اینترنت هست ولی کم است

اینترنت ، مرکب زندگی‌های امروز است. فضایی است مجازی که عملا به شیرازه فضای واقعی تبدیل‌شده است. نیازهایی که در اینترنت مرتفع می‌شود، بدون به تنگ آمدن حوصله مخاطب این نوشتار قابل احصاء نیست. اگر فضای مجازی نباشد، بخشی از واقعیت ما هم فرومی‌ریزد. به همین دلیل نمی‌توان آن را به یک سری کاربردها محدود کرد یا اهمیت آن را به هر ترتیب دستکم گرفت. چراکه آنچه امروزه در این فضا جریان دارد، نامش زندگی است. حالا اگر مرکبی داشته باشیم که مدام بلنگد یا زندگی‌ای که مدام متوقف شود و یا به ستون‌هایی تکیه داده باشیم که مدام بلرزد، البته که به تنگ می‌آییم. آنچه در این روزها ما را می‌آزارد صرفا فیلترینگ نیست؛ کندی سرعتی است که کار با اینترنت را اذیت‌کننده ساخته است. کندی سرعت تازه‌ای که نه تنها تجربه انبوه کاربران، بلکه داده‌های بین‌المللی نیز آن را تأیید می‌کند. اگر بتوانیم برای فیلترینگ توجیه‌های امنیتی بیاوریم و به آن‌ها دلخوش کنیم، برای کندی اینترنت دلیل محکمی به ذهن‌مان نمی‌رسد و همین قضیه را بیشتر آزاردهنده می‌کند. کندی عمومی سرعت اینترنت یعنی وب‌گردی و جمع‌آوری اطلاعات، کارهای اینترنتی مربوط به مشاغل، مصرف هنری با تمام انواع آن و سرگرمی، با دست‌انداز و نارسایی انجام می‌شود. اگر تنها همین هفته‌ای که گذشت را مرور کنیم، می‌بینیم همین مسئله‌ای که کوچک انگاشته شده، تأثیرات روانی بزرگی گذاشته است. در همین هفته، خبر افزایش قیمت خودرو و ارز و طلا را شنیدیم و آسمان اقتصاد باز هم تیره‌تر شد. در همین هفته، آلودگی هوای هولناکی را تجربه کردیم که نفس پیر و جوان را گرفت. مشکلات اینترنت، به این مشکلات دیگر که افزوده می‌شود آزاردهنده‌تر می‌شود. همچون نیشتری که به موضع ضربه‌خورده بزنند؛ طبیعی است که خون سریع‌تر بیرون می‌جهد. 

واقعیت‌ها را که کنار هم می‌گذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که شاید باید بار حکمرانی را اندکی کاهش دهیم. وقتی با مشکلات اقتصادی دست به گریبانیم و می‌دانیم که تصمیمات‌مان هزینه‌هایی دارد، از تصمیمات پرهزینه در عرصه‌های دیگر جلوگیری کنیم. 

برای این کار لازم است هر دستگاه، فقط حوزه خودش را حکمرانی نکند و نگاهی به شرایط کلی کشور داشته باشد. مثلا ممنوعیت واردات گوشی‌ آیفون ۱۴، بی‌شک بنا به مصلحتی بوده و موضوعی هم نیست که افراد زیادی با آن درگیر باشند و در کل مسئله‌مندی خاصی ندارد، اما مطرح کردنش احساس بسته بودن و سنگینی بار حکمرانی را به مردم می‌دهد. 

موضوع فیلترینگ و کاهش پهنای باند برخی پلتفرم‌ها هم برای مردم دغدغه‌ای است. هرچند شرکت متا به عنوان بازوی دشمن عمل کرد و به گفته درست فیروزآبادی، رئیس مرکز ملی فضای مجازی از قوانین خودش هم تخطی کرد؛ اما نه این موضوع جدید بوده و نه میل برخی دست‌اندرکاران فضای مجازی به مسدودیت پلتفرم‌های این شرکت مسئله جدیدی است. متا همان وقتی که با سبعیت تصاویر مربوط به سردار دل‌ها حاج‌قاسم سلیمانی را فیلتر می‌کرد؛ ثابت کرد قوانینش در مورد جمهوری اسلامی ایران فرق می‌کند.

 

اینترنت هست ولی کم استثابت کرد هنوز عصر برتری شرکت‌های چندملیتی بر دولت‌ها نرسیده و این شرکت‌ها، فعلا بازوی دولت‌ها هستند. پس مسدود نبودن پلتفرم‌های متا بنا بر صلاحیت آن‌ها نبود؛ مصلحت اینگونه ایجاب می‌کرد. مردم نمی‌خواستند از اینستاگرام بروند و پلتفرم جایگزینی هم برای آن نبوده و نیست؛ آنچه امروز به عنوان جایگزین مطرح است را هم مردم نپذیرفته‌اند. دلیل عمده‌ای که امروز برای فیلترینگ مطرح می‌شود ترویج خشونت در این پلتفرم‌هاست که حقیقت دارد. برای این امر می‌توان چاره‌هایی اندیشید و در کل هم این موارد تهدیداتی موقتی است؛ پس سخن از مسدودیت دائمی وجهی ندارد. حکمرانی جزیره‌ای، باعث می‌شود مردم خود را در محاصره قوانین و نبایدها ببینند. اولویت اول امروز ما اقتصاد است؛ مردم هم باید تمرکز حاکمیت را بر بهبود وضعیت اقتصاد احساس کنند. تصویر حاکمیتی سرگردان که کارخانه تولید نبایدهاست، حتی اگر با واقعیت فاصله داشته باشد هم خسته‌کننده است.

جواد شاملو