پس از برگزاری خوب و موفق جشنواره تئاتر فجر در روزهای گذشته، این روزها چهلویکمین جشنواره فیلم فجر با استقبال خوب مردم، رسانهها و بخش زیادی از اهالی سینما در حال برگزاری است. از ویژگیهای مثبت این جشنواره افزایش فیلمهای شرکتکننده و راهیافته به بخش رقابتی نسبت به سال قبل و حضور چهرههای جوان و بروز استعدادهای جدید است که میتواند نویدبخش تزریق خونی تازه به حوزه مهم و اثرگذار سینمای کشورمان باشد.
جشنواره این دوره اما در اتفاقی نادر چند روز یا چند هفته زودتر از آغاز خود با اکران نمایش رقتانگیز عدهای از روزی خوران دور از منطق سینما کلید خورده بود. نمایشی که بهدلیل ضعف در سناریو و باورناپذیری روایت شدیداً مستحق دریافت تمشک طلایی است.
ماجرای این نمایش که باید دید کارگردان، تهیهکننده و سرمایهگذار اصلی آن چه کسانی و در کجای این جهان هستند، تلاش برای به راه انداختن جریان تحریم جشنواره فیلم فجر بود. برداشت اول در جریان تولید فیلمها در ماههای اخیر بود که هجمه شدید و ارعاب و تهدید برخی جریانات دیکتاتور خصلت مدعی آزادی نثار کسانی شد که حاضر به همراهی با جریان تحریم جشنواره نشدند. در ادامه و در پلانی دیگر در روزهای گذشته چند نفری که در یک فیلم حاضر در جشنواره بازی کرده یا موسیقی فلان فیلم را تنظیم و اجرا کرده بودند و طبیعتاً در قبال کارشان کلی هم دستمزد به جیب زدهاند، به بهانه نخنمای گلایه از آنچه شرایط اخیر کشور نامیدهاند و ترجمه سلیس آن نمیتواند چیزی جز حمایت از اغتشاشات ناکام ماههای اخیر باشد اعلام کردند که حضور فیلمهایی که آنها در ساخت آن بهعنوان بازیگر و... نقش داشتهاند در جشنواره فیلم فجر مورد تاییدشان نیست و باید جشنواره تحریم شود.
گذشته از اینکه ایجاد چنین حواشی عجیبی هیچ سنخیتی با فضای نشأتگرفته از هنر و روح و تفکر یک هنرمند ندارد، این نوع موضعگیریها با ابتداییترین اصول کار حرفهای نیز در تضاد است. اینکه یک بازیگر در یک پروژه سینمایی که کارگردان و تهیهکننده و مالکی دارد شرکت کند و در قبال کارش دستمزد بگیرد اما به خود اجازه دهد برای آن پروژه تعیین تکلیف یا ایجاد حاشیه نماید، تنها از کسانی بر میآید که با رفتارشان فریاد میزنند علیرغم قراردادها و ادا و اطوارهای آنچنانی، هنوز فرسنگها با حرفهای شدن فاصله دارند.
برخی گفتهاند حضورشان در فیلمهای حاضر در جشنواره مربوط به قبل از اتفاقات اخیر کشور بوده است و بهدلیل حوادث ماههای گذشته جشنواره را تحریم کردهاند، این دوستان زرنگ سینمای ایران اما نمیگویند که اولاً اگر واقعاً از فیلم شرکتکننده در جشنواره ابراز برائت میکنند، چرا دستمزد دریافتی از این پروژه را بازنمیگردانند؟ یعنی این پروژهها همه چیزشان بد و ناخوشایند شده الا پولشان؟ دوم اینکه شفاف و روشن بیان کنند در شرایطی که شرکت در جشنواره سالانه و بینالمللی فیلم فجر هدف بسیاری از کارگردانان و تهیهکنندگان و عوامل بخشهای مختلف سینمای کشورمان است و سالهاست شاهد حضور فعال و رقابت تنگاتنگ اهالی سینما در این رویداد معتبر بودهایم، این تحریمکنندگان کمشمار از این به بعد در فیلمهایی که قصد شرکت در جشنواره فیلم فجر را داشته باشند نقشآفرینی میکنند یا خیر؟ فکر نمیکنند با این رفتار و اجرای خواسته یا ناخواسته سناریوی از پیش باخته تحمیلی از اتاقهای فکری که نه دلسوز کشور و نه دلسوز اهالی هنر هستند خود بیشتر از همه آسیب میبینند؟
