دی ماه را میتوان ماه شهیدان دانست و البته ماههای دیگر هم در ج مهوری اسلامی ماه شهیدان است اما ظاهراً در میان ماهها شهادت در دیماه جلوه پرفروغتری دارد؛ 22821 شهید دی ماه گواه آن است. در این ماه شهید عظیمالشأن « حاج قاسم سلیمانی » به همراه شهیدان ابومهدی المهندس، حسین پورجعفری، شهیدهادی طارمی، شهید شهرود مظفرینیا و شهید وحید زمانیان در مصاف با کفر جهانی به شهادت رسیدهاند و نام شهدای دیگری نیز بر تارک شهدای دی ماه میدرخشد؛ شهید سیدمجتبی نواب صفوی، شهید آیتالله حسین غفاری، شهید احمد کاظمی، شهید اسماعیل دقایقی، شهید مسعود علیمحمدی، شهید مصطفی احمدیروشن، شهید آیتالله نمرباقر النمر، شهید سیدمجتبی علمداری، شهید محمدرضا بیضایی، شهید اکبر خردپیشه شیرازی، شهید مهدی نوروزی، شهید محمد قربانخانی و شهید محمد فرومندی.
شهدای دی ماه دو تجلی برجسته هم داشتهاند؛ فراری دادن طاغوت در 26 دی ماه و قیام تاریخی نهم دی ماه. این هر دو نتیجه قیام شهیدانی است که جان خود را «مخلصانه» تقدیم کردند و جاودانی شدند و زنده فعال باقی ماندند. و این معما را البته با هیچ معیار مادی و دنیوی نمیتوان حل کرد. چطور میتوان «بقاء» و «ابدیت» آنچه به خدا تقدیم شده است را با معیارهای دنیایی توضیح داد؟ حضرت امام خمینی - ره - فرمودهاند: «گمان ندارم هیچ معیاری جز عقیده به مکتب و ایثار در راه خدا و هدف معنوی قادر به حل این معما باشد (صحیفه امام، ج 16، ص 203) این چیزی نیست که بتوان حتی در قالب هنر که بازگوکننده رازها و رمزهاست؛ تصویر کرد «آن بعد الهی عرفانی و آن جلوه معنوی ربانی که جانها را به سوی خدا پرواز میدهد و آن قلبهای ذوبشده در تجلیات الهی را با چه قلم و چه هنر و چه بیانی میتوان ترسیم کرد؟» (صحیفه امام، ج 68، ص 331 - 333). ما چطور میتوانیم این عظمت را درک کنیم؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی در یازدهم دی ماه 1370 فرمودهاند «شهادت یعنی وارد شدن به «حریم خلوت الهی» و میهمان شدن بر سر سفره ضیافت الهی». واقعاً بشری که خود وارد حریم خلوت الهی نشده و معنای واقعی آن را هم نمیداند، چطور میتواند درباره واردان و واصلان آن تصوری داشته باشد؟ از آن طرف، آنکه آنقدر وسعت قلب پیدا کرد که وارد حریم خلوت الهی شد، چگونه دستش از اثربخشی در حریم جلوت الهی (دنیا) کوتاه میشود؟ کسی که وارد حریم خلوت الهی شد، در قدرت خدا حل شده است. بنابراین دست او از اثرگذاری در دنیا کوتاه نشده است. بر این اساس امام خامنهای - دامت برکاته - 25 مرداد 1368 فرمودهاند «خاصیت کشته شدن در راه خدا این است که انسانی که جان خود را صرف میکند برای یک هدف و مقصد الهی و خدای متعال هم در پاسخ این ایثار و گذشت بزرگ، حضور او را در ملت او تداوم میبخشد و یاد و فکر و آرمان او زنده میماند».
