دروغ‌هایی برای توجیه یک دروغ!

آنتونی بلینکن ،  وزیر امور خارجه آمریکا در تازه‌ترین مواضع  دروغین خود بار دیگر مدعی شده است که احیای توافق هسته‌ای از اولویت‌های سیاست خارجی کشورش خارج‌شده و دیگر در دستور کار نیست! از سوی دیگر، رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اخیرا با همتای عمانی خود در وزارت خارجه این کشور دیدار فشرده‌ای را در خصوص تبادل زندانیان ( میان ایران و آمریکا) و نحوه احیای مذاکرات هسته‌ای داشته است. اگرچه این تناقض رفتار و تاکتیکی در حوزه سیاست خارجی آمریکا منبعث از تقسیم وظایف دیپلمات‌ها در حوزه دیپلماسی آشکاروپنهان تلقی می‌شود، اما به نظر می‌رسد حداقل دولت بایدن قدرت مدیریت این بازی دوگانه را ندارد! به عبارت بهتر، مقامات آمریکایی در حال توجیه دروغ خود مبنی بر توقف روند مذاکرات با دروغ‌هایی دیگر هستند! ادغام این دروغ‌های تبعی در دروغ اصلی، منجر به برهم ریختن آشکارتوازن رفتاری و گفتاری مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا شده است! 

دموکرات‌های آمریکا از ابتدای حضور جوبایدن درمسند قدرت تلاش کردند تا فرمول«بازگشت ظاهری به برجام»را در دستور کار قرار دهند. بر اساس این فرمول وتاکتیک، آمریکا اسما به توافق هسته‌ای بازمی‌گردد اما در عمل، تحریم‌ها را به‌صورت قطره‌چکانی، مدیریت‌شده و محدود علیه تهران رفع خواهد کرد .هدف از این موضوع، بسترسازی برای مهیاسازی میز مذاکرات غیرهسته‌ای ( در ابعاد منطقه‌ای و موشکی) بوده است. اکنون، در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱ ، نیمی از دوران ریاست جمهوری بایدن سپری‌شده و وی در نیل به این هدف ناکام مانده است. از سوی دیگر،برخلاف تصور مقامات آمریکایی، نه‌تنها وقوع اغتشاشات اخیر با هدایتگری غرب منجر به تمایل ایران مبنی برامتیازدهی بیشتر به آمریکا پای میز مذاکرات نشده است، بلکه تهران همچنان بر خطوط  قرمز خود از جمله «لزوم ارائه تضمین‌های اعتباری به شرکت‌های سرمایه‌گذار خارجی»و « مختومه سازی کامل پرونده‌های ادعایی آژانس» تأکید دارد.در چنین شرایطی دولت بایدن باید میان دو گزینه «بازگشت واقعی به برجام» یا « ادامه مسیردولت ترامپ»دست به انتخاب بزند .

انتخاب هر یک از این دوگزینه برای بایدن تبعاتی به دنبال خواهد داشت، بااین‌حال تبعات انتخاب گزینه دو ( ادامه بازی برجامی ترامپ) به مراتب برای کاخ سفید سخت‌تر خواهد بود. 

دروغ‌هایی برای توجیه یک دروغ!

نکته دیگر،  مربوط به خلق و ابراز برخی از ایده‌های برجامی  در برهه کنونی و به حوزه سیاست خارجی آمریکا بازمی‌گردد. در این خصوص زمزمه‌هایی مبنی بر «انعقاد یک چارچوب توافق موقت»میان ایران و اعضای ۱+۴ و درنهایت آمریکا از سوی منابع آشکار و پنهان قدرت در کاخ سفید و وزارت خارجه این کشور شنیده می‌شود که از آن تحت عنوان توافق «کمتر در برابر کمتر»یاد می‌شود. بدیهی است که هرگونه پیشنهادی که طرف مقابل در خصوص توافق هسته‌ای و روند مذاکرات ارائه دهد، متناظر با منافع ملی و مطالبات کشورمان بررسی خواهد شد .اما فراموش نکنیم که پخت‌وپز ایده‌هایی مانند توافق موقت و حتی ارسال برخی پیام‌ها ناظر بر پروسه احیای توافق اصلی ( برجام)،  درست در بحبوحه اغتشاشات و در اتاق‌های فکر وزارت خارجه آمریکا و حتی وزارت خارجه سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه صورت گرفته است، یعنی درست درزمانی که بازیگران غربی مدعی توقف مطلق مذاکرات و حمایت کامل از اغتشاشات در ایران بودند! موضوعی که نشان می‌دهد «دروغ» به دال مرکزی سیاست خارجی این کشورها تبدیل‌شده و تحت تأثیر همین پدیده، شاهد افزایش وزن دیپلماسی پنهان این بازیگران نسبت به دیپلماسی آشکار آن‌ها هستیم!

حنیف غفاری