این افراد که این روزها حتماً برپایی پرشور جشنواره فجر و حضور و استقبال مردم و شرکت استعدادهای نوپا، باانگیزه و خلاق که آینده سینمای این کشور هستند در این رویداد فرهنگی هنری را میبینند، آیا از خود پرسیدهاند که اساساً تحریم چنین جشنواره ریشهدار و مورد اقبالی شدنی است؟ البته نباید فراموش کرد که در سالهای گذشته در بین اهالی متعدد سینما بسته به میزان فعالیت بازیگران، کارگردانان و عوامل مختلف این عرصه در سال منتهی به جشنواره گاه برخی افراد با یک یا چند پروژه در جشنواره حاضر بودند و برخی دیگر از چهرهها شاید در آن سال و حتی یکی دو سال قبلتر بنا به شرایط حرفهای و دلایل و سلیقه خود در پروژهای نقشآفرینی نکرده و طبیعتاً در جشنواره حاضر نبودند، بنابراین همواره در سالها و دورههای گذشته، عدهای از اهالی سینما در جشنواره حاضر و عده زیادی غایب بودهاند و تکرار این روند مرسوم و حاضر نبودن بخشهایی از جامعه فعالان سینما در جشنواره امسال را نمیتوان به تحریم مرتبط دانست.
گذشته از اینها، کسانی که غافل از خواب شوم دشمنان این مردم که برای تمامیت ارضی کشور در اغتشاشات اخیر دیده بودند این روزها به بهانه محاکمه و مجازات عدهای قاتل و آشوبگر مسلح که طی ماههای گذشته گلوی مامور پلیس میدریدند یا مدافعان امنیت را ناجوانمردانه شکنجه کرده و با سنگ و قمه یا اسلحه گرم به شهادت میرساندند؛ به خیال خود جشنواره فجر را تحریم کردهاند باید به این سؤال پاسخ دهند که چرا طی این سالها با وجود اثبات انواع جنایتها و خباثتهای آمریکا و اروپا علیه مردم ایران، هیچگاه حاضر نشدند جشنوارههای برگزار شده توسط این کشورها را تحریم کنند؟ آیا از مشارکت آلمان در تجهیز عراق به سلاحهای شیمیایی به کار برده شده علیه مردم و رزمندگان ایرانی بیخبرند که باز هم در جشنواره فیلم برلین شرکت میکنند؟ آیا از خباثت فرانسه علاوهبر تجهیز عراق به بمبافکنهای پیشرفته برای بمباران شهرهای ایران یا ارسال خونهای آلوده به ایدز به کشورمان یا حتی سرکوب وحشیانه معترضان فرانسوی در سالها و روزهای اخیر خبر دارند و باز هم برای خوش رقصی روی فرش قرمز جشنواره کن از هم سبقت میگیرند؟ آیا از جنایتهای مختلف جنگی، اقتصادی و تحریمهای ناجوانمردانه و زورگویانه آمریکا علیه مردم ایران که حتی بیماران سرطانی و کودکان معصوم و مظلوم پروانهای را قربانی کرده است مطلعند و باز برای شرکت در جشنواره بینالمللی فیلم آمریکا یا گرفتن ویزا و اقامت این کشور سر از پا نمیشناسند و حتی تصویر پاسپورت آمریکایی خود را نیز به نمایش میگذارند؟
اینها که با تعداد کم اما سرو صدای زیاد خود را به دروغ نماینده جامعه سینمایی کشور جا میزنند و با اجرای سناریوی از پیش مردود تحریم جشنواره به قصد زدن ضربه به نظام جمهوری اسلامی بیشتر خود را منزوی کردهاند، بهتر است در خلوت خود یا در محافلشان صادقانه به این موضوع فکر کنند که اگر حمایتهای جمهوری اسلامی از هنر و زمینهسازیهای نظام برای رشد و گسترش سینما نبود این دوستان اکنون به توفیقات امروزشان میرسیدند؟ آیا میتوانند رشد کیفی و کمی صنعت سینما و شکوفایی استعدادها (نه برای گرم کردن محافل حرام و باطل و پر کردن چشمهای هرزه به رسم پیش از انقلاب) از طریق دانشگاهها و موسسات مختلف و سرمایهگذاری صداوسیما و نهادهای مختلف انقلابی در دوران بیش از چهار دهه عمر جمهوری اسلامی را در مقایسه با دوران طاغوت نادیده بگیرند؟
