی آن هستند.

در گام سوم برای تحقق آن نظم مورد نظر انتظار ، زمانبندی دقیقی را مشخص کرده اند از جمله مهمترین آن زمان هاتعیین سال 2030 میلادی بوده است . 

در گام چهارم در جهت تحقق نظم نوین جهانی تا افق ۲۰۳۰ باید یک سند بالادستی بین‌المللی تدوین می‌شد به نام سند توسعه‌ی پایدار ۲۰۳۰ ، که به طور دقیق صورت پذیرفت . 

اما طرح جدید نظم نوین جهانی، باز هم از تهاجم عمیق و بنیادین انقلاب اسلامی در امان نماند و سرعت گسترش الگوی انقلاب اسلامی که نامش تمدن نوین اسلامی است، یهود را به اضطرار انداخت که مدل نظم نوین‌شان باید حداقل ۵ - ۶ سال زودتر محقق شود.

در گام پنجم به‌منظور سرعت بخشیدن به اجرای سند توسعه‌ی پایدار ۲۰۳۰در کشورها، خصوصا دشمن اصلی خود یعنی  جمهوری اسلامی ایران ، تسریع‌گری به‌نام کرونا (استعاره از تاج‌گذاری) طراحی و اجرا کردند . 

نگارنده معتقد است لازمه‌ی دشمن‌شناسی در عصر حاضر، اطلاع از گام های فوق بعنوان پروژه یهود شناسی برای تحقق نظم مورد انتظار آنان است و بدون تسلط عمیق بر آن، دشمن‌شناسی درستی صورت نمی پذیرد  .

دکترین چرچیل، نقطه اتکای نظم نوین جهانی

در ﺳﺎل ۱۹۴۳ ﻣﯿﻼدی و در خلال جنگ جهانی دوم، شرایط جنگ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ‌ای شد ﮐﻪ ارﺗﺶ ﻫﯿﺘﻠﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان دﺷﻤﻦ اﺻﻠﯽ جریان یهود، ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺑﺮ ﻣﺪار ﭘﯿﺮوزی و ﻗﺪرت پیش می‌رفت و ﻣﺘﻔﻘﯿﻦ - به طور خاص ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ - در ﻣﻮﺿﻊ ﺿﻌﻒ ﺟﺪی و سقوط کامل ﻗﺮار داﺷﺘﻨﺪ، تاحدی ﮐﻪ ﮐﻞ ﮐﺸﻮر ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﻓﻘﻂ ﻃﯽ دو ﻫﻔﺘﻪ سقوط کرد و ﺑﻪ ﺻﻮرت ﮐﺎﻣﻞ ﺗﻮﺳﻂ آﻟﻤﺎن اﺷﻐﺎل ﺷﺪ. از این رو اﺣﺘﻤﺎل ﺳﻘﻮط ﻟﻨﺪن، اﻣﺮی ﺟﺪی تلقی گردید. در پی این اتفاقات، اجلاس تهران با حضور رهبران سه قدرت آن زمان یعنی بریتانیا، آمریکا و شوروی در شهر تهران - و بدون اطلاع شاه پهلوی- تشکیل شد.

در این جلسه، چرچیل جمله‌ی مهمی را گفت :«واقعیت» آنقدر ارزشمند است که باید انسان حتماً آن را در پوششی از دروغ بپیچاند و محافظت کند. 

پس از کنفرانس تهران، دو اتفاق مهم از سوی متفقین علیه آلمان نازی رخ داد:

1- افزایش بی‌سابقه‌ی حملات ایذایی به‌گونه‌ای که افسران و فرماندهان ارتش آلمان به این نتیجه رسیده بودند که هر عملیات نظامی از سوی متفقین، ایذایی است و ارزش دفاع سرسختانه را ندارد؛

2-طرح‌ریزی متفقین بر قسمت غربی آلمان که در واقع سمت قدرتمند آن بود صورت گرفت، نه قسمت ضعیف در شرق که درگیر شوروی بود؛

در نتیجه زمانی که متفقین، عملیات نرماندی (بزرگترین عملیات آبی-خاکی جهان) را آغاز کردند؛ اولاً ارتش آلمان تصور می‌کرد این عملیات نیز یک عملیات ایذایی است و ثانیاً باور نمی‌کرد دشمن، از قسمت قوی به وی حمله کند.

لذا معنای جمله‌ی چرچیل در کنفرانس تهران، اینجا مشخص شد که چطور واقعیتی مثل عملیات نرماندی، در میان عملیات‌های فریب و ایذایی مخفی شده بود و اینگونه شکست ارتش آلمان، از شکست در نرماندی رقم خورد.

اکنون شواهد دالّ بر این است که مشابه چنین راهبردی، به‌منظور تحقق نظم نوین جهانی از سوی جریان یهود به‌کار گرفته شده است که همان عملیات کووید-19 می‌باشد؛ به‌گونه‌ای که این مسأله و حتی بیماری‌های مشابه که در آینده ممکن است رخ دهند، عملیات‌هایی هستند برای تسریع تحقق نظم نوین جهانی و تثبیت جایگاه و اصالت سازمان‎‌های بین‌المللی که پروتکل‌های آنها، مبنای تصمیم و اقدام سایر کشورها است. به عبارت دیگر می‌توان تمرین تبعیت از سازمان‌های جهانی را در نظام پارلمانی نوین، همان حقیقتی دانست که سایر مسائل به‌عنوان دروغ‌های عامدانه آن را پنهان کرده‌اند. 

در پایان باید گفت: انقلاب اسلامی با تمام فراز و نشیب های داخلی و خارجی اش توانسته تاکنون تمام تئوری های شکست غربی – عِبری مورد نظر شیطان بزرگ را شکست دهد .