برگزاری نشست بغداد ۲ در امان و مذاکره دوساعته وزیر امور خارجه کشورمان وجوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با محوریت مذاکرات احیای برجام، مولد دغدغه ها و ابهاماتی در حوزه دیپلماسی کشورمان بوده است. صورتبندی مذاکرات برجامی امان و رمزگشایی از آن، درگروی توجه به سه نکته اساسی است که در اینجا مورد اشاره قرار می گیرد:نخست اینکه مذاکرات امان، نقطه آغاز مذاکرات برجامی ایران و اتحادیه اروپا پس از توقفی چندماهه نبوده است! از زمان برگزاری آخرین دورمذاکرات برجامی در شهریورماه امسال ، ملاحظات برجامی طرفین و حتی برخی پیشنهادات ابتکاری در قالب «دیپلماسی پنهان»و از طرق گوناگون مورد بحث و گفت وگو قرار گرفته است. در این معادله، دولت فرانسه به عنوان اصلی ترین بازیگر اروپایی دخیل در مذاکرات احیای توافق هسته ای، نقش پررنگی را در انتقال پیام های برجامی آمریکا به تهران ایفا کرد.متعاقبا و درکانالی موازی، مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و نمایندگان آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز از طریق نمایندگی کشورمان در وین ( در قالب رایزنی های رسمی و غیر رسمی) ادامه داشته و متوقف نگردیده است. از این رو مذاکرات امان، «نقطه آشکارساز رایزنی های برجامی»میان ایران و طرف مقابل بوده است. درک جامع مذاکرات امان، در گروی تفکیک دوحوزه «دیپلماسی آشکار»و «دیپلماسی پنهان»از یکدیگر است. دولت های غربی ( خصوصا دولت های اروپایی) در طول ماه های اخیر درحوزه دیپلماسی آشکار تلاش کردند در راستای حمایت از اغتشاشات داخلی در ایران و حمایت از آشوبگران، از گنجاندن مقوله «احیای توافق هسته ای» در مواضع رسمی و آشکار خود تاحد ممکن اجتناب کنند. این قاعده درخصوص بایدن در آمریکا نیز صدق می کند. واشنگتن و تروئیکای اروپایی تصمیم گرفتند «احیای برجام»را از ذیل دستورکار دیپلماسی آشکار خود خارج کرده و آن را به حوزه دیپلماسی پنهان خود منتقل کنند. فراموش نکنیم که بخش اعظمی از تصمیم سازی ها و حتی اقدامات غرب در قرن بیست و یکم، درحوزه پنهان سیاست خارجی و نه در حوزه اشکار آن رخ می دهد!
نکته دوم اینکه مطالبات جمهوری اسلامی ایران در خصوص «ارائه تضمین های اعتباری در خصوص رفع تحریم های ضد ایرانی» و « بازتعریف همکاری ها با آژآنس از طریق مختومه سازی موارد ادعایی”»همچنان به قوت خود باقیست.در مذاکرات امان،کمترین عقب نشینی یا حتی تعدیل مواضعی از سوی هیئت مذاکره کننده ایرانی در قبال این مطالبات و ثوابت صورت نگرفته است. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران اساسا عبور ازخطوط قرمز اعلامی خود در مذاکرات را در دستورکار قرار نداده است. به عنوان مثال، بازیگران اروپایی حدود ۴ ماه قبل به ایران تعهد داده اندکه «مختومه سازی پرونده های ادعایی”»علیه ایران را در دستور کار قرار دهند .اکنون نیز تروئیکای اروپایی موظف به انجام همین تعهد می باشد و سفر پیش روی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز ناظر به همین تعهد اروپائیان صورت می گیرد. در قبال تضمین های اعتباری نیز مطالبات جمهوری اسلامی ایران در قبال شرکت هایی که قصد ورود به بازار کشورمان و سرمایه گذاری ( پس از رفع تحریمها) هستند کمترین تغییری نکرده و وزارت خزانه داری آمریکا ملزم به ارائه این تضمین ها به شرکت های داوطلب می باشد. نکته نهایی، مربوط به عوامل فرامتنی دخیل در فضای مذاکرات جدید می باشد.
در حوزه متنی ( حقوقی-فنی)، پرونده مذاکرات مدتهاست بسته شده و طرف غربی نیز مسیر احیای توافق هسته ای را بارها در مذاکرات رسمی و غیر رسمی با دیپلمات های کشورمان مرور کرده است! اما در این معادله، غرب تلاش می کند با پررنگ سازی عوامل «فرامتنی» و «محیطی»که مهم ترین آنها در برهه فعلی حمایت از اغتشاشات ضد ایرانی می باشد، ایران را وادار به امتیازدهی در بزنگاه حساس مذاکرات ( دقیقه ۹۰ مذاکرات) کند. به عبارت بهتر، واشنگتن و تروئیکای اروپایی تلاش می کنند ایران را مجاب سازند تا به واسطه وجود عوامل فرامتنی مزاحم، امتیازاتی را به غرب در مسیر احیای توافق هسته ای دهد که ما حصل آن تقویت استراتژی مهار همه جانبه ایران باشد. جمهوری اسلامی ایران منظومه بازی غرب را در این خصوص به خوبی رصد کرده و ماهیت راهبردی و اجزای تاکتیکی آن را به وضوح مورد شناسایی و تحلیل قرار داده است.بدیهی است که در اینجا یکی از اصلی ترین وظایف و کارویژه های دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان، جلوگیری از غلبه «مولفه های فرامتنی» بر «متن مذاکرات» است. دستورالعملی که وزارت خارجه و سایر نهادهای دخیل در مذاکرات احیای برجام نسبت به آن متعهد هستند.
حنیف غفاری