عروج شهادتگونه برادر بسیجی و جهادگر پرتلاش و حسینی، حاج اسماعیل احمدی مرا برآن داشت تا چند سطری پیرامون این شخصیت و دغدغههای بلندش بنویسم.
پیوند نام این عزیز سفرکرده با بسیج، جهاد و نام اباعبدالله الحسین علیهالسلام، گویای سبک زندگی و مشی و مرام او بود.
پیدا کردن راه صحیح، مهم است ولی از آن مهمتر، ماندن در آن راه و بقای در مسیر تا رسیدن به مقصد و مقصود است. در این زمانه که جلوههای دنیا یا گرفتاریهای متعدد و متنوع، بسیاری از افراد را از پرداختن به امورات مردم غافل میکند، کسی بود که علیرغم مشغولیتهای بسیار با دغدغههای بلندی که داشت، آرام و قرار از او گرفته میشد؛ یک روز بیقرار و شیدای والی و مردم محروم بشاگرد میشد و آنجا را پایگاه میکرد؛ یک روز خوزستان و یک روز کرمان و این زنجیره هیچ گاه قطع نمیشد. با روحیه خستگیناپذیری که از او سراغ داشتم اگر هر چند سال دیگر عمرش به دنیا بود، جز این مسیر را انتخاب نمیکرد. آبرویی که خدا به او داده بود را کف دست میگرفت و با آن آبرویی مضاعف میخرید و به حل مسائل و مشکلات مردم میپرداخت. لبخند یک روستایی در منطقهای محروم را به هر زحمت و رو زدن به این و آن محقق میکرد و مأموریت جدید خود را با استمداد از امام عصر (عج) شروع مینمود.
تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست
گرفتار نشدن در دامگه دنیا و شنیدن صفیر از کنگره عرش، کاری است بس دشوار؛ کسی که در سالهای متمادی مسئولیت، میتواند روحیه جهادی خود را حفظ و چهبسا تقویت کند، معلوم است این وصف، ملکه وجودی او شده است و صرفا یک یا چند فعل جهادی انجام نداده بلکه حقیقتا مجاهد است.
پیامها و دغدغههایش بیش از هر چیز حول جبهه جهادی منتظران خورشید میچرخید. مجموعهای جهادی که در روستاهای مختلف کشورمان رد پای خدمت آن وجود دارد. بخش پررنگ دیگر در زندگی او محبت به اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام است و سرانجام نیز در ایامی که متعلق به سید و سالار شهیدان است، آسمانی شد و در ماه شعبان، پس از زیارت مزار سیدالشهدای مقاومت، حاج قاسم سلیمانی رحمتاللهعلیه، راهی دیار باقی شد. روحش شاد، یادش گرامی و راهش پررهرو باد.