حضرت زینب (س) همواره به عنوان یک شخصیت بلند مرتبه در بین شیعیان شناخته شده و اهمیت ایشان به یک کنشگری فعال در برههای حساس از تاریخ اسلام است. در ادامه بخشهایی از سخنان مقام معظم رهبری را در این باره میخوانیم.
زینب کبریٰ (سلام الله علیها)، نشان داد اینکه زن میتواند قلّه بلندی باشد از خردمندی و تدبیر. این رفتاری که در دوران اسارت کرد، حقیقتاً شگفتآور است؛ عقیده من این است که روی جزءجزء این رفتار بایستی ما مطالعه کنیم، تأمّل کنیم، بنویسیم، بگوییم، اثر هنری تولید کنیم؛ شوخی است؟
[همچنین] در برابر حکّام مغرور و متکبّر، مظهر ایستادگی و اقتدار روحی است. در کوفه وقتی که ابنزیاد زبان شماتت را باز میکند که مثلاً «هان! دیدید چه شد، دیدید شکست خوردید»؛ در جوابش میگوید «مَا رَاَیتُ اِلَّا جَمیلا»؛ هر چه دیدم زیبایی بود؛ زد تو دهن آن مرد متکبّر خبیثِ مغرور؛ این در مقابل [ابن زیاد]. در مقابل یزید وقتی که آن حرفهای مُهمل و چرند را یزید بر زبان آورد و آن کارها را کرد، حضرت بیاناتی را بیان کردند و این جمله را که واقعاً تاریخی است [فرمودند که] «کِد کَیدَکَ وَ اسعَ سَعیَکَ ... فَوَاللهِ لا تَمحو ذِکرَنا»؛ به زبان امروز ما این جوری میشود که هر غلطی میتوانی بکن، هر کاری میتوانی انجام بده، والله نخواهی توانست یاد ما را از آفاق ذهن مردم دور کنی. این را به چه کسی میگوید؟ به یزید متکبّر مغرورِ مستبدّ خونخوار؛ این، قدرت روحی یک زن را نشان میدهد؛ این چه قدرتی است؟ این چه عظمتی است؟ [اینها] نشاندهنده تدبیر و خردمندی است. این حرفها با محاسبه بیان شده.
امّا در مقابل مردم وقتی قرار میگیرد، آنجا جای اظهار اقتدار نیست، جای تنبیه است، جای تبیین است، جای سرزنش مردمی است که نمیدانند چه کار کردهاند و چه کار باید میکردند.
در کوفه، در خطبه حضرت زینب (س)، بعد که مردم شروع کردند، هایهای گریه کردن، حضرت زینب (س) [فرمودند]: اَتَبکون؟ گریه میکنید؟ اَلا فَلا رَقَأَتِ العَبرَةُ وَ لا هَدَأَتِ الزَّفرَة؛ گریه شما هرگز بند نیاید؛ این چه گریهای است که شما میکنید؟ میدانید چه کردید؟ اِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ الَّتی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنکاثا؛ شماها کاری کردید که همه زحمات گذشته خودتان را نابود کردید.
این جوری حرف میزند؛ و بنده احتمال قوی میدهم یکی از عوامل مهمّ حرکت توّابین که بعد در کوفه سر بلند کردند و قیام کردند و آن حادثه بزرگ را راه انداختند، همین فرمایش حضرت زینب (س) و همین خطبه حضرت زینب (س) بود. بنابراین، این نکته اوّل درباره شخصیّت حضرت زینب (س) که خلاصهاش این است که زینب کبریٰ (س) با رفتار و با بیانات خود، ظرفیّت معنوی و عقلانیِ جنس زن را نشان داد. جوری حرف میزند مثل اینکه امیرالمؤمنین (ع) حرف میزند؛ جوری میایستد مثل اینکه پیغمبر (ص) در مقابل کفّار میایستد. این ظرفیّت زن است.
نکته مهمّ دیگر در زندگی این بزرگوار که آن هم باز نشانه تدبیر است، این است که این بزرگوار جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. حالا تا امروز روایت زینب کبریٰ (س) از حادثه عاشورا در تاریخ مانده، [امّا] در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعه سالهای حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی. ببینید! این درس است.۱۴۰۰/۹/۲۱
حماسهای که بیبی زینب کبری (س) بهوجود آورد، احیاکننده و نگهدارنده حماسه عاشورا شد. عظمت کار زینب کبری (س) را نمیشود در مقایسه با بقیّه حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسه با خود حادثه عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یکدیگرند. این انسان با عظمت، این بانوی بزرگ اسلام بلکه بشریّت، توانست در مقابل کوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد؛ حتّی لرزشی هم در صدای این بانوی بزرگ از اینهمه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجهه با دشمنان، هم در مواجهه با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یک قلّه سرافراز استواری ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد.
در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبه شگفتآور را ایراد کرد: «یا اَهلَالکوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبکونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ التِی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنکاثاً» تا آخر؛ لفظ مثل پولادْ محکم، معنایش مثل آبِ روان تا اعماق جانها مینشیند.
در آنچنان وضعیّتی زینب کبری (س) مثل خود امیرالمؤمنین (ع) حرف زد؛ تکان داد دلها را، جانها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابنزیاد در کوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آنچنان قدرتی سخن گفت که، هم دشمن را تحقیر کرد، هم سختیهایی را که دشمن تحمیل کرده بود، تحقیر کرد. شما میخواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب کنید، منکوب کنید، ذلیل کنید؟ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین. مجسّمه عزّت است زینب کبری، همچنانکه حسین بن علی (ع) در کربلا، در روز عاشورا مجسّمه عزّت بود.
نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد؛ [با] آنهمه مصیبت، وقتی دشمن میخواهد او را شماتت کند، میگوید: ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلاً؛ آنچه دیدم زیبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، برای حفظ اسلام بود، ایجاد یک جریانی بود در طول تاریخ تا امّت اسلام بفهمند که چهکار باید بکنند، چگونه باید حرکت کنند، چگونه باید بایستند. این کارِ بزرگِ حماسه زینبی است؛ این عزّتِ ولىّ خدا است. زینب کبری از اولیاءالله است؛ عزّت او، عزّت اسلام است؛ اسلام را عزیز کرد، قرآن را عزیز کرد. ما البتّه آن بلند پروازی را نداریم، آن همّت را نداریم که بخواهیم بگوییم رفتار این بانوی بزرگ الگوی ما است؛ ما کوچکتر از این حرفها هستیم؛ امّا باید بههرحال حرکت ما در جهت حرکت زینبی باشد. ۱۳۹۲/۰۸/۲۹