بر این اساس بسیاری از مردم برای حل یک مشکل دشوار خود تجربه کمک گرفتن از شهدا را دارند. شفا دادن شهیدان و حل معماها تجربهای است که بسیاری در اختیار دارند. آیا میتوان تصور کرد شهیدان عزیز برای حل مسئله یک مؤمن قدم پیش میگذارند، اما در رفع موانع نظام اسلامی که برای آن خون دادهاند، بیتفاوت هستند؟ سعه وجودی شهیدان آنقدر است که به طور ابدی «عندالرب» هستند و به قدرت لایزال الهی وصلند و به یک نظر حل معما میکنند و البته این نزول نظر، زمین مستعد هم میخواهد وگرنه خود خداوند در آیات 6 سوره منافقین و 80 سوره توبه قرآن کریم خطاب به پیامبر عظیمالشأن میفرماید «تو بر آن مردم (منافق) طلب مغفرت بکنی یا نکنی، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید» و صد البته وجود مقدس پیامبر هم هرگز گوشه چشمی به مغضوبین الهی ندارد. پس شهیدان در جبهه کنونی انقلاب هستند و در صف مقدم آن هم هستند؛ چرا که اگر ما به واسطه احساس تهدید نسبت به نظام اسلامی به میدان میآئیم و بهاندازه سعهاندک وجودیمان اثری بر جای میگذاریم، شهیدان سریعتر و عمیقتر به این حس میرسند و سعه آنان تا آنجاست که به حریم خلوت الهی ورود کردهاند پس اثرشان هم قاطع و هم قطعی است.
شهیدان در همین قضایای اخیر که در واقع از یک بعد تکرار جنگ خندق - جنگ احزاب و طیفهای داخل و خارج مدینه علیه پیامبر(ص) - بود، برای دفاع از انقلاب اسلامی به صحنه آمدند و این صحنه پیچیده که شدیدترین جنگ ترکیبی علیه ملت ایران بود را به صحنه شکست دشمنان تبدیل کرده و سرمایههای فراوان جبهه کفر و شرک و نفاق را بر باد دادند. حضرت امام خمینی - ره - میفرمایند «شهید بهظاهر از دست رفته است و در واقع باقی هست و برای شما شرافت تحصیل کرده است. آنچه برای خدا تقدیم میشود، باقی و ابدی است» (صحیفه امام، ج 14، ص 257).
حضرت امام خامنهای - دامت برکاته - دوازدهم اردیبهشت ماه 1384 رمز این قدرت و حضور را توضیح داده است. «شهدا این هدیه الهی را آسان و رایگان به دست نیاوردهاند؛ به قیمت مجاهدت به دست آوردهاند؛ در راه خدا جهاد کردند، از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد».
حد ارزش این ایثار مخلصانه جان چقدر است؟ آیا برای ما قابل درک و محاسبه میباشد؟ مسلماً خیر. چون عوالم ما با عالم شهیدان تناسبی ندارند.
امام در این رابطه فرمودهاند: «این ایثار و اخلاصی است که حتی در ترازوی عالم غیب هم نمیشود که سنجش بشود. آن پیش خدای تبارک و تعالی سنجش میشود» (صحیفه امام، ج 16، ص 196)
پس ما از درک حقیقت این موضوع عاجزیم، اما به شرطی که دقت نمائیم از درک آثار عینی آن عاجز نیستیم. ما وقتی هجوم آمریکا، اروپا، ارتجاع عربی، نفاق، مفسدان، منحرفان و تروریستها را در یک جنگ ترکیبی علیه جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم و در حالی که در جنگ ترکیبی توانایی کافی نداریم بر آن غلبه میکنیم و اعتراف دشمنان را میبینیم، درک میکنیم که برای شکست جنگ ترکیبی دشمن، دست قدرت رازآلودی وجود دارد که در این معرکه پناه این ملت بوده است.
