متعاقب پایان دوران ریاست جمهوری ترامپ و شکست استراتژی فشار حداکثری دولت وی در تقابل مطلق با کشورمان، دولت بایدن در طول دو سال اخیر، درصدد بوده تا استراتژی «فشار هوشمندانه»را در ابتدا جایگزین فشار حداکثری کرده و سپس، این استراتژی جدید را در ذیل ابراستراتژی آمریکا مبنی بر «مهار حداکثری ایران قدرتمند» قرار دهد.بنابراین، درک رفتار آمریکا در ابعاد ماهوی، راهبردی و حتی تاکتیکی در گروی شناخت استراتژیهای ترسیمشده از سوی کاخ سفید در قبال ایران و نسبت سنجی میان این استراتژیهاست. همانگونه که اشاره شد، در این معادله استراتژی «مهار همهجانبه »یا « ایزوله سازی» ایران، حکم یک«ابر استراتژی» یا« استراتژی مادر» را در حوزه سیاست خارجی آمریکا دارد مقامات آمریکایی ( اعم از دموکرات و جمهوریخواه ) در سر میپرورانند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در زمان حضور خود در کاخ سفید، از واژهای به نام «ایران هراسی» بهمثابه یک تاکتیک و ابزار برای رسیدن به این دو هدف و استراتژی کلان استفاده کرد. مطابق پیشبینیهای ترامپ و افرادی مانند جان بولتون مشاور امنیت ملی وی، قرار بود تا آبان ماه سال ۱۳۹۷ و با اعمال دوباره تحریمهای بانکی و نفتی علیه ایران ، نامی از ایران اسلامی باقی نماند! اما سؤال اصلی اینجاست که چرا چنین خواستهها و اهداف شومی تحقق پیدا نکرده است؟ در این خصوص نکات و مؤلفههایی وجود دارند که لازم است موردتوجه قرار گیرند:
بدون شک تعلل جمهوریخواهان و دموکراتهای آمریکا د ر شناسایی مفهوم «ایران قدرتمند» و پناه بردن آنها به دامان تئوریسینهای متوهم در واشنگتن، هزینههای راهبردی سختی را متوجه ایالاتمتحده آمریکا در منطقه و نظام بینالملل ساخته و خواهد ساخت. بیدلیل نیست که حتی برخی از جمهوریخواهان سنتی نسبت به تقابل واشنگتن با تهران هشدار دادهاند.این هشدارها هرروز در آمریکا عمیقتر میشود. درهرحال، «ایران قدرتمند» همان بازیگری است که نقشههای شوم ایالاتمتحده آمریکا در منطقه را ناکام گذاشت و مانع از پیشبرد طرح «خاورمیانه جدید» از سوی دولتهای قبلی و فعلی آمریکا شد. همچنین جبهه مقاومت توانست با هدایت جمهوری اسلامی ایران و در سایه مجاهدت شهید سردار سلیمانی و شهدا و رزمندگان مقاومت، منظومه تروریسم تکفیری داعش ( وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی) را در منطقه در هم بشکند. هماکنون مفهوم «ایران قدرتمند» بیش از هر زمان دیگری برای مقامات آمریکایی قابلدرک است!
بااینحال عناد دولتمردان آمریکایی در درک این مفهوم عمیق و عینی، مترادف با پشیمانی سختی خواهد بود که در آیندهای نزدیک انتظار کاخ سفید و سیاستمداران داخل آن را میکشد! پارادوکس رفتاری مقامات آمریکایی در قبال ایران، بیش از آنکه ناشی از یک بازی هدایتشده در آنسوی آتلانتیک باشد، معلول سردرگمی راهبردی آنها در قبال قدرت ایران و نحوه مواجهه با کشورمان است. هر یک از روسای جمهور آمریکا در طول بیش از چهار دهه اخیر، اعم از کارتر، ریگان، بوش پدر، کلینتون، بوش پسر ، اوباما، ترامپ و بایدن نیز آن را تجربه کردهاند.«ایران قدرتمند» نه یک مفهوم انتزاعی، بلکه خروجی و محصول یک محاسبه رئالیستی تمامعیار از سوی اکثر استراتژیستهای آمریکایی محسوب میشود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که پارادوکس رفتاری ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی در قبال ایران،معلول سردرگمی آنها در مواجهه با «ایران قدرتمند» میباشد. به عبارت بهتر، مقامات ارشد دوحزب دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا از یکسو بر تقابل با جمهوری اسلامی ایران اصرار ورزیده و از سوی دیگر، نسبت به عواقب و تبعات این مواجهه بهشدت نگران هستند.
حنیف غفاری