منوچهر متکی وزیر امور خارجه سابق کشورمان اظهارداشت: در جای یک دیپلمات بودن و یا در مقر فرماندهی نظامی به عنوان یک سردار بودن، آنجایی که این جایگاهها سخن میگویند، نشان میدهند چه چیزی، چه هویتی و چه مفهوم و مکتبی را نمایندگی میکنند لذا میگویند تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.
متکی افزود: دیپلمات واقعی یک کشور کسی است که سخن گفتنش در جهت مصالح، منافع و امنیت کشورش باشد و یک طرح راهبردی مبتنی بر این منافع را در گفتگوها و مذاکراتش دنبال کند. دیپلماتها در کشورها معمولاً از ادبیات مشخصی استفاده میکنند. معمولاً گفتگوها و جلسات شأن بیشتر رسمی و تشریفاتی است. آنها آرام آرام حرص گفتن دارند.
وزیر خارجه سابق کشورمان اظهار داشت: ناکاسونده، نخست وزیر ژاپن در جلسهای به دیپلماتهای جوان کشورش میگوید شما در مذاکره با دیگران تا زمانی که به نمایندگی از فرهنگ خود و در جهت ملتتان سخن میگوئید، طرفهای مقابل برای شما و حرفهایتان حساب باز میکنند، اما آنجایی که حرفهای آنها را تکرار میکنید، آنجا دیگر حسابی برای شما باز نمیکنند.
وی اظهار داشت: سردار سلیمانی کسی است که سخن نمیگفت مگر آنکه ضرورت داشته باشد. او سخنی نمیگفت مگر آنکه بخشی از آرمان و هدف او و راهبردش در آن طراحی شده و او را به تحقق آن آرمانها نزدیک میکند. طرفهای مقابلش هم که با او مذاکره میکردند احساس میکردند از حرفها و نظرات او میتوانند مطلب استخراج کنند.
متکی در توصیف شهید سلیمانی تاکید کرد: سردار سلیمانی یک انقلابی بود که ضمناً دیپلمات هم بود، او در گفتگو با طرفهای مقابلش نوعاً آنها را به اقناع میرساند. سختترین مذاکرات چند جانبه ای که او مسئولیتش را داشت و باید چند مجموعه سیاسی را به تفاهم برساند. این چند گانگی و چند مجموعهای بودن، در لبنان، عراق، یمن و کمابیش در سوریه وجود داشت.
مرد اجماع ساز
این دیپلمات اسبق کشورمان تصریح کرد: در ادبیات غرب به سردار سلیمانی مرد اجماع ساز میگویند. او کسی بود که قدرت به اجماع رساندن نظرات مختلف را بر ثقل منفعتی که همه را در بر میگرفت، داشت. عراقیها چنین شخصیتی را از سردار سلیمانی درک کرده بودند.
متکی ادامه داد: یک روز مقام معظم رهبری به بنده فرمودند که آقای متکی شما مسئول روابط با همه کشورهای دنیا هستید، اما رابطه با افغانستان، عراق و یک منطقه دیگر را با سردار سلیمانی هماهنگ باشید، ما از فردای آن روز اولین قرار و جلسه را با این هدف برگزار کردیم. از آن به بعد هم هر هفته یک روز صبح در کنار هم و برای همین هماهنگیها جلسه میگذاشتیم.
وی افزود: نکته جالب این بود که سردار سلیمانی در مواردی بسیار راحت حرفی که شما میزدید را میپذیرفت اما من آمادگی داشتم آنچه نظر نهایی او است بر اساس توصیه مقام معظم رهبری عمل کنم.
این دیپلمات پیشین، اظهار داشت: در سال ۸۶ وقتی دور دوم مذاکرات ما با آمریکاییها در خصوص عراق تمام شد در واقع دو دور مذاکره انجام داده بودیم که آقای کاظمی قمی رئیس هیأت ایرانی مذاکره کننده در عراق بود. اما برای دور سوم مذاکرات من به سردار سلیمانی گفتم اجازه بدهید این دوره از مذاکرات را کسی از وزارت خارجه هدایت کند. سردار سلیمانی پرسید چه کسی را برای این مسئولیت در نظر گرفتهاید؟ وقتی متوجه شد بنده آقای امیر عبداللهیان که آن زمان مدیرکل کشورهای عربی و همسایگان ایران را بر عهده داشت برای این مسئولیت انتخاب کردهام سردار پذیرفت و او برای مذاکرات به بغداد رفت.
متکی خاطرنشان ساخت: قبل از شروع مذاکرات با آمریکاییها در خصوص عراق، مذاکرات را با سردار سلیمانی و در دبیرخانه شورای امنیت شبیه سازی میکردیم. یک طرف به نام آمریکا و یک طرف به نام ایران؛ مسائل را مطرح میکردیم و برای صحبتهای احتمالی آمریکاییها با پیش بینی لازم پاسخهای لازم را در نظر میگرفتیم که ممکن است آنها چه بگویند و ما پاسخ آنها را چه بدهیم.
وی افزود: دور سوم مذاکرات اتفاقاً به نتیجه و هدف رسید، مهمترین هدف ما در مذاکرات این بود که آمریکاییها را متقاعد کنیم با این وضعیتی که در عراق حضور دارند نمیتوانند ادامه دهند، اینکه سرباز آمریکایی با لباس نظامی و مسلسل بر دوش در خیابانهای عراق گشت میزند و حضور دارد، عراقیها را هیچگاه جذب آنها نخواهد کرد و آنها آمریکا را به عنوان یک دشمن و متجاوز میبینند. اتفاقاً آمریکا این پیام ما را در مذاکرات گرفت.
اوباما پیغام داد که از عراق خارج میشود
متکی در بخش دیگری از صحبتهای خود تشریح کرد: آن زمان اوباما خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آماده میکرد. او پیام مذاکرات را گرفت و اتفاقاً در کمپین تبلیغاتی خودش گفت اگر رئیس جمهور آمریکا شوم نیروهای آمریکایی را از عراق خارج میکنم. این هم یک تصمیم خوشحال کننده برای آمریکاییها بود و هم یک پیام برای ایران بود که من پیام شما را گرفتم.
وی خاطرنشان کرد: اوباما وقتی رئیس جمهور شد به حاج قاسم سلیمانی پیغام داد یک مقدار به من اجازه بدهید؛ طبق وعدهای که کردم از عراق خارج میشوم.