وقتی امام راحل در ابتدای انقلاب فرمودند «ما با سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالفیم»، مسیر رشد و اصلاح سینما در کشور کلید خورد و زنان و دختران و جوانان علاقهمند به هنر و سینما از سرنوشت تلخ و محتوم ترسیم شده در زمان پهلوی که نهایت آن افتادن در دام انحطاط و فساد بود نجات یافتند و به عزت متکی به هنر و حفظ پاکی و بروز شکوفایی استعداد خود در سایه انقلاب اسلامی رسیدند که در سینمای جهان بینظیر است. به راستی این فضای سالم (که در سالهای اخیر جریانی خزنده سلامت آن را نشانه گرفته است) و این محمل مناسب برای رشد و شکوفایی که حتی سخاوتمندانه دختر مهاجر اما ناسپاس کشور همسایه را نیز در برگرفته کجا قابل دسترس است؟
در کدام کشور رهبر عالی و بزرگترین چهره سیاسی و مذهبی، علاوهبر حمایتهای مشفقانه از اهالی رشتههای مختلف هنری، جلسات گفتوگو و نشست و برخاست صمیمانه با اهالی سینما برگزار میکند؟ کدام کشور به غیر از ایران در جشنواره ملی خود به فیلمهای حاوی سیاهنمایی و منتقدانه علیه ارکان خود جایزه میدهد؟
با نگاهی به عملکرد جمهوری اسلامی متوجه میشویم که همواره اراده نظام حفظ همه چهرههای هنری و... و بهرهمندی از توانایی و استعداد آنها برای خدمت به مردم و کشور بوده است مگر آنکه عدهای خود برای خروج از این چتر حمایتی
و یا برای پشت کردن به کشور و مردم اصرار داشته باشند.
در عین حال نباید فراموش کرد در کشوری با این همه استعداد و نوجوانان و جوانان باهوش، توانمند، خلاق، بزرگاندیش و وجود پتانسیلهای انسانی انباشته و بینظیر در حوزههای مختلف علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، اجتماعی و... تحریم کردنهای این چنینی که در حاشیه جشنواره فجر شاهدش بودیم بیش از آنکه برای کشور تهدیدکننده یا آسیبرسان باشد که نیست، برای خود این افراد که بر محدود کردن فعالیت و حذف خود از ویترین و دایره سرویسدهی سخاوتمندانه نظام اصرار دارند خسارتزا خواهد بود.
کشوری که همچون سرچشمه جوشنده استعدادهاست با کنارهگیری چند نفر، مستاصل نمیشود همانطور که جوانان کم سن و سال آن در جنگ تحمیلی بدون هیچ آموزش و دوره تخصصی بزرگترین ژنرالهای بعثی مورد حمایت غرب و شرق را به خاک ذلت نشاندند و جوانان خلاق آن با دست خالی و در سایه سختترین تحریمها به قلههای علوم مختلف رسیدند. تحریمِ سرچشمهای چنین جوشان و پربرکت از سوی چند قطره آب که همه اعتبار، ثروت و جایگاه خود را مدیون سخاوت این سرچشمه هستند بیش از آنکه نگرانکننده باشد، نویدبخش باز شدن بیشتر فضا برای جوشش و بروز استعدادهای جدید است. در همین جشنواره امسال تئاتر و فیلم فجر، جوانان با انگیزه و توانایی پا به عرصه نهادهاند که با کمی حمایت و میدان دادن میتوانند سالها به مردم و هنر این سرزمین خدمت کنند. تجربهای که سالهاست با استعدادیابی در جشنواره مردمی عمار به اثبات رسیده است.
حرف آخر اینکه، کاش مسئولان و متولیان فرهنگی بهجای تکرار اشتباه گذشته در دادن این همه تریبون و سرویس و معافیتهای مالیاتی و... و توجه بیش از ظرفیت به افراد ناسپاس، به هنرمندان واقعی و مردمی که معیار مردمی بودنشان آدرسهای غلط بیبیسی و اینترنشنال نیست و چهرههایی که به احترام مردم و با قدردانی از نظام و انقلاب و با وجود هجمه دیکتاتورهای خفهکننده آزادی، از گذشته تاکنون متواضعانه و بدون چشمداشت چراغ جشنواره فجر و هنر و فرهنگ کشور را روشن نگه داشتهاند بیشتر توجه کنند.
عباس شمسعلی