آیا این دست شهیدان نیست؟ این دست قدرت، دست حاج قاسم سلیمانی و سایر شهیدان این مرز و بوم نیست؟
ما واژگان و بیانی درخور این شهیدان نداریم. وقتی قلم عارف و مجاهد خالص عظیمالشأنی مثل حضرت امام آنگاه که به شهیدان میرسد، بر خود میشکافد، و اظهار عجز میکند، از قلم ما چه برمیآید؟ امام میفرماید «ما را چه رسد که با این قلمهای شکسته و بیانهای نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیلالله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست دادهاند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شدهاند، مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم» (صحیفه امام، ج 19، ص 41-40)
شهیدان اگرچه در قید جان نبودند، نسبت به «جان تقدیم شده»، تعصب دارند. چون این جان ایثارشده، آنان را وارد «حریم خلوت الهی» کرده است و این ایثار جان در فضای جمهوری اسلامی ممکن شده است. اگر فضای تأسیس حاکمیت اسلامی و یا فضای جمهوری اسلامی نبود، صرف ایثار جان، شهادت نبود. تنها آنهایی شهیدند که به تعبیر منتسب به امام حسین بن علی علیهالسلام (انکان دین محمّد لم یستقم الّا بقتلی فیا سیوف خذینی) برای حفظ اسلام به مصاف رفتهاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در 25 مرداد 1368 فرموده است «راه و رسم شهادت و سنت الهی قتل فی سبیل الله، با نظام اسلامی زنده شد». آیا شهیدان بنایی که با نثار خون خود پدید آورده و آن را در کوران حوادث حفظ کردهاند و با این کار در «حریم خلوت الهی» مسکن گزیدهاند، علت فاعلی ورود به این حریم که جمهوری اسلامی است را در حوادث تنها میگذارند؟ مسلماً اینطور نیست. یکی از شخصیتهای عرفانی که مایل نیست از او نام برده شود، میگوید «در خواب و بیداری حاج قاسم سلیمانی را دیدم از او پرسیدم آیا هنوز در میدان هستی و او پاسخ داد خیلی جدیتر و بیشتر از قبل در صحنههای سخت هستم، پرسیدم چگونه؟ گفت آنگونه که من دشمنان و اقدامات آنان را میبینم و آنان از درک حضور من ناتوانند، ضربات امروز من به آنان کاریتر از قبل است».
بنابراین شهیدان نه تنها شفا میدهند و شفاعت میکنند، بلکه هنوز در میدان جهاد فی سبیلالله هم هستند، هنوز پنجه در پنجه دشمنان دارند. خداوند متعال در آیاتی از قرآن کریم از جمله در آیه 40 سوره توبه به مؤمنان میگوید: «من شما را به نیرویی که خود نمیدیدید، مدد رساندم و در جاهایی هم میفرماید من ملائکه الله را به کمک شما فرستادم. قدر مسلم در اینجا مؤمنین و جبهه ایمان به شهیدان هم مدد میشوند، همانگونه که شهیدان شفا میدهند و شفاعت میکنند. اینها مقامی والاتر از ملائکه دارند و اساساً به تعبیر حضرت امام؛ شهیدان در ترازوی عالم غیب هم قابل سنجش نیستند در حالی که فرشتگان که در ترازوی عالم شهود قابل سنجش نمیباشند، در ترازوی عالم غیب قابل درک و سنجش هستند.
اما البته شهیدان در جایی ورود میکنند که رضایت خدا در ورود آنان است پس ما اگر میخواهیم محل نزول شهیدان باشیم و از حمایتشان برخوردار شویم، باید در خود استعداد آن را ایجاد کنیم وگرنه نور راهی به دل تاریک نخواهد داشت. و اما واحسرتا که ما فقط دریغاگو و ثناگوی شهیدان بوده و خود از وصول به آنچه آنان به آن رسیدند، محروم باشیم. از خود شهیدان مخصوصاً از شهیدانی که در دنیا با آنان مأنوس بودیم، بخواهیم که خداوند شهادت در مصاف با کفر و نفاق را نصیب ما هم بفرماید و ورود به «حریم خلوت الهی» را درک کنیم.
سعدالله زارعی